«دفتر رباعی تا…» ابوالحسنی با توصیه مرحوم «حسین منزوی» منتشر شد
«دفتر رباعی تا…» از سروده های مهدی ابوالحسنی شاعر، ترانه سرا، آهنگساز و خواننده ۳۷ ساله اهل ورامین، به همراه توصیه مرحوم حسین منزوی به صاحب این اثر منتشر شد.
«دفتر رباعی تا…» از سرودههای مهدی ابوالحسنی شاعر، ترانه سرا، آهنگساز و خواننده ۳۷ ساله اهل ورامین، به همراه توصیه مرحوم حسین منزوی به صاحب این اثر منتشر شد.
به گزارش ایلنا، این مجموعه رباعی با مقدمه علیرضا مهدیزاده استاد دانشگاه و مدیرمسئول انتشارات «امروز و فردا» و ویرایش سمیه علیکاهی در ۶۴ صفحه و با قیمت ۳۵ هزار ریال در شمارگان دوهزار نسخه به چاپ رسیده و حاوی عکسهایی از شاعر، مرحوم حسین منزوی و دوستان شاعر و موسیقیدان صاحب اثر است.
مهدی ابوالحسنی شاعر، ترانه سرا، آهنگساز و خواننده ۳۷ ساله اهل ورامین است که چندین اثر موسیقایی نیز برای ادارات و نهادهای دولتی از قبیل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سروده و اجرا کرده که معروفترین آنها «ورامین شهر خوبان» و «مزار شهید» برای شهدای گمنام است.
در بخشی از توصیه مرحوم منزوی به ابوالحسنی که متن دستنویس آن نیز منتشر شده، آمده است: «اما درباره شعر و نوشتن و قلم زدن و از این حرفها: تنها توصیهام این است که سعی نکنید چیز تازهای برای گفتن بیابید، بلکه بکوشید رابطه خود را با هرآنچه پیش از این هم بوده، تازه کنید.
این رمز بزرگ رسیدن به طراوت و تازگی در شعر است، اینکه رابطه شما با اشیاء و آدمها تازه شود؛ وگرنه آدمها و اشیاء فی نفسه هیچ یک کهنه نیستند. رابطهها، شناختها، نگاهها و دیدگاهها باید عوض شوند، اینها باید تازه شوند و طراوت پیدا کنند.
این تقریباً مهمترین توصیهای است که میتوانم به یک شاعر جوان که در آغاز راه شعر است و در عین حال، مایههای نخستین شعر را به تمامی دارد، بکنم و امیدوارم به زودی شما را در صف نخستین شاعران جوان این سرزمین ببینم و بشنوم.
علیرضا مهدیزاده نیز در مقدمه «دفتر رباعی تا…» شرح مختصری از رباعی، معنای لغوی و ماهوی آن به خوانندگان اثر ارائه کرده و سپس به تاریخچه رباعی در شعر پارسی پرداخته است.
«دفتر رباعی تا…» شامل ۴۹ رباعی منتشر نشده از ابوالحسنی بوده و توسط «انتشارات امروز و فردا» در قالب استثنایی و جدید صفحه آرایی که تداعی کننده دفتر مشق بوده و هر رباعی دارای شکلی «چهارتایی»، انتشار یافته است.
چند رباعی از «دفتر رباعی تا…» را میخوانید:
برخیز و شبیه باد، حیرانی کن
احوال مرا پر از پریشانی کن
من گَرده کوچکی که رخوت دارم
ای باد! بیا و گرده افشانی کن
***
زندان غم و… شیون و زاری در حبس
میخوانی و بیصبر و قراری در حبس!
آواز غم انگیز تو بیمعنا نیست
مانند غزلهای قناری در حبس
***
چون کوه، سرت خانه باران باشد
در دامن تو، ابر بهاران باشد
از چشم تو آتش به زمین میبارد
از کوه، بعید است که گریان باشد
***
دیروز گذشته است و فردا شده است
در عمر، هزار غصه پیدا شده است
دیگر چه علاج این مرض باید کرد
تنهایی کوچکم هیولا شده است