ترجمهای تازه از بقایی ماکان به بازار آمد
دهمین ترجمه محمد بقایی ماکان از آثار هرمان هسه، رمان معروف " نارسیس و گلدموند " است که اخیرا توسط نشر تهران منتشر و به بازار آمده است.
ایلنا: رمان " گلدموند " اثر از هرمان هسه؛ نویسنده مشهور آلمانی با ترجمهی محمد بقایی ماکان(مترجم تخصصی آثار هسه) توسط نشر تهران منتشر شد.
به گزارش خبرنگار ایلنا؛ این رمان که دریافت مجوز انتشار آن به دلیل مشکلات ممیزی، مدتی به تاخیر افتاده بود، اخیرا در ۵۰۰ صفحه به چاپ رسیده است.
هسه در این رمان از اندیشههای مطرح در فلسفه و عرفان مانند عقل و عشق، مرگ و زندگی، خیر و شر و به طور کلی حقیقت وجود انسان سخن به میان میآورده که دو قهرمان اصلی این رمان، یعنی نارسیس(نرگس) و گلدموند(زریندهن) هرکدام معرف یکی از وجوه یاد شده است.
نویسنده در نهایت، ذهن خواننده را به این نکته معطوف میدارد که زندگی نه به تنهایی با عشق معنا مییابد و نه با عقل، بلکه حقیقت آن در آمیزهای از عقل و عشق است.
بقایی ماکان در مقدمه این رمان آورده است: رمان پرآوازه «نارسیس و گلدموند» سال ۱۹۳۰ منتشر شده است. صحنههای آن به لحاظ زمانی مربوط به سدههای میانه است، اما از قرن خاصی حکایت نمیکند. طرح کلی رمان انباشته از ماجراهای گوناگون است که طی آن دوگانگی عقل و احساس در قالب دو شخصیت اصلی یعنی نارسیس و گلدموند تجسم مییابد. اکثر قسمتهای رمان به سرگردانیهای گلدموند اختصاص دارد. نارسیس که دوست و استاد گلدموند، طلبه مدرسه الاهیات، است، به او میگوید او برای کشیشی آفریده نشده. گلدموند هم به سبب تمایل قلبی، از این حرف تأثیر بیشتری میپذیرد، مدرسه را ترک میکند و با ماجراهای متعدد روبهرو میشود. زنان بسیاری در مسیر زندگیاش قرار میگیرند که با آنان روابطی کوتاه ولی پرمعنا و نکتهآموز دارد، تولد و مرگ انسان را تجربه میکند، مجبور به آدمکشی میشود، با جد و جهد تمام در مجسمهسازی مهارت مییابد و تندیسهایی بسیار زیبا خلق میکند؛ در حالیکه نارسیس کشیش میشود و به عقل میگراید. راهشان در زندگی کاملا متفاوت است، ولی نویسنده سعی میکند روش زندگی گلدموند را که آمیزهای از ذوق و احساس است برتر از زندگی نارسیس جلوه دهد. درونمایه رمان نیز مانند برخی دیگر از آثار هسه متأثر از زندگی شخصی اوست. در این اثر رابطه هنرمند با واقعیات و یافتن حقیقت و معنای زندگی مورد تجزیه و تحلیل قرار میگیرد. ضمن آن اندیشه دیرپای رابطه عقل و عشق در گفتوگوهای میان قهرمانهای رمان مطرح میشود. هسه در این کتاب نیز مانند «دمیان» که کمال مطلوب را در «حوا بانو» ارائه میدهد، معنای واقعی زندگی را در «مادر عظما» میجوید. گلدموند بارزترین قهرمان داستان پس از تجربههای بسیار در لذایذ زودگذر زندگی، لذت و نشاط واقعی را در پیوستن به او مییابد و گاه مادر عظما را با زمین برابر میگیرد.