مفتون امینی در گفتگو با ایلنا؛
روزنامهنگارانی که با اوهام و تکلف شعر میگویند
شعر بسیاری از شاعران که به لحن و آهنگ درونی توجهی ندارند، شاید موقتا شعر به حساب بیاید اما از سوی منتقدان در تعلیق قرار گرفته و جایی در روند تاریخی شعر نخواهند داشت.
ایلنا؛ مفتون امینی معتقد است شعر از دههی هفتاد به بعد بخش عمدهای از مخاطبان خود را از دست داده و شاعران نسل جدید، تنها برای مخاطبان هم نسل خود شعر مینویسند.
وی در گفتگو با خبرنگار ایلنا؛ در مورد کیفیت استقبال از شعر در هر دورهای اظهار داشت: مهمترین مساله، مسالهی نسل و سن شاعران و مخاطبان شعر است. به عنوان مثال وقتی نیما شعر نیمایی را آغاز کرد، این گونهی شعری چندان با قالبهای شعر کلاسیک تفاوت نداشت زیرا نیما هم تمام پلهای کلاسیک را پشت سر خود خراب نکرده بود. به همین خاطر مخاطبان شعر کلاسیک به راحتی با شعر نیمایی ارتباط برقرار میکردند.
این شاعر پیشکسوت ادامه داد: از دههی هفتاد به بعد شعر دچار وضعیت دیگرگونهای شد؛ به نوعی که شاعران این نسل، مخاطبان میانسال و مسن را به کلی کنار گذاشت زیرا مخاطبان مسنتر با شعری در مطبوعات و مجلات روبرو شدند که با تعریفهایی که از شعر داشتند به کلی در تضاد بود. بنابراین این دسته از مخاطبان شعر به مجموعه شعرها و دیوانهایی که در کتابخانههای خود داشتند پناه برده و از شعر دو دههی اخیر صرف نظر کردند.
امینی در پاسخ به این سوال که " آیا افزایش تعداد مجموعهشعرهایی که اخیرا از سوی برخی از ناشران وارد بازار میشود، به معنای استقبال مخاطبان در سطح کلان از شعر است؟ "، گفت: خیر! این جریان معمولا جمعی ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ نفره را شامل میشود که عمدتا در مطبوعات و روزنامهها فعالیت دارند. این عده از شاعران جوان معمولا تا شب کار میکنند و پس از آن تجمعها و پیاده رویهای شبانهای در سطح شهر دارند؛ سیگار میکشند و حرف میزنند و شعر میخوانند.
وی درمورد این دسته از شاعران ادامه داد: این افراد معمولا به دلیل تجربیات روزانه و شرایط اجتماعیشان به نوعی؛ اوهام و تکلف را قاطی شعرشان میکنند و… مخاطب شعر این دسته از شاعران، خودشان هستند و خودشان مجموعه شعر یکدیگر را خریداری کرده و میخوانند. به همین دلیل در حد یک چاپ و دو چاپ فروش میرود. راز تجدید چاپ این کتابها هم همین است زیرا به جای اینکه در چاپ اول ۳۰۰۰ هزار نسخه چاپ کنند، در هر چاپ ۱۰۰۰ نسخه تیراژ میزنند.
امینی در ادامه به کیفیت مجموعه شعرها اشاره کرد و گفت: شعری سپید خوب و درست، شعریست که آهنگ و لحن درونی داشته باشد اما تعداد شاعرانی که این نکات را در شعرشان لحاظ میکنند بسیار کم هستند. مثلا شاعرانی همچون گروس عبدالملکیان، شمس لنگرودی، رسول یونان و واهه آرمان ازجمله محدود شاعرانی هستند که شعرشان لحن و آهنگ درونی دارد. اما شعر آن دسته از شاعران که اینگونه نیست، طبیعتا شاید موقتا شعر به حساب بیاید اما از سوی منتقدان در تعلیق قرار گرفته و جایی در روند تاریخی شعر نخواهند داشت.
وی همچنین با اشاره به تغییر ذائقهی مخاطب امروزی افزود: شعر یک حرکت اسپیرال دارد که کاملا طبیعی است. با این توضیح که در هر دورهای مخاطب موقتا از تنوعها و ساختارشکنیهای تازه خوشش میآید اما پس از مدتی خسته میشود و به سلایق اصیلتر خود رجوع میکند. همین اتفاق در شعر هم رخ داده؛ آنچنانکه مخاطب از شعر در دودههی اخیر خسته شده و به خواندن غزل و نیمایی دوباره علاقهمند شده است.
این شاعر شناخته شده درمورد متصدیان چاپ شعر در مطبوعات و حوزهی نشر گفت: متاسفانه متصدیان صفحات ادبی مجلات، چندان سوادی در حوزهی سرودن شعر ندارند و معمولا به صورت افراطی درمورد جریانها و سبکهای شعری برخورد میکنند. مثلا میگویند شعر نیمایی دیگر موزهای شده و… حساب ناشر که دیگر روشن است زیرا تنها هدفشان این است که سرمایهشان نسوزد؛ حالا با انتشار هر نوع شعر و با هر کیفیتی که باشد.
امینی ادامه داد: به نظر من یک کارگروه مشخص از افراد مجرب و با سواد –مثلا شفیعی کدکنی - باید با حمایت دولت ادبیات و شعر را از خطر فراموشی و نابودی نشان دهند. زیرا مخاطب امروزی هیچ شناختی از مثلا شعر نیمایی ندارد بنابراین بهتر است ظرفیتهای شعر فارسی به صورت تمام و کمال شناسانده شود، آن وقت هر شاعر و مخاطبی میتواند انتخاب خودش را داشته باشد.