خبرگزاری کار ایران

نقد «داستان‌های ناتمام» اسماعیل خلج در نشست صدای صحنه

نقد «داستان‌های ناتمام» اسماعیل خلج در نشست صدای صحنه
کد خبر : ۲۵۲۶۲۲

آزادی این است که در جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، به دیگری ناآرامی ندهیم و بتوانیم به یک آزادی جمعی دست پیدا کنیم.

چهارمین نشست «صدای صحنه» عصر یکشنبه ۲۶ بهمن با نمایشنامه‌خوانی و نقد وبررسی مجموعه نمایش «داستان‌های ناتمام» نوشته اسماعیل خلج هنرمند پیشکسوت تئا‌تر و با حضور او در خانه فرهنگ فدک برگزار شد.

به گزارش ایلنا؛ خوانش سه نمایشنامه از مجموعه «داستان‌های ناتمام» توسط هنرمندان گروه نمایش «مثلث» به سرپرستی زری کریمی آغازگر این نشست بود و در بخشی دیگر نیز این اثر مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

بهزاد صدیقی(نمایشنامه نویس و منتقد تئا‌تر) در نقد و بررسی «داستان‌های ناتمام» گفت: «داستان‌های ناتمام» دهمین کتاب از مجموعه نمایشنامه‌های «ایران این روز‌ها» منتشر شده از سوی نشر افراز در بهمن ماه سال ۱۳۹۲ است. «داستان‌های ناتمام» تا آنجا که من اطلاع دارم، آخرین مجموعه نمایشنامه‌ای است که استاد اسماعیل خلج نوشته و البته ۲ سال پیش در سالن چهارسوی تئا‌تر شهر اجرا شده و مورد استقبال مخاطبین نیز قرار گرفته است.

او در ادامه افزود: فکر می‌کنم همه حاضرین با سابقه و تجربیات ارزنده استاد خلج در حوزه نمایشنامه‌نویسی آشنایی کامل دارند. «حالت چطوره مش رحیم؟» و «گلدونه خانم» که از اولین نمایشنامه‌های او هستند که در دهه ۵۰ در تئا‌تر شهر و بعد از آن هم مجددا در سال ۱۳۸۰ روی صحنه رفته‌اند، از آثار تاثیرگذار دوره خود و در حوزه ادبیات نمایشی است و بسیاری از نمایشنامه‌نویسان درس‌های زیادی از این دو اثر و دیگر نمایشنامه‌های استاد گرفته‌اند. به گمان من در میان کسانی که در حوزه نمایشنامه‌نویسی فعالیت می‌کنند، چه از نسل جدید و چه نسل‌های قدیم کمتر کسی را می‌توان سراغ گرفت که از آثار اسماعیل خلج، مستقیم یا غیرمستقیم تاثیر نگرفته باشد.

صدیقی اظهار کرد: آنچه که می‌شود به عنوان شاخصه سبک نمایشنامه‌نویسی استاد خلج مطرح کرد، ساده و باورپذیر بودن است که بدون هیچ پیرایه و به دور از مغلق گویی و با دقت و روان بودن در دیالوگ‌نویسی و شخصیت‌پردازی در نمایشنامه‌هایی اینجایی و اکنونی بروز پیدا می‌کند. او در آثارش بیشتر به آدم‌های طبقه متوسط و زیر متوسط شهری می‌پردازد که در تمام نمایشنامه‌های او قابل شناسایی است و به راحتی می‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند؛ نمایشنامه‌هایی که در ظاهر بسیار ساده می‌نمایند اما این ساده نویسی، با دقت و درایتی که کار هرکسی نمی‌تواند باشد، در سایه پشتکار و کوشش استاد خلج به مشخصه آثار او تبدیل می‌شود. «داستان‌های ناتمام» نمایشنامه‌هایی هستند که در هر جغرافیا و توسط هرگروه به راحتی و بدون اینکه به عوامل صحنه‌ای خاصی متکی باشد، می‌تواند اجرا شود.

اسماعیل خلج در بخش بعدی این نشست در پاسخ به سوال صدیقی در خصوص چگونگی شکل‌گیری «داستان‌های ناتمام» گفت: این مجموعه که عنوانش هم به نوعی دارای ایهام است، در واقع هم به طور کلی می‌تواند ناتمام باشد و هم یک یک اپیزود‌هایش. همچنین تعداد این داستان‌ها هم می‌تواند خیلی بیشتر از این چندتایی باشد که در کتاب آمده؛ در واقع هر تعداد از این داستان‌ها را که بتوانیم تصور کنیم در پارک‌ها و مکان‌هایی که مردم در آن‌ها پراکنده هستند، وجود دارد. به هرحال هر آدمی خودش یک داستان است و بیهوده است که بعضی از نویسنده‌های ما دنبال داستان می‌گردند؛ کافی است یک نفر بنشیند و داستانش را برایمان تعریف کند و ما تنها آن را بنویسیم. ما در این جامعه زندگی می‌کنیم که تاثیراتمان به هر حال از همین اجتماع است و شخصیت‌هایی که می‌بینیم با هر ناآرامی که می‌بینیم مقابله می‌کند و این کنش و واکنش همیشه وجود داشته است. در حقیقت آزادی این است که در جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، به دیگری ناآرامی ندهیم و بتوانیم به یک آزادی جمعی دست پیدا کنیم.

او افزود: موقعی که این مجموعه را می‌نوشتم چندین داستان دیگر را هم درنظر داشتم بنویسم اما به همین تعداد بسنده کردم. پیش از این هم مجموعه‌هایی از ۷ و ۸ داستان دیگر را نوشتم که هرکدام از این مجموعه‌ها را باهم روی صحنه بردم. نوشتن این داستان‌های کوتاه هم سخت است و هم آسان. کافی است تکلیف نویسنده روشن باشد که چه می‌خواهد بگوید. در واقع خصلت داستان‌های کوتاه این است که در عین ایجاز و اختصار بتوانی حرفت را بزنی.

این نمایشنامه‌نویس پیشکسوت خاطرنشان کرد: من این داستان‌ها را از دوروبر خودم نوشتم. از آدم‌های دورو برم به خصوص در اطراف تئا‌تر شهر و در محوطه پارک دانشجو که آدم‌های مختلفی را می‌شود دید. گمان می‌کنم این داستان‌ها برای همه آشنا و ملموس است و اگر داستان‌ها را دقیقا به این شکلی که می‌بینید از کسی نشنیده باشم اما از صحبت‌های آدم‌های اطرافم آمده‌اند. آدم‌های تنهایی که محصول ساختار اجتماعی امروز هستند.

رضا آشفته دیگر منتقد و پژوهشگر حاضر در این نشست نیز در بخش پایانی نقد و بررسی مجموعه «داستان‌های ناتمام» گفت: صحبت کردن از اسماعیل خلج فرصتی طلایی است برای هر آن کس که بخواهد در نمایشنامه‌نویسی ایران تامل کند؛ به واسطه اینکه از هر منظری متن‌های آقای خلج این فرصت را به مخاطب‌اش می‌دهد. او از‌‌ همان جوانی در یک موقعیت درست شروع به قلم زدن می‌کند و آن موقعیت کارگاه نمایش است که حس و حال تجربی و خلاق بودن، در آن سال‌ها خصیصه اصلی‌اش بود. اسماعیل خلج در آن مجموعه یکی از بارز‌ترین نمونه‌ها است و می‌توانیم بزرگ‌ترین دست آوردهای این کارگاه را به او نسبت دهیم زیرا او از آن دست هنرمندانی است که خودش را در جامعه پیرامونی پیدا می‌کند. او شروع می‌کند به نوشتن درباره حاشیه‌های تهران مثل قهوه خانه‌ها که آن را اصل و مبنای آثارش قرار می‌دهد و در آن بستر و فضا می‌تواند زبان نمایشی خود را پیدا کند؛ زبانی که برگرفته از آدم‌های اجتماع است.

او افزود: اسماعیل خلج یکی از معدود افرادی است که در نمایشنامه این موفقیت را داشته که در پیوند با اجتماع پیرامونی زبان درست نمایشنامه نویسی را پیدا کرده. زبان او شاید به ظاهر ساده باشد اما در باطن زبانی بسیار قابل تامل است به واسطه اینکه یکی از شاعرانگی‌های فضای نمایشی ما را او از طریق این زبان توانسته خلق کند. آدم‌های آثار او با وجود سادگی طوری حرف می‌زنند که گویی یک شاعر آن‌ها را واداشته تا در مواجهه با فضای دراماتیک ما را به این سمت ببرند که چیزی فرا‌تر از اجرای یک شعر را بشنویم. تصویرسازی‌ها، آهنگین بودن و حتی نماد‌ها و نشانه‌ها در این نثر آنچنان بارز است که می‌بینیم تفاوت چندانی با عناصر شعر ندارند. با این وجود دیالوگ‌هایی را می‌شنویم که دقیقا در کوچه و بازار آن‌ها را می‌شنویم و آدم‌های متن باتوجه به مختصات فرهنگی خودشان است که سخن می‌گویند اما این پختگی و پالایش زبانی نویسنده است که مجموعه این گفتار‌ها را به فضایی که متعلق به یک ذهن شاعر است، سمت و سو می‌دهد.

وی درباره دیگر ویژگی‌های متن «داستان‌های ناتمام» گفت: این مجموعه در کارنامه هنری اسماعیل خلج بازهم یک مثال ساده است و در حالیکه با شاهکارهایی که او پیش از انقلاب خلق کرده بسیار متفاوت است؛ اینجا هم نگاه نویی را دنبال می‌کند. جریانی که به جای پیرنگ به سمت خرده پیرنگ می‌رود و سعی‌اش بر این است که بخشی از جهان نمایش و ادبیات را به مخاطب واگذار کند تا ذهن او هم مشارکتی در تکمیل اثر داشته باشد.

اهدای لوح تقدیر به به اسماعیل خلج، رضا آشفته و هنرمندان گروه نمایش «مثلث» که خوانش متن «داستان‌های ناتمام» را در این نشست برعهده داشتند؛ پایان بخش این مراسم بود.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز