خبرگزاری کار ایران

۱۲ ماه بر تئاتر ایران چه گذشت؟

صحنه‌ای که همچنان از تدبیر خالی است…

صحنه‌ای که همچنان از تدبیر خالی است…
کد خبر : ۲۳۶۶۴۵

بررسی عملکرد مسئولان در تئاتر ایران طی دوازده ماه گذشته نشان می‌دهد گویا سیاست‌گذاران جای مدیریت ثانیه‌ها، مدیریت سال‌ها را در سر می‌پرورانند و استراتژی اتلاف وقت تنها برنامه است.

بررسی عملکرد ۱۲ ماه گذشته اداره کل هنرهای نمایشی نشان می‌دهد مسئولان کمترین اهمیتی برای نظر رسانه‌ها قائل نیستند و استراتژی‌ای جز اتلاف وقت در سامان دادن به وضعیت هنرمندان و جریان تئاتر ایران در ذهن مدیران وجود ندارد. بی‌تدبیری که به نظر می‌رسد راهی اسفبارتر از ۸ سال مدیریت ویرانگر گذشته را در پیش گرفته است.

به گزارش خبرنگار ایلنا، خبر انتصاب حسین طاهری به‌عنوان مدیرکل هنرهای نمایشی درحالی روز ۱۷ دی سال ۹۲ در رسانه‌ها منتشر شد که تئاتر ایران شرایط پرتنشی را سپری می‌کرد. بودجه نامتعادل تئاتر کشور در مقایسه با تعداد رو به افزایش فعالان و علاقه‌مندان این هنر همراه با کمبود سالن‌ برای اجرای عادلانه گروه‌های نمایشی ازجمله ابتدایی‌ترین مواردی بود که انتظار می‌رفت پس از آغاز به‌کار دولت با شعار «تدبیر و امید» برطرف شوند.

چه مواردی کار را تا استعفای طاهری پیش برد؟

مدیرکل هنرهای نمایشی از همان ابتدا رویه‌ای برخلاف خواست جمعی کشور در ۲۴ خرداد پیش گرفت. عدم پاسخگویی به انبوه سوال‌های خبرنگاران و افکار عمومی از همان روزهای نخست روی دیگر سکه شانس خانواده تئاتر را نشان داد. چنانچه یکی از خبرگزاری‌ها دو ماه بعد از اعلام این انتصاب نوشت: «مدیرکل جدید هنرهای نمایشی که اولین ماه‌ مدیریت خود را پشت سر گذاشت؛ هنوز پاسخی درباره وضعیت ریاست شورای نظارت و ارزشیابی، دبیر سی و سومین جشنواره تئاتر فجر، بودجه تئاتر در سال ۹۳، سرنوشت اداره برنامه‌های تئاتر و شایعات تعطیلی تئاترشهر در نیمه اول سال آتی نداده است. این اتفاق درحالی می‌افتد که شرایط و وضعیت تئاتر به گونه‌ای است که نیازمند پاسخگویی سریع و صریح مدیران است.»

واکنش رسانه‌ای به روندی که باتوجه به تغییرات صورت پذیرفته پس از طاهری - حکم سرپرستی اردشیر صالحپور - به نظر ادامه دارد. چون هر فرد دارای خردی می‌داند دبیر جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر – بویژه در دوره سی و سوم که داغ آن تا مدت‌ها بر پیشانی تئاتر ایران باقی می‌ماند - به اندازه‌ای گرفتاری دارد که دریافت حکم سرپرستی نتیجه‌ای جز پیچیده‌تر کردن این کلاف سردرگم نخواهد داشت.

گرچه اندک انتقاد رسانه‌ها نسبت به پاسخگو نبودن مدیر تازه‌وارد - حسین طاهری - ادامه داشت اما شیوه جناب مدیر نشان می‌داد اهمیتی برای نقدها قائل نیست. مدیری که تا ماه‌ها به همین رویه پیش رفت و بدون درنظر گرفتن پرسش‌های خانواده تئاتر حتی نشست رسانه‌ای برای پاسخگویی به سوال‌ها برگزار نکرد.

خبرگزاری دیگری دو ماه بعد در یادداشتی با عنوان «در سر مدیر تئاتر چه می‌گذرد؟!» به عدم پاسخگویی مدیرکل اداره هنرهای نمایشی انتقاد کرد که در مطلب موردنظر می‌خوانیم: «آنها(هنرمندان) می‌دانستند کمی باید منتظر باشند اما گویا این انتظار بیش از حد طولانی شده و این چنین است که حسین طاهری هنوز درباره بسیاری از مسایل مهم تئاتر تصمیم روشنی نگرفته یا اگر گرفته هیچ اطلاعاتی به تئاتری‌ها نداده است».

رسانه‌ دیگری با فاصله‌ای اندک نسبت به ادامه این شرایط اعتراض کرد و طی یادداشتی با تیتر «انتخابی که پاشنه‌ آشیل معاونت هنری شده‌ است» نوشت: «هنرمندان نجیبانه اعتراض می‌کنند، اما مدیر جدید در مقابل سیل اعتراض‌ها به این رویه نامبارک، بازهم سیاست کلیشه‌ای سکوت را برگزیده و همچنان مصاحبه‌های کنترل شده ازسوی مشاوران خود با رادیو و تلویزیون را به گفتگویی چالشی با اصحاب رسانه و مطبوعات ترجیح می‌دهد».

نویسنده این یادداشت در پایان آورده است: «اکنون به‌نظر می‌رسد که متاسفانه گویا ره آورد دولت تدبیر و امید برای تئاتری‌ها، بی‌تدبیری و ناامیدی بوده و تنها راه‌حل برون‌رفت از این فضای فرسایشی و ملال‌آور، شجاعت اعتراف به انتخاب اشتباه و تصحیح آن در کوتاه‌ترین زمان ممکن ازسوی کسانی است که باعثو بانی این بی‌تدبیری بوده‌اند و باید منتظر ماند و دید که آیا با تصمیمی دوباره، آب رفته به جوی بازمی‌گردد و کمی تدبیر و امید به تئاتری‌ها هدیه می‌شود یا خیر؟»

خواسته‌ای که اجابت آن توسط معاون امور هنری ماه‌ها به تعویق افتاد تا بی‌برنامگی و تلف شدن عمر تئاتر همچون روزهای پیش از معرفی طاهری نیز ادامه یابد.

نسبت عملکرد مدیریت تئاتر با سیاست‌های تشریح شده

شمار ماه‌های مدیریتی حسین طاهری در اداره کل‌ هنرهای نمایشی هم‌زمان با شروع سال جدید به عدد سه رسید اما برخلاف انتظار در روز ۱۵ فروردین ماه متن پیامی با عنوان «تشریح سیاست‌های کلی تئاتر کشور» به خبرگزاری‌ها ارسال شد که گلایه‌ها را افزایش داد. راهکارهایی کلی مانند(تلاش برای ارتقای اقتصاد تئاتر / کارکردی در راستای ارتقای فرهنگ بومی و ایرانی اسلامی و اصالت خانواده ایرانی / حمایت از روش‌های ابداعی در اقتصاد هنر نمایش کشور با تاکید بر تسری هدفمند آن به موقعیت‌های جغرافیایی منطقه و نیز بین‌المللی / توجه به عناصر ملی و فرهنگی) ازجمله موارد مطرح شده بودند که تا پایان کار طاهری در اداره کل هنرهای نمایشی اثری از تدوین و اجرای آنها دیده نشد.

نکته حائز اهمیت اما تاکید بر مواردی چون «تلاش برای ارتقای اقتصاد تئاتر» و «حمایت از روش‌های تسری هدفمند اقتصاد هنر» در متن سیاست‌های اعلام شده بود. نکاتی که گرچه در پیام نوروزی مدیرکل وجود داشت اما در پایان سال به عنوان نقطه‌ سیاه تصمیم‌گیری‌های معاونت امور هنری در بندهای جداگانه‌ نامه استعفا به وزیر ارشاد مورد اشاره قرار گرفت.

درنهایت ماه‌های ابتدایی سال ۹۳ در عمل تنها به عزل و نصب‌ مدیران توسط مدیرکل جدید گذشت تا خانواده تئاتر در ۵ ماه نخست فعالیت طاهری سهمی از تغییر در دولت و تدبیر در مدیریت تئاتر نداشته باشد. تا آنجا که جشن بازیگر انجمن بازیگران خانه تئاتر هم به محملی برای ابراز گلایه این خانواده بدل و رابطه با مدیرکل جدید وارد مرحله‌ تازه‌ای‌ شد. البته بیان این نکته نیز مهم به نظر می‌رسد که تغییرهای مدیریتی صورت گرفته توسط طاهری نیز بی‌حاشیه نبود و بسیاری بر غیرکارشناسی بودن تصمیم‌ها اعتراض داشتند.

مدیرکل هنرهای نمایشی اما درست شش ماه بعداز دریافت حکم، تصمیم به برگزاری نشست رسانه‌ای گرفت که چون نوش‌دارو پس از مرگ سهراب به نظر می‌رسید. او در این جلسه هم برخلاف رویه‌ مرسوم عمل کرد و با تمام مدیران منتخب خود در نشست حاضر شد تا شاید تحمل بار سنگین پاسخگویی به انبوه سوال‌‌های خبرنگاران را با دیگران سهیم شود؛ اتفاقی که هرگز رخ نداد.

رابطه مدیرکل هنرهای نمایشی با مدیران و هنرمندان

آرش عباسی نمایش‌نامه‌نویس و کارگردان جوان تئاتر با نقد وضعیت موجود در قالب یادداشتی اظهار داشت: «از زمان تغییر معاون هنری هر ماه حداقل با یک انتصاب عجیب و غیر کارشناسانه روبرو بوده‌ایم که به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر تئاتر ما تاثیر خواهد گذاشت. این نوع نگاه به تئاتر ناامیدکننده است و به نظرم وزارت کشاورزی بهتر می‌تواند این هنر را مدیریت کند.»

شکرخدا گودرزی از دیگر فعالان نمایشی کشور با اشاره به ملاقاتی که برای مشخص شدن شرایط اجرای نمایش جدید خود با مدیرکل هنرهای نمایشی داشت، گفت: «آقای حسین طاهری در آن ملاقات از من خواست تا رزومه کاری خودم را ارائه دهم و من بعد از ۳۰ سال فعالیت در تئاتر این شرایط را مطلوب نمی‌دانم.»

قطب‌الدین صادقی با بیان اینکه انتخاب حسین طاهری بزرگترین اشتباه مرادخانی بود؛ بیان کرد: «حسین طاهری فرد بسیار مغروری است. روند تئا‌تر کشور از زمان مدیریت وی بسیار بد بوده است. به نظرم مدیریت دیگری را باید برای تئا‌تر و مرکز هنرهای نمایشی درنظر می‌گرفتند.»

گرچه عده‌ای عنوان می‌کنند گلایه‌های بعضی هنرمندان همواره وجود داشته و دیگر به تکرار افتاده است؛ اما خالی از لطف نیست مخاطبان آشنا به هنرهای نمایشی و کارشناسان این حوزه اسامی چهره‌های – بعضا جوان تئاتر - را به خاطر آورند که طی دو سال گذشته به‌رغم دریافت مبالغ حمایتی در دوره قادر آشنا همواره در نشست‌های خبری اعتراض می‌کردند و اگر محلی برای برگزاری نشست رسانه‌ای نداشتند گردهمایی در " کافه " را برای بیان گلایه‌ غنیمت می‌شمردند.

به اصطلاح هنرمندانی که امروز سکوت مرگ‌بار اختیار کرده و بیشتر به رفت و آمد در اتاق مدیران و برگزاری جلسه‌های هم‌اندیشی اشتغال دارند. نشست‌هایی با تفکر اقتصاد کافه‌ای که بی‌شک جز ضرر برای جریان تئاتر این مرز و بوم نتیجه‌ای همراه ندارد.

دلیل این پیوند نامبارک منفعت‌طلبانه البته به مسائل مالی و عدم توان مدیریتی بازمی‌گردد که مثال دقیق آن در جریان برگزاری نخستین نشست هم‌اندیشی حسین طاهری با دانشجویان تئاتر رخ داد. آنجا که مدیرکل هنرهای نمایشی بی‌تفاوت از کنار تلاش شبانه‌روزی علی منتظری برای ارتقای بودجه تئاتر در دهه ۶۰ گذشت و تا حدی آن جریان را به تمسخر گرفت.

طاهری با بیان اینکه من بلد نیستم با گونی پول بیاورم، گفت: در دوران مدیریت علی منتظری در تئاتر مسئولان با یک روضه به گریه می‌افتادند اما امروز بردن سر بریده هم تاثیر ندارد.

مدیرکل هنرهای نمایشی در این جلسه اظهار داشت: «من گوش خود را از حرف‌های تکراری و پر سروصدا بسته‌ام و به صدای جوان‌ترها باز کرده‌ام.» این درحالی بود که ادامه راه نشان داد اظهارات انتقادی دانشجویان تئاتر از روند قضاوت در جشنواره‌ها به مذاق مدیرکل خوش نیفتاد.

ادامه اختلاف‌ها تا سطح معاون امور هنری

رابطه شکننده طاهری با مدیران در نخستین جشنواره‌ای که مستقیم زیرنظر او و در دولت یازدهم برگزار شد؛ رخ نشان داد. مرضیه برومند که برای دبیری پانزدهمین جشنواره تئاتر عروسکی تهران مبارک انتخاب شده بود؛ در تاریخ پنجم شهریور ۹۳ ضمن گلایه از جریان مدیریتی تئاتر کشور گفت: «از بوروکراسی، رخوت، بی‌تصمیمی و عدم خلاقیت در مدیریت اداره کل هنرهای نمایشی دیگر جانم به لب رسیده و نمی‌خواهم این مسئولیت را ادامه دهم. خواهش می‌کنم رهایم کنید!»

برومند در گفتگویی دلایل استعفایش را تشریح کرد و از علی مرداخانی، معاون هنری پرسید، مدیر اداره کل هنرهای نمایشی را بر چه اساسی انتخاب کرده است؟

همچنین شیوه خداحافظی پیام دهکردی در مراسم اختتامیه جشنواره تئاتر کودک و نوجوان همدان، بدون سخنرانی و پس از خواندن قطعه شعری معنادار نیز شائبه‌هایی از اختلاف او با طاهری را پیش کشید اما شکست این رابطه تا امروز از سوی هیچ‌ یک رد یا تایید نشده است.

گفتگوی معنادار طاهری در نمایشگاه مطبوعات

اما این پایان ماجرا نبود و مصاحبه مدیرکل هنرهای نمایشی در نمایشگاه مطبوعات از اختلاف با معاون امور هنری نیز پرده برداشت. طاهری درباره وجود اختلاف سلیقه میان خود و معاون هنری، با طبیعی دانستن وجود این اختلاف سلیقه یادآور شد که در دوره‌های قبل مدیرکل هنرهای نمایشی و معاون هنری چند ماه با هم قطع رابطه داشتند و قهر بودند. عذر بدتر از گناه مدیرانی که سکان هدایت تئاتر کشور به عنوان نهاد برقراری دیالوگ را به دست گرفته بودند.

وضعیت تئاتر ایران در عمل

آنچه در طول حدود یک سال مدیریت طاهری بر تئاتر کشور گذشت تنها یک نتیجه‌گیری برای خانواده نمایشی باقی گذاشت. اینکه به رغم تغییر دولت و شعارهای مطرح شده توسط مسئولان ارشد کشور اتفاق خوشایندی برای هنرهای نمایشی رخ نداده است.

انتخاب دیرهنگام دبیر برگزاری جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر، ادامه روند فعالیت‌های دفتر تئاتر خیابانی اداره کل هنرهای نمایشی همچون گذشته و تنش با هنرمندان این حوزه، ادامه رکود حمایتی در فعالیت‌های نمایشی که نتیجه‌ای جز سوق اهالی تئاتر به بازتولید آثار نمایشی در پی نداشت؛ اداره بدون برنامه تالار سنگلج(که همچمنان ادامه دارد)، عمل نکردن به وعده‌هایی همچون غبارروبی از سالن‌های خاک گرفته، بازسازی شائبه برانگیز سالن‌های مجموعه تئاترشهر(که همچنان ادامه دارد)، مقاومت نکردن در برابر فشار رسانه‌ای جریان‌های تندرو که نتیجه‌ای جز تن دادن به توقیف آثار نمایشی(ازجمله زیر سوال بردن حکم رئیس شورای ارزشیابی و نظارت) نداشت. و صد البته مدیرکل در مواردی از رسانه‌های افراطی مخالف دولت که کاری جز سنگ‌اندازی در مسیر حرکت کشور ندارند؛ قدردانی کرد. مجموعه این عوامل در رسیدن خانواده تئاتر به چنین نتیجه‌ای موثر به نظر می‌رسد.

میزان تحقق انتظارهای خانواده تئاتر از دولت جدید

در پایان جا دارد بار دیگر به بررسی انتظار اهالی تئاتر و صحبت‌های معاون امور هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در جلسه تودیع و معارفه بازگردیم؛ جایی که مرادخانی دلیل انتخاب حسین طاهری را حضور او در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و توجه به ارزش ثانیه‌ها دانست و منتخب خود را «مدیر ثانیه‌ها» لقب داد.

حمیدرضا نعیمی، نمایش‌نامه‌نویس و کارگردان آن زمان با بیان اینکه قادر آشنا در دوران مدیریت خود در تئاتر پول نداشت اما لبخندی توأم با دلگرمی برای هنرمندان داشت، گفت: «در طول دورانی که تئاتر داشتیم، گروه‌های تئاتری با پول و بی‌پول کار کردند تا چراغ تئاتر را روشن نگه دارند. گروه‌های تئاتری باید شناسایی و ثبت شوند و به طور مثال به واسطه آنها باید در مورد تئاتر تهران صحبت کنیم.»

اما طی مدت فعالیت مدیرکل هنرهای نمایشی حتی حداقلی از درخواست‌های به حق نعیمی به عنوان یکی از نمایندگان خانواده تئاتر محقق نشد و همچنان خبری از شناسایی و ثبت گروه‌های نمایشی نیست. از لبخند مدیر بی‌پولی که موجب دلگرمی هنرمندان باشد هم نشانی دیده نشد و روابط به جای تعامل بر پایه تقابل بنا شد.

حسین طاهری هیچ عمل مشخصی در راستای سیاست‌های کلی اعلام شده توسط خودش نیز انجام نداد و اهمیت تئاتر ملی عملا به اداره بی‌برنامه مهمترین پایگاه تئاتر ملی - تماشاخانه سنگلج - ختم شده است. تمام این بی‌برنامگی‌ها در برابر دیدگان تعدادی هنرمند تئاتر رقم خورد که همچنان به سکوت خود ادامه می‌دهند و البته معاون امور هنری که مسئول انتخاب مدیری چنین بی‌تدبیر بود.

نتیجه‌گیری…

اینطور به نظر می‌رسد که تمام امور تئاتر کشور در نقطه‌ شروع گزارش یعنی تاریخ صدور حکم مدیرکل قرار دارد. با این تفاوت که سنگینی بار یک سال زیان مادی و معنوی بر دوش خانواده تئاتر باقی ماند. گویا سیاست‌گذاران تئاتر ایران به‌جای مدیریت ثانیه‌ها، مدیریت سالها را در سر می‌پرورانند.

حکم علی مرادخانی به اردشیر صالحپور در سمت سرپرست اداره کل هنرهای نمایشی در حالیکه او هم‌زمان دبیری سی و سومین جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر را برعهده دارد؛ نمادی از استراتژی اتلاف وقت حاکم بر اندیشه مدیران است.

در تئاتر ایران تغییری مشاهده نشده و ارتباط سازنده با این خانواده هنرهای نمایشی دیده نمی‌شود. اینطور به نظر می‌رسد که سکوت دربرابر ادامه روند نزولی موجود نه تنها گذر عمر و تحمیل هزینه بیشتر به تئاتر را درپی ‌دارد، بلکه با ادامه روند اعتراض‌ها تحمیل هزینه به دولت منتخب و در نهایت نظام دور از ذهن نیست.

رسانه‌ها نیز وظیفه‌ای جز گوشزد کردن خطر به مسئولان ندارند و اعلام کاستی‌های عرصه فرهنگ قطعا عملی در جهت تقویت دولت و کشور برای دستیابی به هدف موردنظر در نامگذاری سال ۹۳ محسوب می‌شود.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز