آسیبشناسی قضاوت در جشنواره تئاتر فجر / بخش پایانی /
امور تئاتر به شیوه دولت سابق پیش میرود
شاهبداغی: برخورد با بخش بینالملل یادآور کاپیتولاسیون است / سروش: تحقیرآمیز است که هنرمند میگوید باید در بخش بینالملل باشم تا کار وجاهت پیدا کند / حبیبیان: بسوی تئاتری رفتیم که نسبتی با جامعه ندارد.
سه فعال تئاتر دانشگاهی طی نشستی در خبرگزاری کار ایران؛ به بررسی نقاط ضعف برگزاری جشنواره تئاتر فجر در گذشته و دوره پیش رو؛ ازجمله ملاک انتخاب داوران و شیوه انتخاب آثار بخشهای مختلف در جشنواره سیوسوم پرداختند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در بخش دوم و پایانی این نشست، علاوه بر اشاره به بعضی ضعفها در انتخاب آثار جشنواره سی و سوم تئاتر فجر؛ به کمکاری وزارت علوم نسبت به فعال کردن دبیرخانه جشنواره تئاتر دانشگاهی نیز اشاره شده که در ادامه میخوانید.
آثار رضا کرم رضایی و اکبر رادی در تازههای تئاتر ایران!
باقر سروش درباره نتیجه منتشر شده ازسوی دبیرخانه سیوسومین جشنواره تئاتر فجر گفت: یکی دیگر از مسائل جشنواره حضور آثار نمایشی در بخشهای مختلف است. مثلا الان در نتایج میبینیم نمایشنامه «کاکتوس» نوشته زندهیاد اکبر رادی هم در میان اسامی تازههای تئاتر ایران قرار دارد. اما این متن تازه نیست؛ مثل متن «آزادی در قفس» رضا کرم رضایی که قطعا در گذشته روی صحنه رفته یا «تو مشغول مردنت بودی» که قبلا نمایشنامهخوانی شده است.
حبیبیان صحبتهای سروش را ادامه داد و اظهار داشت: به این میگویند تازههای تئاتر ایران که اگر قرار باشد متن را رد کنند؛ تناقضهایی بوجود میآید. چون در این صورت متن نویسندهای چون اکبر رادی را رد کردهاند. مثل مشکلی که سال گذشته در جشنواره بوجود آمد.
سروش تصریح کرد: اگر قید تازه بودن نباشد میتوان رادی و بیضایی را برای اجرا پیشنهاد داد و ایرادی هم پیش نمیآید.
شاهبداغی به آسیب ناشی از هدفگذاری غلط در جشنوارهها اشاره کرد و افزود: یکی از مسائلی که بوجود میآید نگاه هنرمندان جوان به سیاستهای جشنوارهای است. اینکه منتظر هستند ببینند امسال مد چیست؟ متن رادی یا بومیگرایی؛ نمایشنامههای پلات محور یا پلات گریز. یعنی بخش عظیمی از فعالان تئاتر ایران توجه میکنند که سلیقه داوران جشنواره تئاتر فجر چیست.
حبیبیان عنوان کرد: حتی فراتر از این با خود میگویند نسبتها را چگونه بچینیم که متن ما پذیرفته شود. با چه کسی ارتباط پیدا کنیم.
رضا شاهبداغی ادامه داد: به چشم دیدهام طرف با خود فکر میکند اگر ابتدای نمایشنامه با عبارت «هوالطیف» آغاز شود به نظر فلان داور خوش میآید. یا نمیدانند در نمایشنامه بنویسند روی میز مقابل دو برادر یک «بطری مشروب» قرار دارد، «آبمیوه» است یا «بطری آب» چون در دورههای مختلف نظر داوران تفاوت میکند و یک بار قبول میشود و بار دیگر بلافاصله رد خواهد شد. این فرایندها عملا از ممیزی وزارت ارشاد فراتر است.
بخشهای جشنواره تئاتر فجر موجب تحقیر فرهنگی است
باقر سروش به نمایشهای بخش بینالملل جشنواره اشاره کرد و گفت: به عنوان نمونه یکی از مسائلی که طی چند سال اخیر در جشنواره تئاتر فجر مشاهده میشود؛ حضور آثار مشترک در بخش بینالملل است. طرف یک بازیگر خارجی میآورد بعد میگوید کار مشترک ایران و فلان کشور.
ناصر حبیبیان اظهار داشت: اصلا این بخشبندی در جشنواره تئاتر فجر موجب تحقیر فرهنگی ما میشود؛ طوری عنوان میکنیم بخش بینالملل که گویی وجاهت این نمایشها بیشتر از آثار هنرمندان ایرانی است. درحالیکه تمام بخشبندیها در فراخوان باید ساختاری باشد نه موضوعی و متاسفانه دبیرخانه فجر هیچگاه این مبحثرا رعایت نکرده.
وی ادامه داد: این خیلی تحقیرآمیز است که هنرمند میگوید من باید در بخش بینالملل حضور داشته باشم تا کار وجاهت پیدا کند. یعنی بخش مسابقه ایران دارای این تشخص نیست و به درد نمیخورد.
باقر سروش در همین رابطه اظهار داشت: درباره داوری همین بخش هم شما میبینید «مرد بالشی» محمد یعقوبی بعد از ۶۰ اجرا به این بخش میآید و مثلا قرار است با نمایشی به کارگردانی از شهرستانی رقابت کند. یعنی گروهی که در اجراهای خود به مرحلهای تازه رسیده با گروهی از شهرستان که ۸۰۰ هزار تومان کمک هزینه دریافت کرده در یک بخش قضاوت میشوند.
او افزود: اگر گروهی قبلا کار خود را انجام داده باید در بخش مرور شرکت کند تا هنرمندان جوانتر امکان بروز استعداد خود را داشته باشند. درحالیکه شاهد هستیم بازیگر نمایش «مرد بالشی» جایزه هم دریافت میکند. این تزریق نمایش به جشنواره جای بحثدارد.
عاری شدن تئاتر از شرافت در پی تبعیضها
شاهبداغی وجود چنین روشی را غیرعادلانه دانست و گفت: شما تصور کنید راه مهدی محمدی یا فرد ایکس که از پله اول آغاز میکند، تحقیرهایی که گروه غیرتهرانی با آن مواجه است، بیپولیهایی که کشیده و انواع اقسام برخوردهای عجیب نمایندگان مرکز و کارمندانی که برای او سالن انتخاب میکنند را پشت سر گذاشته تا نمایش به قضاوت در فجر برسد.
این نمایشنامهنویس جوان تصریح کرد: فکر میکنم کلیت صحبتهای جمع حول یک چیز میگردد. عاری شدن تئاتر از شرافت در پی این تبعیضهای آشکار که مثل میخ بر پیکر هنرمند تئاتر فرو میرود.
برخورد با بخش بینالملل یادآور کاپیتولاسیون است
شاهبداغی منظور خود از واژه شرافت در تئاتر را توضیح داد و خاطرنشان کرد: شرافت به این معنی که تئاتر ابتدا باید رویکرد انسانی داشته باشد اما هیچ کجای این شیوه برخورد با هنرمند انسانی نیست. اشاره ناصر حبیبیان به تبعیض حضور گروههای ایرانی در بخش بینالملل و مسابقه ایران جشنواره تئاتر فجر مرا به یاد کاپیتولاسیون میاندازد. به یاد دهه ۴۰ که هنرمند خارجی در جشن هنر شیراز کار اجرا میکرد و او را روی سر میگذاشتند.
وی ادامه داد: حتی آنچه هنرمند خارجی میپسندید را هم حلوا حلوا میکردند. روایت مشهوری در کتاب پیتر بروک وجود دارد که او به یکی از روستاهای خراسان سفر میکند و آنجا به تماشای تعزیه مینشیند. خیلی خوشش میآید و همه جای جهان هم تعریف میکند. سال بعد دوباره بروک را به جشن هنر دعوت میکنند اما اینبار همان گروه تعزیه را به شیراز آوردهاند تا ببیند.
این نمایشنامهنویس بیان کرد: ویروس آنچه خارجی میپسندد خوب است؛ در خون همه نفوذ کرده و به همین دلیل سال بعد تعزیه مد شد.
برای وجاهت تعزیه جای بیضایی؛ همه به بروک اشاره میکنند
ناصر حبیبیان این روند را پسااستعماری خواند و اظهار داشت: تا تعزیه مهر پیتر بروک نخورد از نظر ما وجاهت پیدا نمیکند. سعدی افشار هم تا پایان عمر میگفت من خوبم چون پیتر بروک تایید کرده، درحالیکه سعدی افشار بدون نظر بروک هم خوب بود. متاسفانه الان در جریان دانشگاهی هم به همین صورت است. مثلا میگویند چلکوفسکی درباره تعزیه صحبت کرده پس این هنر اهمیت دارد. اما کسی نمیگوید بهرام بیضایی این همه سال در این رابطه صحبت کرده یا جابر عناصری به این هنر نظر داشته است.
به سوی تئاتری پیش رفتیم که نسبتی با جامعه ندارد
دبیر دوره دوازدهم تئاتر دانشگاهی به آسیبهای چنین نگرشی در تئاتر ایران اشاره کرد و افزود: همین تئاتری که دیگر در رویدادهای ایران شرکت نمیکند و فقط در جشنوارههای خارجی حاضر میشود؛ بر همین اساس شکل میگیرد. تئاتری که دیگر نسبتی با کشور خود ندارد و برای مخاطب خارجی کار تولید میکند. اما وقتی به ایران بازمیگردد با استقبال مواجه میشود چرا؟ چون مهر خارجی را دریافت کرده.
حبیبیان تصریح کرد: در نتیجه گسست ایجاد میشود مانند عمده اجراهای تماشاخانه ایرانشهر که حتی با پارک ایرانشهر نسبتی ندارد و تئاتری که در آن میبینید؛ اغواکننده است اما به محض ورود به پارک ممکن است شاهد زورگیری یا صحنه اعدام باشید. تئاتری که مانند هنرمندش به از خود بیگانگی دچار شده.
ارائه پیشنهاد به مدیران؛ گفتار انتقادی را لوثمیکند
در ادامه نشست؛ درخواست خبرنگار ایلنا برای بیان پیشنهادهای سازنده به مسئولان برگزاری جشنواره تئاتر فجر و دیگر جشنوارههای تئاتری با مخالفت سه میهمان مواجه شد که ناصر حبیبیان در توضیح دلایل رد این نظر گفت: هر پیشنهادی در این شرایط کلیت این گفتمان را لوثخواهد کرد. چون طبیعی است برای طرح چنین پیشنهادی به بررسی کلیت ساختارها نیاز داریم که صرف زمان زیاد میطلبد و این تازه درصورتی است که طرف مقابل فعالیت و پیشنهادهای صورت گرفته را بپذیرد و تمسخر نکند.
وی در واکنش به این نظر که امکان دارد طرف مقابل(اداره کل هنرهای نمایشی و دیگر نهادهای مرتبط) پیشنهادها را بپذیرد؛ اظهارداشت: به هیچ وجه اینطور نیست و به همین دلیل اصلا نباید پیشنهادی مطرح کنیم. پیشنهاد ما در همین وضعیت اتفاق میافتد؛ آنچه برای بهبود یک روند غلط نیاز داریم ابتدا بیان ضعفهاست که ۵۰ درصد راه اصلاح را شکل میدهد و نیمه باقیمانده ابزارهای دیگری طلب میکند.
این هنرمند جوان ادامه داد: خیلی ساده است که بگوییم بازخوانی را حذف کنید؛ داوران معتبر بیاورید. طبیعتا باید چنین پیشنهادهایی مطرح کنیم که گفتمان را لوثمیکند.
شاهبداغی تاکید کرد: وضعیت از بس هولناک شده باید با آن مثل بیماری برخود کنیم که چندین عارضه همزمان همراه دارد. این مسئله داوری و امر قضاوت مانند جریان نامشخص ممیزی قابل پیگیری است و کلیتی ایجاد میکند که از رویدادی مانند جشنواره تئاتر دانشگاهی هم جدا نیست.
تحقیرها و سختیها را برای جشنوارهای تحمل میکنیم
باقر سروش ادامه چنین روندی را تراژدی دانست و افزود: شما تصور کنید گروه با تمام مسائلی که گفتیم به فجری میرسد که هیچ تعهدی برای اجرای عموم آثار نمایشی نمیدهد. یعنی این همه هیاهو برای هیچ است. از طرفی جالبتر اینجاست شما در طول سال میبینید نمایشهایی که کوچکترین نسبتی با جشنواره ندارند در سالنهای دولتی روی صحنه میروند.
شاهبداغی اضافه کرد: اگر به خاطر داشته باشید در دهه ۸۰ افرادی مانند علیرضا نادری، نغمه ثمینی و نادر برهانی مرند در جشنواره شرکت میکردند و برگزیده هم میشدند. علیرضا نادری یک سالی جایزه دوم نمایشنامه نویسی را دریافت کرد که اگر اشتباه نکنم برای «سعادت لرزان مردمان تیره روز» بود. رقابت آنقدر برای همه جذابیت داشت که بعد از جشنواره پیگیری می کردند نمایشنامه نادری چه زمان روی صحنه میرود. اما سال گذشته دو نمایشی جایزه بخش بینالملل را دریافت کردند که قبلا اجرای عمومی رفته بودند.
وقتی تضمین اجرا نیست چرا جشنواره برگزار میکنیم؟
حبیبیان ضمن نقد این رویکرد در تکمیل صحبت شاهبداغی بیان کرد: خب وقتی قرار نیست جشنواره تئاتر فجر تضمینی برای اجرای عموم آثار بدهد یا شرایط بازاریابی آثار نمایشی را فراهم کند پس به چه دلیل برگزار میشود؟ شما جستجو کنید در یک دهه گذشته آیا اجرای نمایشنامه رتبه نخست جشنواره تئاتر فجر توسط دبیرخانه به کارگردانی معرفی شده یا خیر؟ پاسخ قطعا منفی است.
وی تصریح کرد: جشنوارهها به ماشینهای هولناک تخریب تئاتر تبدیل شدهاند. نمایشی در بخش مسابقه ایران بیشترین جوایز را دریافت میکند و هنگامی که در جشنواره فجر شرکت کرده تولید مرکز هنرهای نمایشی محسوب میشود اما شاهد بودیم نیمه ابتدایی سال اجرای عموم رفت و کمترین حمایتی نشد.
سروش به یکی دیگر از آسیبهای تئاتر امروز ایران اشاره کرد و اظهار داشت: امروز شاهد رفت و آمد تهیهکنندهها به اتاق مدیران هستیم و آنها هستند که تعیین میکنند کدام گروه کجا اجرا برود. دیگر نیاز نیست به مدیر مراجعه کنید؛ کافیست درخواست خود را با تهیه کننده در میان بگذارید. اینجا قطعا مناسبات دیگری در میان است و جالب اینکه بعضا برای تو تعیین تکلیف میکند که مثلا حتما باید فلان بازیگر خانم و آقا حضور داشته باشند تا کار بفروشد و من سرمایهگذاری کنم.
شاهبداغی در تکمیل این نظر عنوان کرد: این به معنی بیاثری مدیران نیست بلکه شرایط طوری چیدمان میشود که تهیهکننده همه این کارها را برعهده میگیرد. الزاما فرد بد طینتی هم نیست بلکه با توجه به شرایط موجود حرکت میکند.
نباید اجازه دهیم شرایط تئاتر آزاد در تئاترشهر حاکم شود
حبیبیان تصریح کرد: تئاتر آزاد این شرایط را دارد و اینطور نیست که بد باشد چون در تئاتر بردوی آمریکا هم همین اتفاق میافتد. گلایه از این است که چرا در تئاترشهر چنین شرایطی حاکم میشود؟
وی افزود: گویی اینجا هم با جعل مواجه هستیم و کاری که باید در بولینگ عبدو اجرا شود؛ به تئاترشهر میآید. متاسفانه این جریان تمامیتخواه شده و کار بجای خطرناک رسیده است. کاسبکاری و دلالی همه امکانات را طلب کرده و همه چیز را آلوده میکند.
مدیران؛ تهیهکنندهها را بهتر از هنرمندان میشناسند
سروش خاطرنشان کرد: شما وقتی به اتاق مدیری مراجعه میکنید؛ سریع میپرسد اینجا چکار میکنی؟ وقت قبلی گرفتی؟ اصلا چه کسی به شما گفت اینجا بیایید؟ در همین لحظه تهیهکننده بدون نوبت وارد اتاق میشود چون راه را پیدا کرده است.
حبیبیان صحبتهای سروش را ادامه داد و گفت: یعنی رفتاری که با وضعیت دانشی و هنری تئاتر نسبتی ندارد و نسبتها جای دیگر مثل دورههمیها و جشن تولدها شکل میگیرند.
در ادامه این نشست با توجه به اهمیت و جایگاه جشنواره تئاتر دانشگاهی در معرفی استعدادهای جوان به جریان نمایشی کشور؛ همچنین به بهانه تعلل وزارت علوم در معرفی دبیر دوره هجدهم این رویداد بحثبا میهمانان در همین ارتباط ادامه یافت.
به دولت جدید امیدوار بودیم اما…
حبیبیان؛ کمرنگ شدن امید دانشجویان به دلیل بیتوجهی صورت گرفته را نخستین اثر عدم برنامهریزیها دانست و اظهار داشت: ما امیدوار بودیم دوران بد سپری شود و به نقطه بهتری میرسیم اما گویا شرایط در حال بدتر شدن است. با تصمیم مسئولان برای انتشار فراخوان معرفی گزینههای علاقهمند به دبیری جشنواره اوضاع نابسامان به نظر میرسد.
این پژوهشگر افزود: مسئولان پشت این توجیه پنهان شدند که استیضاح و معرفی نشدن وزیر جدید موجب چنین شرایطی شده درحالیکه اگر اینطور باشد سوال بوجود میآید که چرا ثبتنام دانشگاهها به ماه آبان موکول نشد؟ اصولا باید پرسید نسبت مسئول خانه تئاتر دانشگاهی با تئاتر چیست.
رضا شاهبداغی با مقایسه جشنواره تئاتر دانشگاهی با برگزاری جشنواره تئاتر فجر بیان کرد: جشنواره دانشگاهی فضایی دارد که اجازه نمیدهد اتفاقات جشنواره مناطق، استانی و درنهایت جشنواره تئاتر فجر اینجا شکل بگیرد. حضور فعال دانشگاههای سراسر کشور موجب اثرگذاری بر روند داوریها میشود.
دبیرخانه مهجورِ تئاتر دانشگاهی چند برابر فجر بازدهی دارد
وی تصریح کرد: همواره نخستین چالش دبیر جشنواره تئاتر دانشگاهی این بوده که به قضاوت داوران وجاهت دهد. از طرفی بخاطر اینکه دبیر از فضای دانشجویی رشد کرده به انتقاد دانشجویان گوش میدهد و با دبیر جشنواره تئاتر فجر تفاوت میکند که اعتبار خود را از محلی اداری و غیرهنری میگیرد.
حبیبیان اضافه کرد: جشنواره تئاتر دانشگاهی از طرفی با آکادمی ارتباط تنگاتنگ دارد که به شدت بر شکلگیری ساختار این رویداد تاثیر میگذارد. تنها کافیست دبیرخانه دو جشنواره را با یکدیگر مقایسه کنیم که دانشجویان با کمترین امکان کار خود را پیش میبرند و چندین برابر جشنواره تئاتر فجر بازدهی دارد.
شاهبداغی در همین رابطه خاطرنشان کرد: فراموش نکنیم فعالان دبیرخانه تئاتر دانشگاهی گاهی بدون دریافت حقوق کار میکنند و تمام بخشها را پیش میبرند.
این نمایشنامهنویس عنوان کرد: شما گاها اگر شغلی در اداره کل هنرهای نمایشی داشته باشید بعدا میتوانید به داوری جشنواره هم دست پیدا کنید اما در جشنواره تئاتر دانشگاهی چنین مسائلی مطرح نیست. اگر کسی هم با چنین تفکراتی وارد شود بعد از مدتی به این نتیجه میرسد که راه را اشتباه آمده و بازمیگردد.
تئاتر فجر از وجاهت جشنواره تئاتر دانشگاهی برخوردار نیست
باقر سروش به فداکاری دانشجویان برای برگزاری جشنواره تئاتر دانشگاهی اشاره کرد و گفت: جشنواره تئاتر فجر از وجاهت جشنواره تئاتر دانشگاهی برخوردار نیست. شما گاهی که به زحمت و تلاش هنرمندان دانشجو نگاه میکنید این تصور پیش میآید که مازوخیست هستند. در این رویداد با افرادی مواجه هستید که مماشات وجود ندارد.
وی با بیان اینکه بخش مهمی از تئاتر حرفهای ما امروز از این استعدادها بهره میبرد؛ اظهار داشت: مسئولان وزارت علوم به این نقش و جایگاه اشراف ندارند، بنابراین تلاش نمیکنند به این جریان بها دهند. از طرفی جریان رسمی هم توجهی ندارد و فراموش کرده که بخش مهمی از نمایشهای روی صحنه در طول سال از دل تئاتر دانشگاهی بیرون میآید.
حبیبیان دو دیدگاه درباره شرایط بوجود آمده مطرح کرد و افزود: اول اینکه اینها نمیدانند چه میکنند و دومین تئوری که بیشتر به واقعیت نزدیک به نظر میرسد این است که اتفاقا میدانند در حال چه کاری هستند. چون مسئولان در اختتامیه جشنواره قبل حضور داشتند و به خوبی با این گنجینه فرهنگی آشنا هستند.
وی با تاکید بر اینکه پذیرش هدفمند بودن وضعیت پیش آمده بسیار نگران کننده است؛ تصریح کرد: تصور میکردیم این ۸ سال میگذرد و جریان تئاتر دانشگاهی آزادانهتر به کار ادامه میدهد. اما رفتار مدیران تا این لحظه نشان دهنده خلاف انتظار دانشجویان است.
تعللها نشان میدهد وزارت علوم جشنواره تئاتر دانشگاهی را نمیخواهد
دبیر دوازدهمین جشنواره تئاتر دانشگاهی همچنین به جلسه خود با مسئولان وزارت علوم اشاره کرد و گفت: صحبتهای آقای میرزایی در آن جلسه نشان داد ایشان کاملا با سابقه جشنواره تئاتر دانشگاهی آشنایی دارد. بر همین اساس معتقدم تعللهای صورت گرفته تا این لحظه نوید دهنده اتفاقهای خوب نیست.
باقر سروش در تکمیل صحبتهای حبیبیان گفت: هرچند اساتید دانشگاهها همواره با جشنواره تئاتر دانشگاهی همراه هستند اما آنطور که باید از این رویداد حمایت نمیکنند و حرکت آنها در سایه است.
حبیبیان در همین رابطه اظهار داشت: برخورد بعضی اساتید جریان سهراب کشی را به یاد میآورد و نمیخواهد دانشجو را به رسمیت بشناسد. بارها این واژه را شنیدم که عنوان میکنند اینها یک مشت بچه دانشجو هستند حالا یک کارهایی میکنند.
شاهبداغی این موضوع را به بخش نخست صحبتها پیوند زد و گفت: در داوری جشنواره هم از همین جنس تفکر مقام استادی در ذهن داوران وجود دارد. شخص به مناطق میرود و میگوید من جز این تئاتر نمیفهمم و شما موظف هستید طبق همین چارچوب کار کنید.
وی افزود: همچنان سیستم مکتبخانهای جریان دارد و استاد فردی است پیشکسوت که قبا را زودتر به تن کرده بنابراین شما باید چهارزانو روی زمین بنیشنید.
این فعال تئاتر دانشجویی تاکید کرد: چه کسی میگوید تجربه نقش مهمی دارد؟ شاید استعداد عامل مهمتری باشد.
بعضی اساتید تئاتر دکمه روشن کردن کامپیوتر را نمیشناسند
حبیبیان اظهار داشت: الان یک دانشجوی متوسط تئاتر هم به ساعت از وقایع روز تئاتر در جهان مطلع است اما سر کلاس استادی مینشیند که گاه دکمه پاور کامپیوتر را نمیشناسد. همین نگاه است که گسترش پیدا میکند و از استاد دانشگاه روی سر جشنواره تئاتر فجر مینشیند.
نتیجه…
در انتها از گفتار این سه فعال تئاتر دانشگاهی میتوان چنین نتیجه گرفت که وضعیت برگزاری جشنواره بینالمللی تئاتر فجر و جشنواره بینالمللی تئاتر دانشگاهی با آنچه از دولت گذشته به جا مانده تفاوتی ندارد. شرایط نابسامان حاصل از شیوه مدیریت ۸ سال گذشته تئاتر کشور؛ بطور قطع نسل یا نسلهای آینده را تحت تاثیر قرار خواهد داد. در این میان تنها باید امیدوار بود مدیریت فرهنگی در دولت یازدهم هرچه سریعتر نسبت به جبران کاستیها گام بردارد و البته خدای ناکرده آجری بر آجرهای این دیوار کج اضافه نکند.