آسیبشناسی داوریها در جشنواره تئاتر فجر / بخش نخست /
مافیای داوری در تئاتر چگونه شکل گرفت؟
سروش: مرکز جای حقوق به کارمندان؛ داوری میدهد. / حبیبیان: با داورانی مواجهیم که شمشیر از رو بستهاند و مثل زنگی مست به جان نمایشها افتادهاند. داوری پس از قضاوت؛ پنج پرس چلوکباب اضافه به هتل برد. / شاهبداغی: اعتراضها در مناطق به ضرب و شتم هم کشیده شد چون داوران وجاهت نداشتند.
خبرگزاری کار ایران با برگزاری نشستی به بررسی چگونگی امر قضاوت در بخش مناطق و اصلی جشنواره تئاتر فجر پرداخت. سه فعال تئاتر دانشگاهی حاضر در این جلسه بر نزول جایگاه قضاوت طی سالیان اخیر، تاثیر منفی استفاده از افراد ناشناخته و غیرکارشناس بر جریان کلی تئاتر کشور و شکلگیری مافیای داوری تاکید کردند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، سیر نزولی کیفیت قضاوت در جشنواره تئاتر فجر طی سالیان گذشته ذهن بسیاری از کارشناسان و فعالان هنرهای نمایشی را به خود مشغول کرد. این روند از زمانی شدت گرفت که چهرههای صاحبنام تئاتر کشور به هر دلیل علاقهای به همکاری با این رویداد دولتی نداشتند یا دولتمردان اقبالی به حضور آنها نشان نمیداند. همچنین عواملی چون عدم برنامهریزی صحیح، نبود بودجه کافی و جایگزین شدن روابط دوستانه بجای ضوابط حرفهای موجب ورود نیروهایی شد که لزوما شناخت کافی از روند اصلی جریان تئاتر کشور و آنچه در دانشگاهها میگذرد؛ نداشته و ندارند. ناصر حبیبیان، رضا شاهبداغی و باقر سروش؛ سه فعال تئاتر دانشگاهی به بررسی آسیبهای چنین رویهای پرداختند که در ادامه میخوانید.
شاهبداغی: آمار ما از افراد حرفهای با سیکل تکراری داوران مرکز متفاوت است
رضا شاهبداغی با بیان اینکه بحثدرباره داوری، انتخاب متنها و شرکت گروهها در جشنواره عملا تبدیل به معضلی شده که گریبان عدهای از اهالی تئاتر را گرفته؛ اظهار داشت: این رویکرد به دلایلی موجب شده بعضی افراد نه لزوما به دلیل مسائل کیفی در محاق بمانند. طی سالهای اخیر و حتی در همین دوره شاهد هستیم شرایط طوری رقم خورده که میتوان گفت نوعی کج سلیقگی و اعمال سلیقه شخصی بر داوریها اثر میگذارد.
وی افزود: امور به شکلی پیش میرود که داوران پس از خوانش متنها و تماشای اجرا درنهایت به تو میگویند ما اینطور دیدیم شاید داوران دیگر نظر متفاوتی داشته باشند. این در شرایطی اتفاق میافتد که تنها راه تنفس گروههای نمایشی برای دریافت اجرای عموم حضور در جشنواره تئاتر فجر است. بنابراین اینکه شاهد باشیم معامله و اعمال سلیقههای شخصی در مسیر تنها راه نفس کشیدن گروهها قرار میگیرد؛ به نظرم مسئلهساز میشود.
این نمایشنامه نویس جوان تصریح کرد: از طرفی آماری که ما از فعالان حرفهای تئاتر دراختیار داریم بسیار متفاوت از چهار یا پنج نفری است که معمولا در یک سیکل تکراری ازسوی اداره کل هنرهای نمایشی برای قضاوت و ایستادن بر این گلوگاه انتخاب میشوند. چنین رویکردی موجب آسیبهای متعددی برای کلیت تئاتر دولتی ما شده که نابودی بعضی استعدادها در نطفه یکی از مهمترین آنها محسوب میشود. به نوعی شاهد شکلگیری گروهی از داوران هستیم که سلیقه شخصی خود را به کلیت تئاتر کشور تحمیل میکنند.
سروش: داوری جشنواره به شغل عدهای تبدیل شده / بحثما در تئاتر فنی است نه سلیقهای
باقر سروش یکی دیگر از شرکتکنندگان در جلسه بررسی امر قضاوت در مراحل ابتدایی جشنواره فجر گفت: آنچه داوران از آن با عنوان سلیقه یاد میکنند متناقض به نظر میرسد، چون سلیقه قابل تعریف نیست و داوران میخواهند با این حرف خود را راحت کنند. کار از اینجا متناقض میشود که وقتی مدرس در دانشگاه با نمایشنامه شما مواجه میشود اصلا بحثسلیقه در بین نیست بلکه با دلایل فنی و تخصصی کار را نقد میکند؛ پس چطور میشود وقتی به داوری جشنواره میرسیم بحثسلیقه پیش میآید؟
وی ادامه داد: در تئاتر امروز ما؛ داوری جشنوارهها به شغل عدهای تبدیل شده که کمترین نسبتی با تئاتر ندارند. عدهای هم کارمند تئاتر هستند اما همراه با گروه اول به واسطه داوری برای تئاتر کشور تعیین تکلیف میکنند. شما به سختی عوامل را مجاب میکنید در تمرینها حضور یابند تا کار برای بازبینی آماده شود اما درنهایت با قضاوتی مواجه هستید که هیچ سازوکار مشخصی ندارد.
حبیبیان: همچنان با میراث۸ سال گذشته درگیریم
ناصر حبیبیان که دبیری دوره یازدهم جشنواره تئاتر دانشگاهی را برعهده داشته؛ در همین رابطه اظهار داشت: به نظرم در تئاتر کشور همچنان درگیر موارد شکلی هستیم که میراث۸ سال گذشته است. مثلا زمانی در دانشگاه نگارش مقاله علمی پژوهشی باب شد که از مضمون تهی بود اما چارچوب شکلی را به خوبی رعایت میکرد. این کاملا در فضای تئاتری ما متکثر شده و امروز با انبوهی از مقالات مواجه هستیم که بیشتر پرنویسی به نظر میرسند و اثری ندارند.
وی با بیان اینکه پرنویسیها در جشنوارهها هم وجود دارد؛ ادامه داد: گویا مسئولان به تولید عدد نیاز دارند، مانند استادی که به تولید مقاله علمی پژوهشی نیازمند است. الان در فرایند جشنوارهها ابتدا بازخوانی داریم بعد به بازبینی میرسیم، بعد بازبینی مرحله دوم مطرح میشود. در ادامه قبل یا هنگام اجرا در جشنواره هم بازبینی صورت میگیرد که همه اینها در جهت همان تولید عدد و رقم حرکت میکند.
این پژوهشگر تصریح کرد: همه اینها برای چیست؟ برای اینکه بگویند ۷۰۰ متن متقاضی شرکت در جشنواره بودند که پس از پشت سر گذاشتن مراحل متعدد از این میان ۱۰ متن پذیرفته شد. این روند ازنظر شکلی شبیه مسکن مهر به نظر میرسد که انبوه است اما به درد کسی نمیخورد. نه اینکه کاملا بیاثر باشد، خیر تاثیر میگذارد اما بیشتر اثری تخریبگرانه دارد تا مثبت.
حبیبیان در ادامه اظهار داشت: از آنجا که کار عمیق و ریشهای به زمان نیاز دارد و عمر مدیران در کشور ما هر چهار سال یکبار دستخوش تغییر میشود پس همه به فکر بنگاه زودبازده هستند. این عامل در نمونهای مثل بازسازی مجموعه تئاترشهر در سال ۸۶ موجب شد همه چیز بینتیجه بماند و درنهایت با کاشیکاریهای چلوکبابی مواجه شدیم.
وی افزود: همین نکته در مورد جشنوارههای تئاتری هم صادق است و شما شاهد تولید واژههایی مانند بازخوانی، بازبینی، بازسازی، بازتولید و… هستید که همه یک کارکرد دارند. بنابراین فضای تئاتر به سمتی حرکت میکند که بعضی افراد بینسبت با تئاتر که کاری بلد نیستند بازبین و بازخوان و داور میشوند تا همینطور به بازها اضافه شود.
سروش: مرکز جای حقوق، داوری جشنواره میدهد / بعضی اصلا سابقه حرفهای تئاتری ندارند
باقر سروش در تکمیل صحبتهای حبیبان بیان کرد: با جستجو در اسامی داوران امسال جشنواره تئاتر فجر شما با نامهایی روبرو میشوید که در درجه نخست کارمندان امور استانهای اداره کل هنرهای نمایشی هستند و مشخص نیست بنابر کدام استاندارد قرار است مسیر تئاتر کشور را تعیین کنند. شاید وقتی با اینها وارد گفتگو شوید؛ بگویند داوران در دانشگاه؛ تئاتر خواندهاند اما تنها مدرک ملاک نیست، بلکه باید ببینیم تولید علمی هریک چه بوده و از نظر سابقه اجرا چه امتیازی دریافت میکنند. آیا جامعه تئاتر این افراد را میشناسند و به عنوان کارشناس میپذیرد؟
این نمایشنامهنویس جوان تصریح کرد: وقتی بیشتر جستجو میکنید میبینید بحثاصولا چیز دیگری است. به عنوان مثال حقوق فرد کم است و دولت برای پرداخت اضافه کار به آنها مشکل دارد پس برای جبران، مامور داوری در جشنوارههای مناطق مختلف میشوند.
وی به الگویی استاندارد برای قضاوت در جشنواره اشاره کرد و گفت: چینش داوری با حضور یک نمایشنامهنویس، یک بازیگر، یک کارگردان منطقی به نظر میرسد و الگویی است که در جشنوارههای معتبر فیلم و تئاتر جهان هم رعایت میشود. اما مثلا درمورد داوری بخش مناطق جشنواره تئاتر فجر جز چند مورد اندک هیچگاه شاهد اتخاذ چنین رویکردی نبودیم و همواره اسامی به چشم میخورند که برای جامعه حرفهای تئاتر ناشناخته هستند.
شاهبداغی: نزول تشخص داوری اعتراض هنرمندان مناطق را درپی داشت
رضا شاهبداغی به افت کیفیت داوران جشنواره تئاتر فجر در گذر زمان اشاره کرد و اظهار داشت: در یک دورهای داوری دارای ارج و منزلت بود و برعهده بزرگان تئاتر این مملکت گذاشته میشد. اما چندسالی است شاهد هستیم این افراد دیگر در فجر غایب هستند و بیشتر در جشنواره تئاتر دانشگاهی حضور پیدا میکنند.
نویسنده نمایشنامه «دخیها» خاطرنشان کرد: وقتی افرادی بدون پیشینه روشن تئاتری و عدم وجاهت در چنین جایگاهی قرار میگیرند، ناخواسته دست به یکسری اعمال میزنند که موجب پایین آمدن سطح جشنواره و تشخص مقام داوری میشوند. پارهای اعتراضها در بخش منطقهای که چند مورد به ضرب و شتم هم کشیده شد به این دلیل رخ داد که داوران وجاهتی برای شرکت کنندگان در جشنواره نداشتند. بنابراین حکم صادر شده با اعتراض مواجه شد.
چرا دلایل فنی حذف متنها بیان نمیشود؟
وی به یکی از ضعفهای قضاوت در جشنواره تئاتر فجر اشاره کرد و افزود: نکته مهم دیگر این است که داوران نتیجه بررسیهای خود را شفاف ارائه کنند. یعنی باید بتوانند بگویند هریک از متنهای مطالعه شده براساس چه استدلالهایی کنار رفتند و دلایل فنی مستند موجود باشد. اما در هیچ یک از داوریهای جشنواره فجر چنین اتفاقی نیفتاده و شما با جستجوی بیانه پایانی هیات داوران میبینید جلسه با شعرخوانی و صحبتهای کلی بیارتباط با اصل به پایان رسیده است.
شاهبداغی از برخی رفتارها با متقاضیان حضور در جشنواره گلایه کرد و اظهار داشت: هریک از افراد شرکت کننده در جشنواره محترم هستند و برای خلق هنری زحمت کشیدهاند، اصلا شاید کار آنها توسط هیات انتخاب رد شده باشد اما رفتار بعضی داوران به شکلی است که گویا شرکتکنندگان اهمیتی ندارند و اصولا داور لزومی نمیبیند درباره بررسی و قضاوت صورت گرفته خود توضیحی ارائه دهد.
جبیبیان: مافیای داوری شکل گرفته است
ناصر حبیبیان در ادامه نشست با بیان اینکه حول ماجرای برگزاری جشنواره و داوریها مافیا شکل گرفته است؛ گفت: به محض اینکه تصمیم بگیرید فردی را برای داوری انتخاب کنید از شما خواهد پرسید فرد دیگر در گروه کیست؟ یعنی نفر اول تعیین کننده است و پس از انتخاب فرد نخست؛ آنها که از این فضا پیراسته هستند؛ قبول نمیکنند در کنار او داوری کنند. بنابراین ناخواسته پیوندی مضمحل بوجود میآید که با ایجاد شرایط بیمارگونه ویروس را به جامعه هنرمندان تئاتر انتقال میدهد.
وی در توضیح اظهارنظر خود ادامه داد: آنچه به چشم میآید این است که داور، داور نیست و یک جعل اتفاق افتاده است. یعنی با وضعیت اصیلی مواجه نیستیم و اگر همین الان دلیل فنی بعضی انتخابها را از دبیرخانه پیگیر شوید قطعا به شما خواهند خندید. یعنی یک پرسش شهروندی موجب مضحکه میشود، گویی این افراد کمپانی خصوصی را اداره میکنند و حقوق آنها از مالیات مردم و بیتالمال پرداخت نمیشود.
دبیر دوره دوازدهم جشنواره تئاتر دانشگاهی خاطرنشان کرد: این بودجه تئاتر است که صرف این هنر نمیشود. پولهای کلان صرف هزینه ساختمان دبیرخانه جشنواره، سفر و محل اقامت داوران میشود که هیچ ارتباطی به جریان اصلی تئاتر ندارد. اگر به تئاتر استانها سری بزنید با داورانی مواجه میشوید که شمشیر از رو بستهاند و مثل یک زنگی مست به جان نمایشها افتادهاند. گروههایی که فقط یک بار در سال فرصت نشان دادن استعداد برای شرکت در جشنواره تئاتر فجر را بدست میآورند با داوری مواجه هستند که میگوید اگر ساعت ۱۰ بازبینی بشود ۱۰:۱ دقیقه من در نتیجه قضاوت لحاظ میکنم. یعنی داور ابزار خود را به اهرم فشار علیه گروه تبدیل میکند.
داورانی که با پنج پرس چلوکباب به هتل بازگشتند!
باقر سروش؛ وجود نگاه توریستی را یکی از آسیبهای جدی حضور بعضی داوران در بخش مناطق دانست و گفت: بعضی داوران لنچ سواری میکنند، گبه و گلیم میخرند و به رستوران میروند. اصولا برای گشت و گذار به جشنواره مناطق رفتهاند که وجود این نگاه موجب آزار است. بخشی از این نگاه زمانی با عنوان توجه به فرهنگ بومی مناطق در اثار نمایشی توسط اداره کل هنرهای نمایشی تزریق شد که همچنان ادامه دارد.
ناصر حبیبیان در تکمیل این اظهارنظر عنوان کرد: مثلا اگر من لر هستم باید هنگام اجرا چوخه روی دوش داشته باشم، حرکات فرم مشخص انجام دهم تا نمایش بومی باشد! همین نگاه توریستی است که موجب میشود هر سال عدهای را از شهرهای دیگر ایران برای اجرا به مقابل تئاترشهر بیاورند که جز وضعیت مبتذل حاصلی ندارد.
وی افزود: جلسه نهایی بعضی داوریها در رستورانها برگزار میشود و در نمونهای شاهد بودم داوری پس از قضاوت پنج پرس چلوکباب اضافه با خود به هتل برده است. این نکته از بیانیه نهایی هیات داوران جدا نیست و وضعیتی کاملا بهم پیوسته را بوجود میآورد.
سروش به جشنواره سیودوم تئاتر فجر اشاره کرد و گفت: به جرات میتوان عنوان کرد در گروه بازخوانی متنهای این دوره نام هیچ متخصص نمایشنامه نویسی به چشم نمیخورد. در نهایت یک یا دو نمایشنامه در کارنامه این افراد دیده میشود و چهرههایی هم فقط دستی بر قلم دارند، یعنی ما آنها را به عنوان نمایشنامه نویس نمیشناسیم.
نمایشنامه قصه نیست که خلاصه داشته باشد
شاهبداغی درباره کنار گذاشته شدن نمایشنامه نویسان شناخته شده از داوریها بیان کرد: با تمام احترام به گروه بازخوانی و انتخاب متون باید به افرادی اشاره کنیم که همواره در حال نگارش نمایشنامههایی هستند که چاپ و منتشر میشود و توسط کارگردانان به صحنه میرود. نویسندگانی که شاهد غیبت آنها به عنوان داور بخش متون هستیم.
سروش افزود: اگر قرار باشد آکادامیک نگاه کنیم باید بگوییم ما جریانهای نمایشنامهنویسی مشخص مانند محمد چرمشیر، علیرضا نادری، جلال تهرانی و… در کشور داریم که به نمایشنامه نویسی نگاه تخصصی دارند اما در جشنواره هیچ خبری از آنها نیست.
وی تصریح کرد: وقتی نمایشنامه را ارائه میکنید از شما خلاصه میخواهند، در حالیکه نمایشنامه قصه نیست که خلاصه داشته باشد، بلکه یک کنش است و من چگونه میتوانم کنش را در چند خط بنویسم؟ از طرف دیگر این خلاصه قرار است به چه کار بیاید؟
داوران چطور ظرف ۲ ماه ۵۰۰ متن مطالعه میکنند؟
نویسنده و کارگردان نمایش «زمستانه» تعداد متنها با زمان در اختیار داوران را نامتناسب عنوان کرد و گفت: در یک وضعیت منصفانه قرار است داوران از ماه اردیبهشت تا آبان ۵۰۰ نمایشنامه بخواند. وقتی بیشتر دقت میکنید میبینید بعضی از این افراد طی همین مدت در یک یا دو رویداد تئاتری دیگر هم داور بودند! بعد مسئولیت مطالعه ۵۰۰ متن جشنواره فجر را هم برعهده داشتهاند.
شاهبداغی با بیان فرضیهای که میان شرکت کنندگان در جشنواره مطرح است؛ بیان کرد: به این ترتیب گزینههای مشخصی پیش میآید که خلاصه نمایشنامهها قرار است اینجا استفاده شوند یا اصولا انتخاب متنها براساس نام و شهرت افراد صورت میگیرد.
حبیبیان ضمن تاکید بر لزوم تغییر سازکارهای داوری در جشنواره تئاتر فجر، آنچه در جشنواره تئاتر دانشگاهی اتفاق میافتد را نمونهای استاندارد دانست و اظهار داشت: ما در جشنواره تئاتر دانشگاهی تجربه داشتیم که بعداز ارائه متنها به دبیرخانه نتیجه بررسی داوران مکتوب میشد و درصورت تقاضا در اختیار شرکت کننده قرار میگرفت. اما داوران در فجر عنوان میکنند کار شما رد نشده بلکه ما انتخاب نکردیم و فقط با کلمات بازی میکنند. همان ماجرای کمپانی خصوصی که قبلا عنوان شد.
وجود ممیزی با ملاک شخصی / شکلگیری بله قربانگوی نمایشنامه نویس و کارگردان
حبیبیان ادامه داد: مانند بازی با واژه در ممیزی و سانسور و اتفاقا این سانسور هیچ ارتباطی به خط قرمزهای سیستم و وزارت فرهنگ و ارشاد هم ندارد. ممیزیهای شخصی است که قطعا غرض ورزی هم در آن نقش دارد. اگر تلویزیون یک جشنواره تئاتری برگزار کند این متن حتما برای اجرا پذیرفته میشود اما در فجر رد میشود و الگو مشخص نیست. به همین دلیل هم داوران از توضیح دلایل وحشت دارند و اسناد را مخدوش میکنند.
شاهبداغی بار دیگر بر یک آسیب جدی قضاوت در داوریها و اصولا برگزاری جشنواره تئاتر فجر اشاره کرد و گفت: از ابتدا تا انتها شما با چهرههایی به عنوان کارمندان اداره کل هنرهای نمایشی مواجه هستید. این افراد به یک دلیل وضعیتی ملتهب پیدا میکنند چون کارمند نمیتواند تغییر و جهشی در شرایط کلی تئاتر بوجود بیاورد.
وی با بیان اینکه کنش حقیقی به آزادی عمل نیاز دارد که با کارمندی نسبت ندارد؛ خاطرنشان کرد: کارمندان تئاتر در حول حوش برگزاری جشنواره فجر و نه در طول سال تئاتر فعال میشوند و با دست داشتن مستقیم در انتخاب داوران، جدولبندی اجرای گروهها در سالنهای نمایش و… بر امور اثر میگذارند.
این نمایشنامهنویس جوان ادامه داد: این افراد در یک روند دموکراتیک انتخاب نمیشوند و تحمیلی هستند، بنابراین چنین فرایندی هیچ ربطی به جریان تئاتر کشور ندارد ولی سرنوشت گستره وسیعی از نیروهای مستعد تئاتر کشور را تحت تاثیر قرار میدهند و پاسخگو هم نیستند.
شاهبداغی درباره آسیبهای وجود چنین جریانی توضیح داد و گفت: به این ترتیب با هنرمندی مواجه هستیم که از خصلت آزادسری هنری خود تهی شده و طبقه بله قربانگوی نمایشنامهنویس، کارگردان یا بازیگر بوجود آمده است.
حبیبیان با بیان اینکه همواره کاسب و بله قربانگو در تئاتر داشتیم؛ اضافه کرد: این جریان هیچوقت تمامیتخواه نشده بود و همواره مجال برای افراد خلاق با استعداد دانشگاهی وجود داشت. ولی متاسفانه شاهد هستیم جریان تمامیتخواه مسیر فعالیت هنرمندان جوان را به روزنه بدل کرده است. این کاسبکاری از داوری گرفته تا درخواست سالن به چشم میخورد.