داوود رشیدی به شهردار تهران نامه نوشت؛
انتظار ۳ ساله تئاتریها برای توسعه «سنگلج»
طرح توسعه تماشاخانه سنگلج، سال ۸۹ و در دوران مدیریت اتابک نادری در این مجموعه مطرح شد اما تا امروز به سرانجام نرسیده است.
داوود رشیدی با نگارش نامهای خطاب به شهردار تهران بار دیگر بر درخواست هنرمندان تئاتر برای گسترش تماشاخانهی سنگلج تاکید کرد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، طرح توسعه تماشاخانه سنگلج، سال ۸۹ و در دوران مدیریت اتابک نادری در این مجموعه مطرح شد و سپس هنرمندان شناخته شده تئاتر کشور با ارسال نامهای خطاب به محمدباقر قالیباف درخواست کردند تا شهرداری تهران شرایط لازم برای اجرایی شدن طرح مورد نظر را فراهم کند.
هنرمند باسابقه تئاتر کشور بعد از گذشت حدود سه سال از طرح توسعه تماشاخانه سنگلج به عنوان پایگاه تئاتر ملی؛ به بهانه سالروز تأسیس این تماشاخانه در مهرماه سال ۱۳۴۴ بار دیگر به شهردار تهران نامه نوشت.
متن نامهی داوود رشیدی به این شرح است:
«به نام خدا
جناب آقای دکتر قالیباف
شهردار محترم تهران
سلام… خسته نباشید
امیدوارم در شلوغی کارهای بزرگ و مهمتان خواندن این نامه کوتاه زیاد وقتگیر و حوصلهبر نباشد.
۱۸ مهرماه تولد تماشاخانه بود که در خبرها شنیدم تولدکی غریبانه برایش گرفتهاند، دلم سخت گرفت و همین بهانهای شد تا این سطور را برایتان رقم بزنم. من را ببخشید میخواهم برایتان یادآوری کنم مهرماه ۱۳۴۴ را که این تماشاخانه قدیمیمان کارش را برای اعتلای تئاتر و هنر ملی شروع کرد و برای حفظ و ماندگاری تئاتر ملی کشور، بزرگ مردان و زنانی روی صحنهاش آثار مانا و ماندگاری خلق کردند و در تلخی و شیرینی روزگاران برگهای زرینی را در تاریخ هنر نمایش این کشور رقم زدند.
ده سال بعدش را به یاد دارم که متولیان و هنرمندان سنگلج توسعهی آن را خواستند، ولی نشد، نشد که نشد - خیلیها آمدند و رفتند ولی نشد. این خواسته برای خانواده تئاتر کشور یک آرزوی دستنیافتنی و نشدنی تلقی میشد، تا اینکه شما آمدید. شما باعثشدید تا این خانواده و هنرمندان شهیرش با دلگرمی مضاعفی از شما اجرای طرح توسعه تماشاخانه سنگلج را بخواهند که در این حرکت جمعی خانواده تئاتر بنده نیز بهعنوان عضوی کوچک خدمت شما درخواستی ارائه دادم. به یاد دارید؟
درخواستی برای تحقق آرزوی چهل ساله، آرزوی نشدنی، آرزوی گرهخورده خانواده تئاتر. برای ایجاد یک مکان تئاتر در جنب تئاتر سنگلج، تئاتری که همپای ما و نسل ما پیر شده است و نیاز دارد توسعه یافته و احیا شود و چندین و چند هدف دیگر که در این طرح دیده شده است و مجال سخن از آنها نیست.
آقای شهردار، جناب دکتر قالیباف
رابطه ما با سنگلج عجیب و عجین است، شاید اگر کسی اهل دل نباشد خندهدار بهنظر آید؛ سنگلج پیر شده است مثل خودم، نباید تنهایش بگذاریم.
من داود رشیدی هشتادویک ساله که پس از سالیان سال خدمت به کشورم خواستهای نداشته و ندارم، اما بهخاطر حفظ تاریخ نسل خودم و بقای نسل بعد از خودم در تئاتر دستان توانمند شما را که با انجام پروژههای عظیم و نشدنی پایتخت ایمان و باور شهروندان را صدچندان کرده است، به گرمی میفشارم و میگویم که واگذاری یک ساختمان کوچک برای خانواده بزرگ تئاتر توسط این مدیر محال نخواهد بود و از شما میخواهم که دستور فرمایید این مهم عملی شود.
آقای قالیباف دوست عزیز!
تنها شنیدن خبر خوش از جانب شما و اجرای طرح توسعه تئاتر سنگلج روح و جانی دیگر به من خواهد بخشید که با شناخت و تعریفی که از شما مدیر هنردوست و سختکوش سراغ دارم، مرا چشم به راه این لطف بزرگ برای خانواده تئاتر و تاریخ هنر کشورمان از جانب شما کرده است.»