برگزاری همزمان نشست رسانهای دو نمایش؛
خیلنژاد: از اصول خود عقب نشینی نمیکنیم / رمضانی: کیفیت مخاطب را به سالن میآورد
نشست رسانهای نمایشهای «بالاخره این زندگی مال کیه؟» به کارگردانی اشکان خیلنژاد و «صدای آهسته برف» به کارگردانی جابر رمضانی برگزار شد.
کارگردانان و عوامل اجرایی نمایشهای «بالاخره این زندگی مال کیه؟» و «صدای آهسته برف» که به زودی در سالن استاد ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میروند، امروز چهارشنبه - ۲۳ مهرماه - در نشست رسانهای نمایشهای خود به پرسشهای خبرنگاران پاسخ گفتند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، اشکان خیلنژاد که قرار است نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟» را در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه ببرد؛ درباره آشنایی خود با متن توضیح داد و گفت: ماجرای آشنایی من با این نمایشنامه به سال ۸۹ بازمیگردد که آیدا کیخایی این متن را معرفی کرد و پس از خواندن درگیر شدم و سرانجام هم در دوره چهاردهم جشنواره دانشجویی روی صحنه رفت و جوایز متعددی گرفت.
وی به برنامه مجید سرسنگی برای میدان دادن به هنرمندان جوان تئاتر در قالب «فصل جوان تماشاخانه ایرانشهر» اشاره کرد و ادامه داد: به این ترتیب سه هنرمند جوان آثار خود را روی صحنه اجرا میکنند و سپس سید محمد مساوات نیز به این جمع اضافه میشود.
این هنرمند جوان خاطرنشان کرد: این برنامه چندی قبل و پس از اتمام جشنواره تئاتر دانشگاهی نیز اجرا شد که طی آن نمایشهای «قصر» و «ناصر سعید تهرانی» در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفتند و جریانی بوجود آمد که تماشاگران متفاوتی به ایرانشهر آمدند که از این نکته میتوان به عنوان یک ویژگی نام برد.
خیلنژاد در پاسخ به سوالی مبنی بر دلیل به صحنه آوردن بازتولید یک نمایش بیان کرد: ممکن است نویسنده یا کارگردان متنی داشته باشد که بتواند بارها آن را روی صحنه اجرا کند. در ایران و جهان هم نویسندگانی را داریم که بعد از گذشت مدتی خوانش متفاوتی از متن را به صحنه آوردند که به نظر این رویکرد مهمترین ویژگی یک بازتولید است.
نوید محمدزاده، که چندمین تجربه همکاری با خیلنژاد را سپری میکند در تکمیل صحبتهای کارگردان اظهار داشت: سوال اصلی اینجاست که مگر چند نفر اجرای قبلی نمایش را دیدند؟ به این ترتیب اگر کارگردان هم نخواهد نمایش را دوباره اجرا کند، من به عنوان بازیگر حتما از او میخواهم این کار را انجام دهد. به این دلیل که ماه ۸ ماه برای به صحنه رفتن این کار تمرین نمیکنیم که فقط ۳۰ اجرا را تجربه کند.
بازیگر نمایش «پچ پچههای پشت خط نبرد» تصریح کرد: نمایش قبلی هم تعداد اجرای کمی را تجربه کرد و حتما باید دوباره روی صحنه برود، نه تنها در تهران، بلکه در تمام ایران چون معتقدم نمایشنامه علیرضا نادری هیچگاه به پایان نمیرسد و استخوانبندی درست دارد. نمایش «شب بیست و یکم» محمود استاد محمد را هم تمرین میکنیم که به موقع روی صحنه میرود.
جابر رمضانی، عضو گروه تئاتر «سوراخ تو دیوار» نیز درباره اجرای نمایش «صدای آهسته برف» و ارتباط آن با سینمای اجتماعی معاصر کشور ترکیه گفت: این نمایش از نظر محتوا ارتباطی به جریانهای امروز ترکیه ندارد اما از نظر فرمی به «روزی روزگاری آناتولی» و «خواب زمستانی» ساخته نوری بیلگه جیلان شباهت دارد و با روایت مشخص مواجه نیستیم.
کارگردان نمایش «صدی آهسته برف» در پاسخ به سوالی درباره تجربه اجرا در سالنی متفاوت از مولوی با مخاطب خاص خود بیان کردند: تجربه کار در مولوی به ما نشان داد کیفیت مخاطب را به سالن میآورد و نباید انتظار داشته باشیم تماشاگران برای دیدن ایفای نقش بازیگر چهره وارد سالن شوند. مخاطب تئاتر به دنبال کیفیت خوب است و فروش بلیت نمایشهای ما در ایرانشهر هم نشان میدهد پیشینه دو گروه موجب استقبال شده است.
خیل نژاد نیز در ادامه صحبتهای رمضانی اظهار داشت: از اینکه شاید جنس تماشاگر ایرانشهر با مرکز تئاتر مولوی متفاوت باشد اصلا نگران نیستیم؛ مثل سالی که قرار بود نخستین اجرای عمومی در مولوی را تجربه کنیم.
وی ادامه داد: ما برای خود اصولی داریم که از آن تخطی نکردیم و برای فروش سراغ بازیگر چهره نخواهیم رفت. اگر روزی هم این اتفاق بیفتد قطعا طبق ایده مشخصی چنین تصمیمی گرفته میشود.
جابر رمضانی خاطرنشان کرد: ما زمان زیادی را صرف تمرین میکنیم و از گروههایی نیستیم که بعد از سه هفته یا یک ماه تمرین نمایش به صحنه میبرند. اینها در تئاتر نکاتی بدیهی هستند که متاسفانه امروز با تعجب درباره آنها صحبت میکنیم.
وی به کمبود سالنهای نمایشی و مشکلات تعمیرات و بازسازیها اشاره کرد و افزود: این اتفاقها باید در سالنهایی مانند کارگاه نمایش و تالار مولوی بیفتد که صاحب چنین تعریفی هستند. اما گویا دیگر نمیتوانیم درباره کارگاه نمایش صحبت کنیم و مرکز تئاتر مولوی هم فعلا در دست بازسازی است که معتقدم بدون حاشیه و اصولی پیش میرود.
نوید محمدزاده نیز در همین رابطه عنوان کرد: البته هیچ ایرادی ندارد چهره در تئاتر روی صحنه بروند و بعضی از آنها نیز پیش از اجرای عموم ماهها تمرین میکنند.
اشکان خیلنژاد کارگردان جوان تئاتر درباره وضعیت مجموعه تئاتر شهر و تاثیر کم شدن سالنها در فعالیت نسل آینده تئاتر کشور که فارغالتحصیل میشود؛ گفت: به عنوان یک مخاطب تئاتر شهر فکر میکنم فقط سالن اصلی باید کار کند و بقیه سالنها به سالن تمرین تبدیل شوند چون در گذشته تعریف همین بوده و بنا امنیت کمی دارد. تئاتر شهر در آغاز فقط برای فعالیت تالار اصلی طراحی و ساخته شده است.
وی ادامه داد: کم کردن سالنها به معنای آن نیست که جایگزینی برای این سالنها ساخته نشود. همه ما از کم شدن امکانات اجرایی ناراحتیم چون قبل از کم کردن هر امکان، باید جایگزینی برای آن درست شود.
نوید محمدزاده در همین رابطه بیان کرد: به نظر من بد نیست کلا تالار اصلی را خراب کنند چون بدترین سالن برای اجرای تئاتر است. کم شدن سالنهای تئاتر شهر یعنی کم کردن فضا و خوراک فرهنگی مخاطبان؛ جوانان به این ترتیب قربانی میشوند. اما تغییر مدیریتها در تئاتر هربار اتفاقات تازهای را رقم میزند. مدیر قبلی برای کارگاه نمایش سالن انتظار و کافیشاپ درست کرد و مدیر جدید آن را خراب میکند.
جابر رمضانی که پیش از این نمایش «اسکیس» را در تالار مولوی اجرا کرده بود درباره اجرای همزمان هر دو نمایش در تماشاخانه ایرانشهر گفت: وجه مشترک هر دو گروه دانشجویی بودن است و برای تبلیغ و اجرا هم کاملا مشترک حرکت میکنیم. برنامه افتتاحیه هر دو نمایش هم مشترک است و شرایطی را در نظر گرفتیم که تماشاگران با خرید همزمان بلیت این دو نمایش میتوانند از تخفیف ویژه برخوردار شوند.
به گزارش ایلنا، بازیگران دو نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟» و «صدای آهسته برف» در ادامه درباره همکاری خود با گروه توضیحاتی ارائه کردند.
نوید محمدزاده بازیگر نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟» در همین رابطه اظهار داشت: من و اشکان خیلنژاد از سال ۸۳ با هم هستیم و حالا دیگر خیلی خوب حرف یکدیگر را میفهمیم. معتقدم ما یا نباید کار کنیم، یا وقتی دست به خلق میزنیم کاری درست به صحنه بیاوریم.
او به تشکیل گروه تئاتر «تازه» توسط تعدادی از هنرمندان جوان تئاتر اشاره کرد و گفت: این نام را برای گروه انتخاب کردیم، چون هر کار ما نگرش تازهای دارد. نمیخواهیم نمایشهای ما، نسخه دسته چندم آثار یک کارگردان دیگر باشند چون معتقدیم در هنر بهترین یا بدترین بودن اهمیت ندارد، مهم این است که هر کس کار خودش را ارائه دهد.
بازیگر سینمایی «عصبانی نیستم» اضافه کرد: بازی در نمایش «یک دقیقه سکوت» کار آیدا کیخایی باعثشد من در تئاتر ایران شناخته شوم. آن زمان آیدا کیخایی به من اعتماد کرد، مثل علیرضا نادری که به ما اعتماد کرد و اجازه داد نمایشنامه «پچ پچههای پشت خط نبرد» را اجرا کنیم.
وی تصریح کرد: اصولا معنای بیاعتمادی یا اینکه وقتی از کاری خوششان نمیآید به آن انگ سیاه نمایی میزنند را نمیفهمم که در تئاتر و سینمای ما رایج است و به این بهانه امکان اجرا یا اکران به آثار نمیدهند.
وی ادامه داد: امروز نیز آقای سرسنگی به گروه ما اعتماد کرده است و تجربه نشان داده هر زمان که در هنر اعتماد ایجاد شده، نتیجه خیلی خوبی داشته و سود آن متوجه مدیران هم بوده است.
هومن کیایی دیگر بازیگر نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟» که در نمایش «اسکیس» با جابر رمضانی همکاری کرده بود گفت: بعد از چند تجربه در تئاتر، بیشتر در پروژههای تصویری فعالیت داشتم و معمولا گروههای تئاتری چنین بازیگری را به راحتی نمیپذیرند. اما بعد از مدتی به واسطه نوید محمدزاده با جابر رمضانی آشنا شدم و این دو گروه به راحتی مرا پذیرفتند و همین برایم بسیار جذاب است. از سوی دیگر آنها ذهن بسیار خلاقی دارند و مدام دنبال کشف تجربههای تازه هستند.
او که با رمضانی و خیلنژاد همکاری داشته است، اضافه کرد: اعضای این گروهها برای اجرای هرنمایش چندین ماه تمرین میکنند چیزی که حتی در تئاتر حرفهای ما خیلی مرسوم نیست و این برای یک بازیگر بسیار ایدهآل است.
کیایی توضیح داد: بعد از تجربه «اسکیس» بعضی دوستان فکر میکردند ما با هم اختلاف داریم که در اجرای «صدای آهسته برف» با یکدیگر همکاری نکردیم، در حالی که اصلا چنین نیست و من از ابتدا در جریان نگارش صدای آهسته برف قرار داشتم اما فضای کار به گونهای نبود که بتوانیم با یکدیگر کار کنیم.
فربد فرهنگ بازیگر نمایش «صدای آهسته برف» توضیحاتی درباره همکاریاش با گروه تئاتر «سوراخ تو دیوار» ارائه کرد و گفت: این گروه نگاه و ایدههای بسیار خوبی دارند. البته این نمایش اولین همکاری من با جابر رمضانی است و موقعیتی بسیار ویژه، پیچیده و حساس دارد و موجب شد تمام کارهایم را کنار بگذارم و امیدوارم به نتیجه دلخواه کارگردان برسیم.
مریم نورمحمدی بازیگری که چهارمین تجربه همکاری با این گروه را دارد، نیز گفت: شیوه کار جابر رمضانی از اولین کارش تا به امروز بسیار تغییر کرده است. اصولا شیوه کار او در هر نمایش متفاوت است و این برای من نکته جذابی است.
اشکان خیلنژاد که موضوع نمایشاش درباره «اتانازی» است، از برگزاری یک هم اندیشی براساس موضوع نمایشنامه خبر داد که در این هماندیشی متخصصان جامعه شناسی، روانشناسی و امور دینی نظرات خود را درباره موضوع «اتانازی» ارائه میکنند.
دو نمایش «بالاخره این زندگی مال کیه؟» و «صدای آهسته برف» از روز دوشنبه ۲۸ مهرماه اجرای خود را در سالن دکتر ناظرزاده تماشاخانه ایرانشهر آغاز میکنند.