توضیحات بهاره رهنما در پی تنش آفرینی رسانههای تندرو؛
نمایشی که از قبح دروغ میگوید!
چرا برخی با برداشتهای غلط خود و ذکر جملات خاص و جدا از آن با توهین و قضاوت به شخصیت حقیقی بازیگران کار و نسبت دادن زشتترین حرفها به آنان، هر چه میخواهند مینویسند؟
در پی تنش آفرینی رسانههای وابسته به نهادهای قدرت در فضای هنرهای نمایشی کشور و طرح نقدهای غیر کارشناسی و عموما بر اساس شنیدهها یا تصاویر جهتدار؛ بهاره رهنما، کارگردان نمایش «دور همی زنان شکسپیر» درباره این اتهامزنیها توضیحاتی ارائه کرد.
به گزارش ایلنا، رهنما که تجربه اندکی در زمینه کارگردانی نمایش در کارنامه دارد در حالی این یادداشت را منتشر کرد که نمایش جدیدش چند هفتهای است توسط رسانههای تندرو به بهانهای برای انتقاد از عملکرد اداره کل هنرهای نمایشی، معاونت امور هنری و سرانجام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بدل شده است. جنجالسازیهای آشنایی که بر مخاطبان پوشیده نیست با اهداف سیاسی و البته ضد فرهنگی صورت میگیرد.
رهنما در این یادداشت آورده است: سالیان سال است شاید چون یکی از رشته های تحصیلی ام هم حقوق بوده سعی کرده ام بی حاشیه و در چهار چوب موازین قانونی کشورم اثر ی را بازی کنم بنویسم یا به روی صحنه ببرم.
از روزی که اولین کارگردانی نمایشم را به عهده گرفتم تا امروز بیشتر از همه به رضایت مخاطبم فکر میکردم و به اینکه چطور میشود با تماشاچی خوب، سالن های نصفه نیمه نمایش را پر کرد و مردم را با هنر والایی مثل نمایش آشتی داد؟
چه روزی که نمایش «غبار» را نوشتم و بر صحنه بردم که درباره حضور زنان در جنگ و آزادسازی خرمشهر بود و چه وقتی «دورهمی زنان شکسپیر» را به روی صحنه بردم هرگز جز خوشحالی و نزدیکی مردم با نمایش و شریک شدن غم و شادی شان با لحظات درام کارم نیندیشیدم.
به عنوان یک ایرانی هرگز نخواستم آب به آسیاب هیچ دشمنی چه داخلی و ۰چه خارجی بریزم و همیشه وحدت ملی برایم مفهوم عزیز و ارزشمندی بوده و هست،
این نمایش اولین کار من در عرصه نمایش نیست اما نمی دانم، چرا حالا که برای به روی صحنه بردن یکی از پر فروش ترین نمایش کمدی ایران و شاد کردن و امید بخشیدن به دلهای مردمم تلاش میکنم اینهمه تهمت و ناروا ی ناحق بشنوم؟
پس بر خود واجب میدانم که چند کلمهای را برای مردمی که دوستشان دارم ومسوولان دلسوزی که شاید بهتر است از زبان خودم بشنوند توضیح دهم: «بدیهی است که احترام دوستداران این نمایش با وجود سلایق مختلف بر من به عنوان صاحب اثر واجب است» کمدی قطعا از لحظات تضاد شکل میگیرد و بی شک تک تک رفتارها و جملات بازیگران دیدگاه شخصی نویسنده و صاحب اثر نیست.
من ضد رفتارها و ضد ارزش هایی را در نمایش مطرح کرده و هجوشان کردهام، به این صورت که بعد طرح موضوع بلا فاصله یا در چند جمله بعد توسط شخصیت بعدی نقضشان کردهام یا به چالش کشیدهام شان و این کارکرد و روش ایجاد کمدی است!
«دورهمی زنان شکسپیر» به انتخاب ۲۰۰ روانکاو، دکتر، مشاور، اثر قابل تاملی در حوزه آسیب شناسی زنان در جامعه معرفی شده است.
اما این در حالی است که تفاوتهای میان نقد و تخریب را قائل باشیم در این صورت در این نمایش ما از: مادرانگی و خیلی ارزشهای دیگر زنان نیز گفتهایم.. مانند: حرمت ازدواج، عدم اعتقاد به خرافات، ارزش دعا، قبیح بودن دروغگویی، غیبت، تجملگرایی اما چرا برخی با برداشتهای غلط خود و ذکر جملات خاص و جدا از آن با توهین وقضاوت به شخصیت حقیقی بازیگران کار و نسبت دادن زشتترین حرفها به آنان، هر چه میخواهند می نویسند؟ من به عنوان کارگردان اثری که با مجوز رسمی مرکز هنرهای نمایشی ایران به روی صحنه رفته است حالا برای دفاع از حریم خصوصی پنج زن بازیگرم چه باید بکنم؟
بعد از مدت ها تلاش شبانه روزی و همزمان به روی صحنه بودن و کار کردن هر روز باید ببینم گروه نازنینم و همسران این زنان و خانوادههایشان با آماج فحاشیهای کدام سایتها و روزنامه ها مواجهند؟
مردم و مسوولین بیقضاوت و منصف میدانند که من همان کارگردان و نویسنده نمایش «غبار» م که جزو ندرت آثار نمایش در حوزه حضور زنان در دفاع مقدس بوده یا نویسنده و بازیگر و طراح نمایش «چشمهایی که مال توست» که به گواه منتقدان و روانکاوان از مهمترین اثار ضد طلاق در عرصه هنر نمایش بود!، در سایه کارهایم هم با مضامینی مثل مهاجرت خانواده، احساسات، عواطف دینی(فصل تحسین شده امامزاده صالح در نمایش چشمها) کار کردهام…
با همه اینها من نه سر عناد دارم و نه فکر میکنم خیلی میدانم، کارگردان تازه کاری هستم و برای اثبات حسن نیتم پیش قدم شدم و ده دقیقه از نمایش را با وجود مجوز قبلی، خودم بازنویسی دیالوگ و کوتاه نویسی کردم و لباسها را با پوشش بیشتر دوباره اماده کردم و کلاه گیسها را هم برداشتم، چون به نمایش برای همه اقشار جامعه اعتقاد دارم و به عنوان یک شهروند تابع قانون هم هر حکم یا قانون واجبی که باید به انجام برسد یا جایی که باید بروم وپاسخگو باشم رفته و در صورت نیاز باز هم میروم!
اما از مسولان انتظار دارم جلوی فحاشی ها، آزارهای بی محل و غیر قانونی را بگیرند، چون بدیهی است من و بازیگران این اثر نمایشی مثل هر شهروند ایرانی دیگری نیازمند فضای امن، آرامش برای ادامه کار در کشورعزیزمان ایران هستیم.
یادداشتم را با جملهای از نمایشم به پایان می رسانم «فقط خدا است که از راز، قلب ما خبر دارد.»