هانا کامکار از تجربه ایفای نقش در «ترانههای محلی» گفت:
سختیهای تئاتر را تکخوان زن میفهمد
با آیت نجفی شش ماه تمرین کردیم و کار پس از سه اجرا متوقف شد. با محمودرضا رحیمی هم صحبتهایی انجام داده بویم که متن رد شد. آنقدر اتفاقات عجیب و غریب بازدارنده رخ داد که اطمینان پیدا کردم دیگر به تئاتر نخواهم آمد.
هانا کامکار، یکی از اعضای این گروه برجسته موسیقی کشور که در نمایش «ترانههای محلی» به ایفای نقش میپردازد از تجربه همکاری با محمد رحمانیان و سالهایی گفت که علاقه نداشت در هیچ اجرای تئاتری حضور داشته باشد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، فرزند بیژن کامکار که سالها قبل طعم آموزش هنر بازیگری زیر نظر زنده یاد حمید سمندریان را از سر گذرانده و این دوران را همچنان در خاطر دارد؛ درباره همکاری با گروههای نمایشی و ایفای نقش روی صحنه گفت: حضور در کلاسهای استاد سمندریان را فراموش نمیکنم چون آموختههایم تنها در زمینه بیان نبود و در بخش کارگردانی هم آموزهها زیادی داشت؛ همینطور در مسیر خوانندگی هم بسیار به من کمک کرد که تا عمر داشته باشم فراموش نمیکنم.
او افزود: سال ۸۲ به عنوان نوازنده دف وارد گروه کامکارها شدم و بعد به خوانندگی در این گروه پرداختم که الان یازده سال از این جریان میگذرد. همزمان روابط عمومی و عکاس گروه هم بود.
بازیگر و خواننده نمایش «ترانههای محلی» درباره تجربیات حضور در آثار نمایشی توضیحاتی ارائه کرد و اظهار داشت: سال ۸۴ به دعوت عباس غفاری کبوتری ناگهان نوشته محمد چرمشیر را در سالن نو کار کردیم که با استقبال چشمگیر تماشاگران مواجه شد. سپس در تالار سایه با مهرداد رایانی مخصوص کار کردم و به نوعی میتوان گفت نمایش " بیداری خانه نسوان " به کارگردانی حسین کیانی آخرین کارم در تئاتر بود.
وی به سالهای دوری از صحنه تئاتر نیز اشاره کرد و ادامه داد: طی سالیان بعد به دلیل اینکه در گروه کامکارها بر خوانندگی متمرکز شدم و در بخش تصویر هم به عکاسی توجه زیادی داشتم از تئاتر فاصله گرفتم. دیگر نمیخواستن در تئاتر باشم و سال ۸۷ خداحافظی کردم و بیشتر در زمینه موسیقی با هنرمندانی همچون میلاد موحدی، علیرضا کهن دیری و فردین خلعتبری کار کردم.
این نوازنده تصریح کرد: تا اینکه زمستان دو سال قبل توسط پری صابری به اجرای «مرغ باران» دعوت شدم و گرچه علاقه نداشتم به تئاتر بازگردم اما با این گروه همکاری کردم.
کامکار در توضیح عدم علاقه به حضور روی صحنه بیان کرد: به این خاطر که خواننده بودم و دوست داشتم فقط به این کار بپردازم. از طرفی اجرای سیشب نمایش زنده بسیار سخت است و استرس زیادی دارد. گرچه در تمام اجراهای گروه کامکار چنین تجربهای را از سر میگذرانم اما بدون اغرق میگویم «ترنههای محلی» تنها کاری بود که هر شب بدون نگرانی روی صحنه رفتم و دلیل آن چیزی نبود جز حمایتهای شخص آقای رحمانیان به عنوان کارگردان و ایفای نقش در کنار اشکان خطیبی و گروه موسیقی که در کنار آنها بسیار آسوده هستم.
او ادامه داد: گاهی تصور میکنم خواب میبینم. گرچه واکنش مثبت تماشاگران هم تاثیر زیادی در احساسم دارد اما توجه مخاطب را همیشه تجربه کردهام؛ ولی اینکه من هم روی صحنه حال خوشی داشته باشم کمتر اتفاق افتاده است.
بازیگر نمایش «ترانههای محلی» درباره حضور در نمایش جدید محمد رحمانیان اظهار داشت: بعد از همکاری با خانم صابری که آهنگسازی آن برعهده ارسلان کامکار بود دوباره با خودم گفتم دیگر روی صحنه تئاتر نخواهم رفت و تمرکزم را کامل به گروه کامکارها و تدریس معطوف میکنم. تا اینکه اشکان خطیبی تماس گرفت و به نیابت از آقای رحمانیان من را به کار دعوت کرد که به گروه ملحق شدم.
کامکار روی صحنه به خوبی ایفای نقش میکند و تماشاگر را به وجد میآورد، اما در پاسخ به این سوال که چرا همچنان میان تئاتر و موسیقی دو دل است؛ عنوان کرد: زمانی که شاگرد استاد سمندریان بودم خیلی از من رضایت داشت و حتی به چند گروه معرفی شدم. افشین هاشمی هم لطف داشت و من را به حسین پناهی معرفی کرد که قصد داشت نمایش «من و نازی» را روی صحنه ببرد.
او ادامه داد: اما حسین پناهی از میان تمام گزینههای حرفهای و مشهوری که کاندید ایفای نقش شخصیت «نازی» بودند من را انتخاب کرد. این اتفاق بعد از یک امتحان چند دقیقهای افتاد و آقای پناهی به سرعت گفت این نازی است.
بازیگر نمایش «بیداریخانه نسوان» خاطرنشان کرد: انتخاب شدن برای حضور روی صحنه سالن اصلی تئاترشهر و همکاری با هنرمندی مثل حسین پناهی خیلی جذاب بود، به خصوص که مدت زیادی از زمان آموزش در کلاسهای استاد سمندریان نگذشته بود. چند هفته تمرین کردیم اما کار خوابید.
وی افزود: با آیت نجفی شش ماه تمرین کردیم و کار پس از سه اجرا متوقف شد. با محمودرضا رحیمی هم صحبتهایی انجام داده بویم که متن رد شد. آنقدر اتفاقات عجیب و غریب بازدارنده رخ داد که اطمینان پیدا کردم دیگر به تئاتر نخواهم آمد.
عضو گروه کامکارها در واکنش به این نظر که به هر حال هنرمندان موسیقی هم راه سادهای در مقابل ندارند و چنین تجربیات سختی را از سر میگذرانند؛ اظهار داشت: به دلیل اینکه هانا کامکار بودم و کارم را در گروه درست انجام میدادم مشکل زیادی پیش رویم نبود. کسی بعد از چند ماه کار تمرین سخت نمیگفت همه چیز تمام است برگردید خانه! بلکه نتیجه عملی تلاش گروه را روی صحنه میدیدم. حالا به حق نبود و امکان تکخوانی نداشتم؛ اهمیتی نداشت چون نتیجه میگرفتم. اما در زمینه بازیگری مسائل به این شکل نبود و از ۷۸ هر بار یک چیزی جلوی کار را گرفت و موجب آزردگیام شد.
کامکار با تاکید بر اینکه علاقه دارد مثل «ترانههای محلی» نتیجه زحمتهای خود را روی صحنه ببیند، گفت: دوست دارم بعد از چند سال زحمت، نتیجه کار را ببینم؛ هانای ۱۸ ساله یا ۲۰ ساله نیستم و امروز در مرز ۳۴ سالگی قرار دارم. دیگر حوصله این ماجرای حالا بریم ببینیم چه میشود را ندارم.
او در پاسخ به این سوال که چه احساسی دارد وقتی میبیند هنرمندان تئاتر در مسیر کار خود مدام با چنین سدی برخورد میکنند اما ناامید نمیشوند؛ گفت: من هم به این دلیل که تکخوان زن بودم چنین مشکلاتی را تجربه کردم. آیا با وجود سالها تجربه در عرصه موسیقی امروز سر جای خودم هستم؟ الان به لطف «ترانههای محلی» عدهای اجرای من را میبینند، اما آیا چنین امکانی در سطح گسترده وجود دارد؟
این هنرمند تصریح کرد: شنیدم در سایتی نوشته فلانی هنرمندی خوش آتیه است اما ضمن تشکر باید بگویم ۱۲ سال در این مسیر تلاش کردم و عده بسیار زیادی تا امروز هنرم را دیده و تشویق کردهاند، اما آتیهای برای من وجود ندارد دوست عزیز!
وی افزود: آنچه گفتم به این معنا نیست که فرد ناامیدی هستم چون در تجربه سالها یاد گرفتم در لحظه زندگی کنم و از هدیههای آسمانی مثل «ترانههای محلی» لذت ببرم. اعتقاد دارم همکاری در این نمایش یک هدیه از سوی زمین و آسمان بوده و من نتیجه تمام خون دل خوردنهایم را میبینم؛ دو گیلاس از این درخت میچینم، میخورم و لذت میبرم.
هانا کامکار که در نمایش «ترانههای محلی» علاوه بر نواختن دف روی صحنه در اپیزود «بمانی» به ایفای نقش میپردازد؛ در خصوص این تجربه بیان کرد: ارتباطم با ساز بسیار عجیب است و گاهی فکر میکنم روی صحنه با من صحبت میکند. حضور در این نقش هم بسیار جالب است و اگر از جنبههایی نگاه کنیم شباهت زیادی به من دارد. من هم اوقات تلخ زندگی را با دف نوازی گذراندم. شیطنت و آسان گرفتن زندگی توسط تانیا غزالی از دیگر نکتههایی است که نزدیکی زیادی به من دارد و گاهی فکر میکنم آقای رحمانیان براساس زندگی خودم نقش را نوشته است.
این هنرمند در انتها به تاثیر متن نوشته شده در اپیزود «بمانی» و کیفیت بالای تمام اجزا در اجرا اشاره کرد و گفت: موسیقی این بخش تیر نهایی را پرتاب میکند که نمیتوان از شعر بسیار زیبای عبدالجبار کاکایی گذشت. در شعر «قلاقیران» درد و رنج اجتماعی مردم منطقه ایلام به بهترین شکل بیان میشود و فردین خلعتبری هم ملودی زیبایی بر آن گذاشته است. من در این میان به وظیفه خودم عمل میکنم اما به نظرم شانس بسیار زیادی داشتم.