یادداشت بهرام ریحانی در پاسخ به دغدغههای مجید بهرامی؛
تحسین بازیگری که گِل خورد و گُل آفرید
اعتقاد راسخ دارم جامعهی تیاتر ایران از کوچک و بزرگ " باید " بیقرار بازگرداندن " مجید بهرامی " به صحنههای تئاتر باشند و این بیقراری باید تا سلامتی کامل و بهبود قطعی مجید بهرامی ادامه داشته باشد.
پس از انتشار دغدغههای مجید بهرامی درخصوص شرایط همکاران هنرمند خود که این روزها مشغول مبارزه با بیماری سرطان هستند و بیان گلایههایی از برخی مسئولان بخاطر کمتوجهی به وضعیت ادامه درمان این هنرمندان؛ بهرام ریحانی، هنرمند پانتومیم با نگارش دلنوشتهای خطاب به بهرامی که در اختیار خبرگزاری کار ایران قرار داد؛ از استقامت در مبارزه به بیماری سخن گفت.
به گزارش خبرنگار ایلنا، در متن یادداشت بهرام ریحانی آمده است:
مجید بهرامی عزیز
نمیدانم چگونه آغاز کنم…از گفتن در مورد تویی که چهار سال بدون وقفه در حال مبارزه با بیماری هستی که بسیاری از افراد حتا تحمل ساعتی درد و رنج آن را ندارند یا زندگی در جایی که برای درمان و ادامهی مبارزه با این بیماری باید با هزاران هزار مشکل و درد و رنج ناشی از بیتوجهی به وضعیت هنرمندانی که عمری بدون توقع و درخاست – عاشقانه و با جان و دل در صحنههای تیاتر زندگی کرده – نفس کشیده وخاطره آفریدهاند بگویم…
مجید عزیز! شاید نسل جدید کنونی بازیگران و کارگردانان تیاتر به یاد نیاورند و یا ندیده باشند اما به روشنی و و وضوح در خاطرم هست که در اواخر دههی هفتاد و اوایل دههی هشتاد بازیگری در سالنهای مجموعهی تیاتر شهر درخشید که با انعطاف بدنی حیرتآور خود تماشاگر ایرانی را به وجد میآورد… بازیگری که با به خطر انداختن سلامتی خود، " گِل " خورد و " گل " آفرید. آری شاید نسل جدید بازیگران و کارگردانان تیاتر به یاد نداشته باشند اما مجید بهرامی آن روزها هرگز از خاطرم محو نخواهد شد… به همین دلیل است که اعتقاد راسخ دارم جامعهی تیاتر ایران از کوچک و بزرگ " باید " بیقرار بازگرداندن " مجید بهرامی " به صحنههای تیاتر باشند و این بیقراری باید تا سلامتی کامل و بهبود قطعی مجید بهرامی ادامه داشته باشد… و این یعنی بزرگترین و باشکوهترین و عظیمترین پروژهی تیاتر ایران…
مجید عزیز! میدانم که در راه مبارزهات با این بیماری هزار وعدهی عمل ناشده شنیدهای و صدها همراهی نیمه راهه!(و در این زمینه نیز همدردیم!) چه میشود کرد. این جا سرزمینی است که برای فرستادن عدهای به اصطلاح هنرمند!! برای نمایندگی مردمی که هزاران سال تاریخ و تمدن وفرهنگ را پیشینهی خود دارند میلیاردها تومان هزینه میشود و سپس همین به اصطلاح هنرمند! در پاسخ اعتراض مردمی که نسبت به پوشش این اشخاص انتقاد به جا دارند(بنگریم به عکسهایی که از هنرمندان سایر تیمهای شرکت کننده در جام جهانی منتشر شده که با تشخص و پرستیژ و پوششی تحسین برانگیز – اعتبار و فرهنگ و تمدن کشور خود را به رخ جهانیان میکشند) با جملاتی گستاخانه و سخیف در دفاع از عملکرد خود میگوید: " من با شلوارک به دیدن مسابقاتی می روم که بازیکنان آن " شورت " پوشیدهاند ". و من میاندیشم خدا را شکر که این اشخاص را به تماشای مسابقات جهانی شنا و شیرجه و واترپلو نبردهاند زیرا در این رشته ورزشکاران فقط یک " مایو " بر تن دارند.
اما مجید عزیز؛ با تمام این سختیها، مشقتها، بیتوجهی مسئولان؛ درد و رنج غیر قابل توصیف(و این را چون چند ماهی است که با بیماری کانسر در حال نبرد هستم خیلی خوب درک میکنم و میدانم با چه نیرو و انرژی حیرت انگیزی در حال مبارزه هستی) وعدههای پوچ و بیسرانجام از سوی کسانی که تنها برای رفع مسئولیت وعده و وعید میدهند و صدها مشکل و درد و رنج ناشی از عواقب و عوارض این بیماری؛ بیقرار بازگشتت به صحنههای تیاتر هستم و امیدوارم جامعهی تئاتر ایران و مسئولین فرهنگی هنری نیز به این بیقراری برسد.
مجید عزیز؛ صبوری و استقامتت را تحسین میکنم و از صمیم قلب منتظر بازگشتت به صحنه هستم؛ رویاهایت همیشه و همواره زنده و پاینده باد.
دوست و همکار همدردت بهرام ریحانی