در نشست مداد خیال در فرهنگسرای فردوس مطرح شد:
مشارکت تماشاگر، نوعی فعالیت کنشگرانه محسوب میشود
در تئاتر کوک در بخشهایی از از زمان اجرا میبایستی فضاهایی را برای مشارکت کودک ایجادکنیم تا او فرصت تنفس داشته باشد تا او احساسات خود را بروزدهد و خود را ابرازکند.
در نشست تخصصی مداد خیال که جلسهی شانزدهم آن همچنان به مباحثتئاتر کودک و نوجوان اختصاص دارد، عصر دیروز(۳ خرداد)؛ مشارکت مخاطب در تئاتر کودک و نوجوان در فرهنگسرای فردوس بحثو بررسی شد.
به گزارش ایلنا؛ در این نشست که با حضور بهرام جلالیپور(نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه) و بهزاد صدیقی(نمایشنامهنویس، منتقد، پژوهشگر و مدرس تئاتر) برگزارشد، ابتدا صدیقی مختصری از پیشینهٔ تئاتر مشارکتی گفت و سپس از اگوستو بوآل یادکرد که سهم عمدهای در این زمینه دارد.
وی در ادامه نیز از چگونگی حضور و مشارکت انواع مخطبان در تئاتر سخنگفت و دربارهٔ مشارکت طلبیدن تماشاگران در تئاترهای کودک و نوجوان تصریحکرد: اگرچه مخاطبان و تماشاگران خردسال و کودک به خودی خود این ظرفیت را دارند که احساسات خود را هنگام دیدن نمایش بیپرده و صریح ابراز کنند اما واقعیت این است که با روشهای خاص و تکنیکهای معین و مشخصی، کارگردانان و نمایشنامهنویسان حرفهای دنیا دست به انجام این کار میزنند.
ابن پژوهشگر و مدرس تئاتر همچنین اضافهکرد: اصولن برای حضور و مشارکت فعالانهٔ انواع مخاطب خردسال، کودک و نوجوان روشها و راههای مشخصی وجوددارد و کنندگان این عرصه میبایستی برای به کاربردن این روشها به شناخت و آگاهی لازم دست پیداکنند زیرا که نبود این شناخت، میتواند هم به جنبههای زیباییشناسی و ریتم اجرایی اثر آسیببزند و هم به کسلکنندگی اجرای نمایش منجرشود و هم کارگردان را از هدف خویش در نمایش دورسازد.
صدیقی با اشاره به اینکه کودکان در هنگام دیدن نمایش واکنشهای گوناگونی از خود نشانمیدهند، گفت: برای اینکه چنین نمایشهایی از مشارکت درست و صحیحی برخوردارباشند، نمایشنامهنویس و کارگردان میباید از پیش به آنها فکر کرده و پیشبینی لازم را نسبت به مسائلی که در این خصوص وجود دارد، داشتهباشد.
این نمایشنامهنویس همچنین در بخش دیگری از این نشست افزود: میزان مشارکت تماشاگر در تئاتر کودک و نوجوان به هدف کارگردان از شکل اجرایی نمایش، موضوع قصهی نمایشنامه و اساسن تسلط کارگردان نسبت به این مسئله بستگیدارد و این مهم در انواع و اقسام نمایشهای کودک و نوجوان فرقمیکند.
بهرام جلالیپور در این نشست نیز در ابتدای سخنان خود به چیستی واژهٔ مشارکت و تئاتر مشارکتی پرداخت و در اینباره گفت: برای واژهٔ مشارکت دو معنی را درنظر گرفتهاند، یکی همراهی و دیگری مداخلهکردن که در تئاتر کودک معنای اول مورد نظر و توجه است.
این پژوهشگر در ادامه اضافهکرد: اگر تئاتر را به سه جز تقسیمکنیم که شامل گیرنده، فرستنده و پیام میشود و گیرنده نقش رابطه را برقرارمیکند و در آن صورت، مشارکت ما را به این سمت هدایت میکند که این رابطه، رابطهٔ یکسویه نیست و در واقع بحثمشارکت از سوی گیرنده پررنگ میشود.
او در بخش دیگری از این نشست با اشاره به اینکه هنر تئاتر همواره یک فرآیند دوسویه است و هنرمندان تئاتر با اجرای هرشب، بازخورد مخاطبان را درمییابند که یک مشارکت ذهنی و یک مشارکت عملی و بیرونی استنتاج میشود، عنوانکرد: در انواع تئاتر میزان مشارکت تماشاگران فرقمیکند و تماشاگر تئاتر به هر حال در ساختن معنای اثر نمایشی خود را شریک میسازد. امروزه در تئاتر، مشارکت تماشاگر، نوعی فعالیت کنشگرانه محسوب میشود و تماشاگر اساسن میباید نقش فعال و کنشگرانه را در ساختن اثر هنری داشتهباشد.
او همچنین یادآورشد: من برای تماشاگر تئاتر مشارکتی، عنوان و نام تماشاگر کنشگر را میگذارم؛ تماشاگری که خودش یکی از پرسوناژها و شخصیتهای نمایش میشود. در واقع این تماشاگر تئاتر مشارکتی، خود به شکلدادن نمایش کمک میکند که در این زمینه میتوان از آثار آگوستو بوال یادکرد.
این استاد دانشگاه سپس به تاریخچهٔ مفصلی از وضعیت حضور و مشارکت تماشاگر در طول تاریخ تئاتر پرداخت و به نقش مشارکت تماشاگر در تئاتر آنتونن آرتو و تئاتر برتولت برشت اشارهکرد و در ادامه از شیوهٔ اجرایی آرین منوشکین و نیز از تأثیر و نقش و حضور تماشاگر در نمایشهایی که او به اجرادرمیآورد، سخن گفت و در این باره تصریحکرد: در تئاتر منوشکین مشارکت تماشاگر، از شکل ذهنی تا شکل بیرونی و فیزیکی نمود پیدامیکند. در شیوهٔ بوآل تماشاگر، قصهٔ نمایشرا میسازد و در و اقع او از ابتدا در شکلگیری قصهٔ نمایش مشارکت دارد و هر عنصری از تئاتر او خود یک کنشگر است در حالیکه در تئاتر پیتر هانتکه زبان نقش کنشگر را برعهدهدارد.
جلالیپور در ادامه افزود: مخاطب کودک چند ویژگی نسبت به تماشاگر بزرگسال دارد که مشارکت را به امر موثرتری تبدیلمیکند و اجازهمیدهد که به مشارکت آن فکرکند. برخی از این ویژگیها به خصوصیات روحی و روانی او ربط دارد. هرچه سن مخاطب بیشتر میشود، از منطق احساسگرایی او کممیشود و او به دریافت عقلانی نزدیکتر میگردد. به همین دلیل مخاطب کودک در مواجهه با تئاتر آمادگی بیشتری برای مشارکتکردن دارد. در تئاتر کودک و نوجوان هر چهقدر مخاطب کوچکتر باشد، بایستی مشارکتیتر عملکنیم. کودکان تمرکز ذهنی را زودتر ازدستمیدهند و قواعد اجتماعی را سریعتر میشکنند.
او همچنین اضافهکرد: در تئاتر کوک در بخشهایی از از زمان اجرا میبایستی فضاهایی را برای مشارکت کودک ایجادکنیم تا او فرصت تنفس داشته باشد تا او احساسات خود را بروزدهد و خود را ابرازکند.
وی افزود: در تئاتر کودک و نوجوان دو دسته مخاطب وجوددارد؛ یک دسته مخاطبانی هستند که پیام را میگیرند و دیگری مخاطبانی که در ذهن کارگردان شکل میگیرد.
وی در پایان گفت: علاقهمندان بری ایجاد مشارکت و به کارگیری تکنیکهای آن در تئاتر میتوانند آثار آگوستو بوآل را مطالعه کنند که منبع آموزشی خوبی در این زمینه محسوب میشود و یکی از تکنیکهای آن سیستم اجرایی و تکنیکی او حضور شخصیتی به نام ژوکر است که فعالیت کنشگرانه را در تئاتر ایجادمیکند. در این زمینه مطالعهٔ آثار دیوید وود، نمایشنامهنویس و نظریهپرداز اروپایی، نیز به شناخت ما از تکنیکهای مشارکتطلبیدن کودکان در تئاتر میتواند کمک بسیاری کند.