بازخوانی گزارش ایلنا از تخریب تالار مولوی در سایه کمتوجهی مسئولان؛
همکاری مدیران دولت قبل با دانشگاه تهران تا کی ادامه دارد؟
آیا نمیتوان بنای نیمه ویران تالار مولوی را به عنوان نماد کمتوانی مسئولان دانشگاه تهران در رسیدگی به این محل در نظر گرفت. آیا زمان تغییر مدیران فرا نرسیده است؟
ایلنا: خبرگزاری کار ایران ۶ ماه قبل با انتشار گزارشی میدانی، اطلاعاتی از روند تخریب و ویرانی مرکز تئاتر مولوی تحت مدیریت اداره کل فرهنگی و اجتماعی دانشگاه تهران ارائه کرد. با توجه به استعفای مجدد سعید اسدی از اداره تالار مولوی و اهمیت پایین این مجموعه تاثیرگذار تاریخ تئاتر کشور در نظر مسئولان دانشگاه تهران، جا دارد این گزارش را بار دیگر بازخوانی کنیم بلکه ریاست جدید دانشگاه تهران و معاونت هنری وزارت ارشاد توجه ویژهای به این سالن نیمه ویران تئاتر کشور داشته باشند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مجموعه تئاتر مولوی یکی از قدیمیترین مجموعههای تئاتر است که فعالیت خود را از سال ۴۶ آغاز کرد و بزرگان هنر نمایش ایران، همچون حمید سمندریان، پری صابری، محمد رحمانیان، قطبالدین صادقی، فرهاد مهندسپور و بسیاری دیگر، آثار نمایشی خاطرهانگیزی در سالنهای آن روی صحنه بردند. مرکز تئاتر مولوی پس از انقلاب به کانون اصلی فعالیتهای دانشجویان رشته نمایش دانشگاه تهران و دانشجوان دیگر دانشگاههای کشور تبدیل شد و طی این دوران خود را به عنوان سرپناه اصلی فعالیت دانشجویی و اجرای پایاننامههای فارعالتحصیلان تئاتر مطرح کرد که بسیاری از آنها جریانساز شدند.
اما گذشته از جایگاه تاریخی، یکی دیگر از دلایل اهمیت مولوی عدم توزیع عادلانه امکانات میان نیروهای فعال محسوب میشود، چراکه سالانه تعداد زیادی دانشجوی تئاتر بدون آنکه امکانی برای ارائه تواناییها و استعدادهای خود روی صحنه را پیدا کنند در دانشگاهها پذیرفته میشوند. نکتهای که به دلیل کمکاریهای مسئولان فرهنگی کشور به ویژه طی دوران دولتهای نهم و دهم در بخش عمرانی و در نظر نگرفتن زیرساخت متناست با پذیرش دانشجوی رشته نمایش موجب شد دریافت سالن اجرا برای عده زیادی از جوانان به آروز بدل شود. کاستیهایی که در کنار بیتوجهی وزرای علوم(دکتر محمد مهدی زاهدی و فرهاد دانشجو) و همچنین روسای دانشگاه تهران به مجموعه تئاتر مولوی طی دوران ریاست جمهوری محمود احمدینژاد تشدید شد و مجموعهای مانند تالار مولوی را در همچون دیگر همتایان خود، یعنی مجموعه تئاترشهر تهران، ادراه تئاتر و… را با فرسودگی مواجه کرد که هیچگاه ترمیم نیافت.
این درست که بازگشایی تالار مولوی بعداز مدتها تعطیلی در سال ۸۹ با حضور معاون امور هنری وزارت ارشاد، رئیس دانشگاه تهران، معاون امور اجتماعی فرهنگی این دانشگاه، مدیرکل فرهنگی وزارت علوم، مدیر اداره کل هنرهای نمایشی و امضای نمادین تفاهمنامه همکاری این تالار با اداره کل هنرهای نمایشی و امور فرهنگی وزارت علوم اتفاق افتاد، اما شواهد نشان میدهد دانشگاه تهران و مرکز هنرهای نمایشی هریک در این مدت سعی در باز کردن مسئولیت حفظ و نگهداری این سالن از سر خود داشتند و کشمکشهای فراوانی میان این دو نهاد اتفاق افتاد. مرکز هنرهای نمایشی، دانشگاه تهران را مسئول حفظ و نگهداری بنا میدانست و از طرف دیگر دانشگاه تهران و هنرمندان، مرکز و معاونت هنری وزارت ارشاد را متولی آنچه در عرصه فرهنگ و هنر کشور میگذشت دانستند تا در سایه دعوای مدیران، تئاتر کشور روز به روز فرسودهتر شود.
آنچه مسلم به نظر میرسد این است که مرکز تئاتر مولوی قطعا زیرنظر مستقیم دانشگاه تهران قرار داشته و دارد، اما مسئولان همواره نگاهی همچون وصلهٔ ناجور به مجموعه داشتند و کوچکترین حمایتی از آن به عمل نیاوردند، نکتهای که بسیاری از هنرمندان بارها در مصاحبههای خود به آن اشاره کردند و گفتند؛ دانشگاه تهران علاقهای به حمایت از اجرای آثار نمایشی ندارد. همچنین دشواری دانشجویان دیگر دانشگاهها مانند دانشگاه سوره برای دریافت پلاتوی تمرین، مهر تایید عدم علاقه مدیران نهادهای دانشگاهی در هشت سال گذشته برای کمک به پویایی هنر نمایش در فضای آموزشی محسوب میشود. اما نیت هرچه بود نیتجه کار امروز در خیابان ۱۶ اذر بر جای مانده و بعید است آنها که در روزگار مسئولیت به هیچ وجه پاسخگو نبودند کمترین توجهی به اعتراضها داشته باشند و بررسی خرابیهای حاصل از بیتوجهی طی این دوران کمترین کاری است که میتوان انجام داد.
کارشناسان امور ساختمانهای دانشگاه تهران به همراه کارشناسانی که قبلا از طرف سازمان آتشنشانی برای بازدید از سالن در محل مرکز تئاتر مولوی حضور پیدا کردند نیز به این نتیجه رسیدند که موارد ایمنی برای عبور کابلهای برق درنظر گرفته نشده و درصورت کوچکترین اتصالی امکان رخداد خطرناکی برای حاضرین در مجموعه وجود خواهد داشت.
سالن اصلی مرکز تئاتر مولوی متقاضیان زیادی برای اجرا دارد و به گفته سعید اسدی مدیر مجموعه بیش از ۲۵۰ درخواست اجرای نمایش طی مدتی کوتاه پس از فعالیت مجدد ثبت شده است. این درحالی است که هیچگونه استانداردی در ارتباط با عبور کابل و اتصال آن به پرژکتورهای روی سقف وجود ندارد.
تالار مولوی آخرین مرتبه در سال ۸۱ و زمان مدیریت محمد مختاری تا حدودی بازسازی شد اما در سال ۸۹ و پس از بازگشایی مجدد منابع صرف زیباسازی دیوارهای سالن ورودی و محل انتظار و دیگر موارد روبنایی شده است.
پیانوی اشتِنوِی اَند سانز(Steinway & Sons) که تعداد اندکی از آن پیش از انقلاب برای استفاده دانشجویان دانشکدههای هنری وارد کشور شد. این ساز در میان نمونههای جهانی یکی از بهترینها محسوب میشود و در ۹۰درصد کنسرتهای کلاسیک جهان مورد استفاده هنرمندان قرار میگیرد. اشتِنوِی اَند سانز یکی از ۵ کارخانه بزرگِ ساختِ سازِ پیانو محسوب میشود که نمونه جدید و کار نکرده آن ۷۰۰میلیون تومان قیمت دارد و البته این قیمت قطعا شامل حال نمونهی موجود در تالار مولوی که به دلیل نگهداری در شرایط نامناسب تقریبا از بین رفته به حساب میآید نخواهد شد. در حین جمعآوری اطلاعات این گزارش یک دستگاه پیانوی دیگر نیز در کنار این ساز وجود داشت که نام آن مشخص نبود و همچون تالار مولوی در شرایط بسیار بدی قرار داشت.
سالن کوچک مرکز تئاتر مولوی یکی دیگر از بخشهایی است که نیاز زیادی به رسیدگی دارد و به عنوان نمونه سالها از عمر صندلیهای آن میگذرد و امروز دیگر قابل استفاده نیستند. سعید اسدی، مدیر مجموعه مولوی بارها تاکید کرده است سالنهای مجموعه به دلیل وجود چنین ضعفهایی، امکان ارائه خدمات درخور به مخاطبان تئاتر را ندارد و قطعا باید نوسازی شود.
گذشته از غیرقابل استفاده بودن صندلیهای موجود در سالن اصلی و همچنین سالن کوچک مجموعه، بخشهای از سقف بر اثر بیتوجهی نسبت به بازسازی و مقاومسازی بنا دچار ریزش شده که قطعا میتواند برای مخاطبان خطر آفرین باشد.
بیشتر دستگاههای خنک کننده موجود در مرکز تئاتر مولوی و سالنهای نمایش از کار افتاده و باید تعویض شوند. نکته جالب نام کارخانه تولید کننده این دستگاهها - بوتان - است که دیگر چنین محصولی تولید نمیکند و در نتیجه پس از خراب شدن خدمات پس از فروش نیز در کار نخواهد بود. مخاطبان سالن اصلی مرکز تئاتر مولوی شهادت میدهند هیچگونه تهویهای در هنگام اجراها درکار نیست، این روند به خصوص هنگام تابستان تشدید شده و موجبات آزار تماشاگران را فراهم میکند.
کارگاه ساخت دکور نمایش که مدتها از آخرین دکورهای ساخته شده در آن میگذرد، تمام چهار تابلو برق موجود در گارگاه از کار افتاده، دستگاههای برش چوب و فلز فرسوده و غیرقابل استفاده هستند و با توجه به شمایل فضای داخلی و بیرونی آن میتوان گفت این محل امروز بیشتر به یک مخروبه شباهت دارد.
این مُشتی نمونه از خروارها آسیبی است که مرکز تئاتر مولوی طی حدود یک دهه اخیر با آن مواجه شده و در سایه بیتوجهی مدیران دانشگاه تهران و قطعا وزارت علوم از مشکلات زیادی رنج میبرد. مرکز تئاتری که تا امروز شاهد برگزاری شانزده دوره جشنواره تئاتر دانشگاهی بوده و آوازه نام آن به گوش بسیاری از مدیران و هنرمندان خارج از کشور نیز آشناست، به اندازهای که سال گذشته پس از سفر قادر آشنا(مدیرکل مرکزهنرهای نمایشی) و سعید اسدی(مدیر مرکز تئاتر مولوی) به کشور رومانی، خبر از تاسیس دفتر دانشجویی یونسکو در تالار مولوی برای برقراری ارتباط بینالمللی بیشتر با نهادهای دانشگاهی دنیا منتشر شد. اما این تالار در روزهای پایانی دولت دهم بدترین شرایط دهههای پس از انقلاب اسلامی ایران را تجربه کرده که همچنان ادامه دارد و اکثر بخشهای آن از کار افتاده است. مشاهدات عینی خبرنگار ایلنا تایید میکند، وزارت علوم دولت یازدهم و مدیر آینده دانشگاه تهران به همراه دانشجویان جدید ورودی مهرماه، چیزی جز محلی نیمه ویران را تحویل نمیگیرند.
آیا نمیتوان بنای نیمه ویران تالار مولوی را به عنوان نماد کم توجهی و کم توانی مسئولان دانشگاه تهران در رسیدگی به این محل در نظر گرفت. بنایی که دولت دهم کلید زنگار بسته آن را به دولت یازدهم تحویل داد؟ آیا زمان تغییر مدیران فرا نرسیده است؟