خبرگزاری کار ایران

گفتگوی ایلنا با مهدی کوشکی؛ کارگردان نمایش «ریچارد دوم»:

در ۸ سال گذشته؛ فرهنگ به نابودی کشیده شد

در ۸ سال گذشته؛ فرهنگ به نابودی کشیده شد
کد خبر : ۱۲۴۹۶۹

اعتقاد دارم عرصه فرهنگ به نابودی کشیده شد و به ورطه‌ای افتادیم که گویا جز ناسزا گفتن به یکدیگر راه دیگری برای تعامل پیدا نکردیم. به نوعی از دوران شعار " زنده باد مخالف من " وارد سال‌های ناسزا گفتن به نظر مخالف شدیم.

ایلنا: نمایش «ریچارد دوم» به کارگردانی مهدی کوشکی طی دو هفته گذشته در تماشاخانه سه نقطه روی صحنه رفته و با استقبال مخاطبان مواجه شد. در نظر گرفتن شیوه متفاوت اجرای نمایش‌نامه کلاسیک ویلیام شکسپیر روی چوب‌پا(استیلت واکِر) و ارتفاع دو متری بازیگران در مقایسه با تماشاگر را می‌توان یکی از ویژگی‌های این اثر، به خصوص در جذب مخاطب دانست. جدیدترین تجربه کارگردانی این هنرمند در شرایطی به صحنه می‌رود که تئاتر ایران به شدت از کاستی‌های مالی برای تولید و اجرای آثار رنج می‌برد و گروه‌هایی که در سالن‌های خصوصی فعالیت می‌کنند با اتخاذ چنین تصمیمی دست به خطر می‌زنند. شرایط سختی که عده‌ای انگشت‌شمار به واسطه زد و بندهای غیرتئاتری هیچگاه تجربه نمی‌کنند و به‌رغم آنکه سابقه آن‌ها ثابت کرده از کمترین میزان خلاقیت و توانایی هنری برخوردار هستند، همواره از بیشترین امکانات دولتی بهره برده‌اند. کوشکی در این مصاحبه بارها تاکید می‌کند آنچه به صحنه آمده زمینه‌ای اجتماعی دارد و حاصل آزاری است که به طور خاص طی چند سال گذشته گسترش یافت و بسیاری را تحت تاثیر قرار داد. گفتگو با او را در ادامه می‌خوانید.

* این نمایش " ریچارد دوم " چه تفاوتی با اثری دارد که طی دو سال گذشته قصد اجرای آن را داشتید؟

_ _ هریک از این دو نمایش در فضای زیباشناختی و مفهمومی متفاوت شکل گرفت، اثر اول به این دلیل که با ممیزی زیادی مواجه شد عملا امکان به صحنه رفتن پیدا نکرد. در آن نمایش بحثبیشتر حول محور فوتبال می‌چرخید و با فوتبال بازی کردن خانم‌ها در نمایش مخالفت‌هایی وجود داشت. به همین دلیل از اسفندماه گذشته نمایش " ریچارد دوم " را با رویکرد اجرایی و زیبایی‌شناختی متفاوت از آنچه قبلا در نظر داشتیم آغاز کردیم و حاصل چیزی شد که در تماشاخانه سه نقطه روی صحنه رفته است.

* باتوجه به آنچه اتفاق افتاد دلیل پافشاری بر اجرای نمایش‌نامه " ریچارد دوم " چه بود؟

_ _ از آنجا که به شدت این متن را دوست دارم و احساس می‌کنم با شرایط اجتماعی روزگار ما قرابت معنایی خاصی پیدا می‌کند. البته اصلا به نمایش‌هایی که با سوء استفاده از چند کلمه و کنایه سیاسی قصد مطرح کردن خود را دارند علاقه ندارم و معتقدم نمایش " ریچارد دوم " از این قائده مستثنی است. این اثر از نظر تاریخی در بستری شکل می‌گیرد که خصوصا در زمینه فرهنگ به آنچه طی ۸سال گذشته برای ما اتفاق افتاد بی‌شباهت نیست. زمانه‌ای که اعتقاد دارم عرصه فرهنگ به نابودی کشیده شد و به ورطه‌ای افتادیم که گویا جز ناسزا گفتن به یکدیگر راه دیگری برای تعامل پیدا نکردیم. به نوعی از دوران شعار " زنده باد مخالف من " وارد سال‌های ناسزا گفتن به تفکر و نظر مخالف شدیم. دورانی که همه در پی خشونت هستند و به تو می‌گویند شاعر نباش، گریه نکن(کاری که ریچارد شاه در نمایشنامه شکسپیر انجام می‌دهد و با اعتراض درباریان روبرو می‌شود) چرا رای خود را در شهر دماوند به صندوق انداختید؟ این رفتار در محتوای " ریچارد دوم " وجود دارد و در کنار بسیاری دیگر از عناصر موجب علاقه من به متن می‌شود. به همین دلیل تصمیم گرفتم نمایش را کار کنم و باتوجه شرایط این روزهای تئاتر که شلنگ تخته انداختن روی صحنه رواج یافته بیشتر سعی کردم ابتدا کار به دل خودمان بنشیند و به قولی، تئاتر کار کنیم.

* معمولا در اجرای مدرن از یک متن کلاسیک مخاطب نیاز پیدا می‌کند برای فهم آنچه مشاهده کرده متن نمایش‌نامه را بخواند، آیا " ریچارد دوم " موفق به برقراری رابطه مفهمومی کامل با مخاطب شد؟

_ _ بدم نمی‌آید چنین اتفاقی بیفتد و مخاطب پس از دیدن کار مایل باشد نمایش‌نامه را مطالعه کند. اما اگر اینطور به نظر می‌رسد که نتوانسیم ارتباط مفهمومی کاملی با مخاطب برقرار کنیم ضعف ما به حساب می‌آید. من همین امروز هم که سر تمرین می‌روم مواردی را اصلاح میکنم و اعتقاد دارم همچنان با نتیجه مورد نظر فاصله داریم. به هرحال از خطا مبری نیستیم و املای نانوشته غلط ندارد. مجموع این عومل نکته‌ای را بیش از گذشته به من گوشزد می‌کند که فهم و تحلیل شکسپیر تا چه اندازه سخت است و ظرفیت خوانش‌های متعدد دارد. اجرای " ریچارد دوم " از سویی واکنش من به محیط پیرامون، مطالعه پایین و این نکته است که همه چیز باید آماده در برابر ما گذاشته شود و نیاز نیست برای فهم امور تلاش کنیم. اینکه طی چندسال اخیر همه چیز به سمت دم دستی شدن پیش رفت. ولی ما هر روز در حال کشف خطاهای خود برای طرح سوال‌های دیگر هستیم و این را هم می‌پذیرم که شاید ناخواسته طیفی از مخاطبان را هدف قرار دادیم که با متن آشنا هستند و البته تاکید دارم که این مشکل از مطالعه محدود و کم اجتماع ناشی می‌شود.

* تحلیل آثار شکسپیر کار دشواری است به ویژه اگر قرار باشد بازیگران جوان ایفاگر نقش شخصیت‌های اثر باشند، هنرجویان چطور به آنچه باید اتفاق بیفتد دست پیدا می‌کنند؟

_ _ در این رابطه شاید بتوان گفت توجه به بازیگران اثر پاشنه آشیل نمایش " ریچارد دوم " محسوب می‌شود. چون ما با خالی کردن فضای صحنه از تمام لوازمی که می‌تواند برای ایفای نقشِ بهتر به بازیگر کمک کند، به نوعی تمام توجه را به توانایی افرادی سوق دادیم که روی صحنه مشغول ایفای نقش هستند. اعتقاد دارم بازیگری اولین و مهمترین رکن هنرهای نمایشی است و شیوه اجرایی مورد نظر این امکان را فراهم کرد تا بچه‌ها به ضعف‌های خود پی‌ببرند. مخاطب به ویژه در تراژدی بیشتر با بازیگری مواجه می‌شود و از آنجا که خود من در آثار کمدی بازی کردم متوجه هستم مخاطب چطور با خنده پاسخ عملکرد ما روی صحنه را می‌دهد اما تراژدی متفاوت است؛ به ویژه که اتفاقات در نمایش‌نامه " ریچارد دوم " صریح نیست و به آنچه در هملت شاهد هستیم شباهت بیشتری دارد. یعنی برخلاف " ریچارد سوم " که داستان با یکی از کهن الگوهای داستانی بشر یعنی قتل پیش می‌رود، اینجا با چنین صراحتی مواجه نیستیم.

* برای اجرای این اثر چه مدت صرف تمرین‌ شد؟

_ _ یک سال و هشت ماه است که با این بازیگران جوان کار می‌کنم و نمایش " داستان زمستان " هم با همین نفرات روی صحنه رفت. نکته مهم گروه بازیگران این است که هیچ‌ یک از آن‌ها دانش آموخته دانشگاهی تئاتر نیستند و در رشته‌های دیگر تحصیل می‌کنند. فکر می‌کنم تا زمانی که همه آنها به لحاظ تکنیکی توانایی لازم را کسب کنند به برگزاری کارگاه‌ها ادامه خواهیم داد. البته این نکته را هم نباید از نظر دور کنیم که همه علاقه‌مندانِ بازیگری استعداد و پشت کار واقعی پیشرفت در این حرفه را ندارند و در نهایت باید به مسیری بروند که در آن راه استعداد بیشتر دارند.

* وقتی نمایش در سالنی مشابه آنچه شما درنظر گرفتید روی صحنه می‌رود این شائبه تقویت می‌شود که کمبود فضای اجرا گروه را ناچار کرده چنین تصمیمی بگیرند، دلیل انتخاب سالن بلک‌باکس تماشاخانه سه نقطه بر چه اساس اتفاق افتاد؟

_ _ برای اجرای نمایش به سالن‌های تئاتر مختلفی سر زدم و حتی با تالار حافظ هم گفتگوهایی صورت گرفت. سقف کوتاه سالن تماشاخانه سه نقطه برای ما اهمیت زیادی داشت و از طرفی علاقه داشتم اثر را در محلی به صحنه ببرم که از فضای مرسوم اجرای نمایش فاصله داشته باشد و قطعا اگر سالن برای اجرا مناسب نبود چنین کاری نمی‌کردم. فضای تنگ اجرا و تماشای نمایش بسیار با آنچه درنظر داشتیم متناسب بود، چون به نوعی ضدکارناوالی عمل می‌کند و این نکته را به خاطر می‌آورد که چنین چیزی اصلا در کشور ما معنا ندارد. فضایی که هنرمندان در آن به ایفای نقش می‌پردازند(در تماشاخانه سه نقطه) امکان قد کشیدن را از آن‌ها گرفته و مثل جامعه‌ای عمل می‌کند که به محض قد کشیدنِ افراد تصمیم می‌گیرد آن‌ها را زمین بزند. در حالیکه اجتماع اجازه قد کشیدن نمی‌دهد ما همواره از چرایی کوتوله بودن‌ها حرف می‌زنیم و انتقاد می‌کنیم. البته خیلی به دنبال طرح مفاهیم در اثر و توضیح دادن آن‌ها نیستم، چون موجب محدود شدن برداشت مخاطب می‌شود و به نوعی افکار را جهت دهی می‌کند، ولی قطعا آزاری وجود داشته و براساس آن خلق اثر صورت گرفته است.

* فضای محل اجرا موجب شکل‌گیری و اضافه شدن ایده‌هایی مطرح شده بود یا چنین چیزی را از پیش درنظر داشتید؟

_ _ فهم نمایش‌نامه " ریچارد دوم " به لحاظ دراماتیک بسیار دشوار است. ابتدا ایده‌ای در ذهن داشتم که طبیعتا بخشی از متن می‌آمد و خیلی به محل اجرا ارتباط نداشت. " ریچارد دوم " درنهایت به گریه می‌افتد و پادشاهی را رها می‌کند، همه سوال می‌کنند چرا برای ادامه بقا آدم نمی‌کشی؟ و این دقیقا رفتاری است که ما مردم طی هشت سال سپری شده همواره تکرار کردیم. اگر سیدمحمد خاتمی برای تماشای آثار نقاشی به گالری‌ها سر می‌زد یا به تماشای نمایش‌ها می‌نشست گفتیم چرا چنین کاری می‌کند؟ بارها یکدیگر را با عناوینی همچون " ترسو " خطاب کردیم، طوری که گویا بیشتر در پی خونریزی هستیم. اما مجدد تاکید می‌کنم که اصولا اگر قرار باشد درباره مفاهیم مستتر در اثر توضیح ارائه کنیم دیگر وارد تحلیل و نظر شخصی شدیم و این برخوردی تقلیل گرایانه با یک اثر هنری است، ولی نمایش " ریچارد دوم " واکنش به یک آزار است. یکی از جذاب‌ترین نکات اجرای نمایش ما این بود که در اجرای عمومی با وجود تمام سختی‌های موجود روی اصول موردنظر در تمرین‌ها باقی ماندیم، به ویژه که ابتدا هیچ تضمینی برای دریافت سالن اجرا و پس از آن آمدن مخاطب به سالن برای تماشای این نمایش وجود نداشت.

* چه تعداد تماشاگر را میزبانی کردید و واکنش آن‌ها به نمایش چه بود؟

_ _ به دلیل کوچک بودن محل، در هر اجرا ۳۶ نفر را میزبانی کردیم و از آنجا که نمایش در دو سانس روی صحنه می‌رود آمار پس از دو هفته چیزی حدود ۱۰۰۰ نفر را نشان می‌دهد. بازخوردها طی این مدت طوری بود که عده‌ای نمایش را بسیار دوست داشتند و بعضی هم اصلا از کار خوششان نیامده بود. من برای تمام این عقیده‌ها احترام قائلم و اینطور نیست که مثل بعضی بگویم مخاطب نمی‌فهمد، خیر اتفاقا اعتقاد دارم خیلی هم می‌فهمد. از آنجا که نمایش تا آخرین روز اجرا امکان اصلاح و بهتر شدن دارد تلاش کردم هر اجرا با ضعف‌های کمتری نسبت به قبل مواجه باشد. گرچه به عنوان کارگردان تصویری در ذهن دارم که شاید هیچگاه به آن دست پیدا نکنیم و شاید اصولا انتظار دست‌یابی به خوب مطلق در جهان ما بیهوده باشد.

* به نظر می‌رسد فرم موسیقی نمایش کمی با شیوه اجرایی متفاوت است، نظر شما در این خصوص چیست؟

_ _ فکر می‌کنم در زمینه موسیقی کمی کوتاهی صورت گرفت و ازجمله خطاهای من محسوب می‌شود. این کاستی از آنجا تحمیل شد که با گروه در محلی تمرین می‌کردیم که صدای چوب‌پاها به خوبی شنیده می‌شد و فکر می‌کردم همین صداها می‌تواند به عنوان موسیقی اثر کارکرد پیدا کند. اما وقتی به محل اجرا آمدیم متوجه شدم پوشش کف زمین صدای چوب‌پاها را می‌گیرد و این زمانی بود که دیگر برای ساخته شدن موسیقی و جذب گروه دیر به نظر می‌رسید.

* باتوجه به اینکه نمایش را به صورت خصوصی اجرا می‌کنید آیا امیدی به بازگشت هزینه‌ها و احیانا مبلغی مازاد بر آن وجود دارد؟

_ _ تنها تمام آنچه هزینه تولید شد باز خواهد گشت و اصلا دریافت مالی برای گذران زندگی یک گروه نمایشی مطرح نیست. گویا تئاتر را برای تئاتر کار کردیم و احتمالا در نهایت باید جمله کلیشه‌ای " ما عاشق کارمان هستیم " را تکرار کنیم که موجب آسیب بسیاری از هنرمندان شده است. متاسفانه در دولت قبل میلیون‌ها تومان از پول بیت‌المال و آنچه قرار بود به صورت عادلانه میان هنرمندان تئاتر تقسیم شود صرف تولید آثاری شد که بیشتر از چهارنفر تماشاگر نداشت و افراد را به زور با مینی‌بوس به سالن می‌بردند. هنگامی که اسم حرفه می‌آید یعنی کاری که افراد با آن گذران زندگی می‌کنند و گاهی پیش آمده ما پنج نمایش را برای اجرا پیشنهاد می‌دادیم اما یکی پذیرفته می‌شد. این سال‌ها هیچگاه دست خود را مقابل دولت دراز نکردیم و اگر همین رویه در دوره جدید ادامه داشته باشد، بازهم چنین کاری نمی‌کنیم. طی این مدت کار به جایی رسید که بعضی گروه‌ها به رغم بهره گرفتن از نام بازیگران چهره و پرطرفدار هم نتوانستند مخاطب زیادی به سالن جذب کنند. متاسفانه در گذشته مدیرانی سر کار بودند که ارزش هنر را نمی‌فهمیدند و یا اصلا نمی‌خواستند بفهمند، اما امروز امیدی به جامعه تزریق شده که ما هنوز تاثیر آن را در تئاتر شاهد نیستیم و امیدوارم به زودی در امور گشایش صورت بگیرد و شاهد برنامه‌ریزی‌های خردمندانه باشیم.

* طی مدت اجرای نمایش روی صحنه آیا نکته‌‌ی خاصی وجود داشت که علاقه‌مند باشید در مورد آن صحبت کنید؟

_ _ متاسفانه طی سال‌های گذشته فرهنگ تخریب در میان ما رواج پیدا کرده و هرچه پیش آمدیم گسترش یافته که بسیار به این شیوه نقد دارم. مخالف نقد شدن نیستم ولی گویا عده‌ای هماهنگ شده بر علیه یک اثر نمایشی وارد عمل می‌شوند که دلیل این رفتار را متوجه نمی‌شوم. اگر نقد علمی با استدلال اتفاق بیفتد قطعا به ما در اصلاح کار کمک خواهد کرد و سازنده است اما غیر از این شیوه غیر قابل باور و پذیرش است. این افراد جامعه را دچار تلخی می‌کنند و گمان می‌کنم چنین روحیه‌ای بیشتر به فرهنگ بازمی‌گردد و از بی‌کنشی خود آن‌ها ناشی می‌شود که امیدوارم با توجه به تغییر فضای کشور حال و هوای گفتمانی بر این افراد نیز تاثیر بگذارد.

ارسال نظر
پیشنهاد امروز