نمایش «سیستم گرونهلم» در آلمان روی صحنه رفت؛
کوشک جلالی: بعضی با ادعای تئاتر پست مدرن مردم را از سالن فراری میدهند
کارل فالنتین جمله معروفی دارد که میگوید، من یک خوشبین بدبین هستم. من هم به همین صورت امیدوارانه وقایع را دنبال میکنم و منتظر نتیجه برنامهریزی مدیران و شیوه برخورد آنها میمانم.
ایلنا: علیرضا کوشک جلالی پس از بازگشت به آلمان، از به صحنه رفتن نمایش «سیستم گرونهلم» با ایفای نقش هنرمندان آلمانی در این کشور و اجرای عمومی اثر در تهران، پس از بازگشت دوباره به ایران خبر داد.
به گزارش خبرنگار ایلنا، جلالی که تابستان کارگاه آموزشی در شهر تبریز برگزار کرد؛ با اشاره به نامهای که ۱۳سال قبل پس از بازگشت به ایران برای مسئول وقت مرکزهنرهای نمایشی نوشته اما هیچگاه پاسخی دریافت نکرده است، اظهار داشت: در آن نامه تاکید کرده بودم که به فعالیتهای ریشهای نظیر آموزش و برگزاری کارگاه علاقه دارم و باید برای تشکیل گروههای نمایشی در استانهای سراسر کشور وارد عمل شویم نه اینکه برنامهها و فعالیتهای مقطعی صورت گیرد.
کارگردان نمایش «خدای کشتار» با بیان اینکه اگر نمایشنامهای را برای کار انتخاب کنیم، گروه حول آن شکل میگیرد و این افراد خودشان کار را ادامه خواهند داد، افزود: باتوجه به اینکه مدیران در ایران امکان برنامهریزی درازمدت را ندارند، ایده پیشنهادی من بینتیجه ماند و عملا اتفاقی نیفتاد. به همین دلیل تصمیم گرفتم با گروههای شهرستانی ارتباط برقرار کنم و پروژه را پیش ببرم.
وی از شهرهای گرگان، شیراز، اردبیل و یاسوج به عنوان نمونههایی نام برد که کارگاههای آموزشی را برای علاقهمندان به هنر نمایش برگزار کرده و اظهار داشت: من به دلیل مشغله زیاد امکان ادامه سیستماتیک برنامه آموزش در شهرهای کشور را نداشتم. در نمونه آخر هم حمایت شهرداری و گروههای علاقهمند تاتری، موجب شد تا بتوانیم با هنرمندان تبریزی کار کنم که نمایش «روبینسون کروزو» از دل آن بیرون آمد و به صحنه رفت.
این هنرمند ضمن بیان توضیحاتی پیرامون همکاری با هنرجویان جوان اردبیل گفت: همانطور که فکر میکردم در بسیاری از زمینهها عشق و علاقه شگفتانگیزی در میان هنرمندان تبریزی وجود داشت. ابراز علاقه هنرجویان نیرویی در من پدید آورد که موجب شد با وجود تمام کاستیها و کمبود امکانات، روزی یازده ساعت، کنار هم تمرین کنیم و نمایش را به صحنه ببریم.
وی افزود: به این ترتیب نمایشی خلق شد که همه مخاطبان از نسلهای متفاوت با آن ارتباط برقرار کردند و به قول اروپاییها تئاتر مردمی شکل گرفت، نمایشی که توانست با سه نسل از تماشاگران ارتباط بگیرد.
جلالی با تاکید بر اینکه بدنه تئاتر ایران با چنین نمایشهایی فاصله دارد، گفت: بخش زیادی از نمایشهایی که در ایران روی صحنه میروند یا خیلی کهنه هستند، یا از آن سوی بوم افتاده و با ادعاهای پست مدرن بودن، توده مردم را از تاتر، فراری میدهند. به همین علت کمتر اثری را شاهدیم که علاوه بر جنبه تفریح و سرگرمی، بتواند نکاتی تامل برانگیز برای مخاطب همراه داشته باشد.
این نمایشنامهنویس و کارگردان ضمن اشاره به اینکه متنهای نمایشی نیز توان برقراری ارتباط با توده مردم را ندارند، اظهارداشت: ما شاهد این هستیم که «تاتر خواص» با سرعتی سرسام آور در حال شکل گیری است، که البته این نوع تاتر، در کنار تاتر مردمی، میتواند به شکل گیری فرمهای نوین صحنهای، کمک شایانی کند. اما بدون شکلگیری یک بدنه محکم تاتری، این نوع اجراها در دراز مدت، نوعی آب در هاون کوفتن است.
جلالی اضافه کرد: در نمایشی که با همکاری هنرمندان تبریزی به صحنه بردیم تلاش کردم طیف بیشتری از مخاطبان درگیر شوند. اما نمایش باید شرایط اجرای بلندمدت را داشته باشد تا امکان اثرگذاری فراهم شود. این اتفاق هم تنها در صورت حمایت مدیران خواهد افتاد و غیر از آن نمیتوانیم انتظار زیادی داشته باشیم.
کارگردان نمایش «راهزنان» درخصوص تغییرات مدیریتی و امید به آینده برنامهریزی بهتر برای تئاتر کشور بیان کرد: کارل فالنتین جمله معروفی دارد که میگوید، من یک خوشبین بدبین هستم. من هم به همین صورت امیدوارانه وقایع را دنبال میکنم و منتظر نتیجه برنامهریزی مدیران و شیوه برخورد آنها میمانم.
جلالی همچنین از اجرای نمایش «سیستم گرونهلم» با حضور هنرمندان آلمانی از ۲۷سپتامبر در این کشور خبر داد و در ارتباط با احتمال اجرای نمایشی مشترک میان آلمان و ایران گفت: برنامهریزی کردن برای چنین کاری سخت به نظر میرسد، از یک سو به این دلیل که گروههای آلمانی معمولا برنامهای از پیش مشخص برای یک سال آینده خود دارند، اما برنامهریزی بلندمدت برای مدیران در ایران امکانپذیر نیست و آنها از فردای خود به خوبی اطلاع ندارند. به همین علت ابتدا باید منتظر دریافت درخواست روشن و مثبت از طرف ایران باشیم تا بتوانیم چنین امکانی را فراهم کنیم. من در شرایطی نیستم که بتوانم بیش از حد انرژی صرف کنم و نتیجهای حاصل نشود. اما به هرحال روشن است که آلمان امکانات و ظرفیت بسیار زیادی برای همکاری مشترک دارد.
وی تصریح کرد: علاوه بر اینها نمایشهایی دارم که پس از سالها همچنان به صورت رپرتوآر در آلمان روی صحنه هستند. به عنوان نمونه نمایش «موسیو ابراهیم و گلهای قرآن» اثر اریک امانوئل اشمیت که با بازیگری بهزاد فراهانی و هومن برقنورد در ایران اجرا شد و انجمن منتقدان خانه تاتر در سال ۲۰۰۶ اثر را به عنوان بهترین اجرای سال انتخاب کرد، پس از ۴۰ اجرا در ایران به کار خود خاتمه داد، اما در آلمان، از سال ۲۰۰۳ تا الان به مدت ۱۰سال است که به صحنه میرود. همچنین نمایش «با کاروان سوخته» از سال ۹۸ به صحنه رفته و تا امروز چیزی حدود ۶۰۰ اجرا را تجربه کرده است. این امکان برای اجراهایی که در ایران با مخاطبان زیادی ارتباط برقرار میکنند، به خاطر مشکلات مادی و… وجود ندارد.
کارگردان نمایش «شوایک در جنگ جهانی دوم» در پایان ضمن پاسخ به این سوال که آیا به استفاده از هنرمندان ایرانی در آثار خارجی خود علاقه دارد یا خیر گفت: اگر قرار بر این کار باشد، ناخواسته مخاطب نمایش را محدود کردهام، به همین علت هنگامی که در آلمان هستم با هنرمندان این کشور کار میکنم و هرگاه دلم برای زبان مادری تنگ شود به ایران میآیم و با هنرمندان ایرانی کار میکنم.