خبرگزاری کار ایران

تحلیلگر و مترجم اسناد خانه امن «بن‌لادن» در گفت‌وگو با ایلنا:

تهدید جهانیِ اُسامه توسط واشنگتن بزرگ‌نمایی شد/ سیا از دهه ۹۰ روی القاعده کار می‌کرد/ عمرالبشیر ضربه عمیقی به بن‌لادن زد/ اردوگاه الفاروق، آرزوی عناصر القاعده بود/ نطفه القاعده در پیشاور بسته شد

تهدید جهانیِ اُسامه توسط واشنگتن بزرگ‌نمایی شد/ سیا از دهه ۹۰ روی القاعده کار می‌کرد/ عمرالبشیر ضربه عمیقی به بن‌لادن زد/ اردوگاه الفاروق، آرزوی عناصر القاعده بود/ نطفه القاعده در پیشاور بسته شد
کد خبر : ۹۶۶۵۵۱

مترجم اسناد خانه امن «بن‌لادن» گفت: رهبر سابق القاعده عمدتاً در تلاش بود تا بخت از دست رفته خود را ترمیم کرده و ثروت از دست رفته خود را بازگرداند؛ چراکه او بیش از آنکه یک «فرد فوق قدرتمند» باشد، یک پناهجوی بی‌وطن بود که از منابع مالی خود محروم شده و در حاشیه بقا قرار داشت نه در متن آن.

با گذشت ۱۹ سال از واقعه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ همچنان ابعاد بسیاری از این ماجرا در پیله تاریکی قرار دارد. هیچ‌کس نمی‌داند بزرگ‌ترین سازمان تروریستی دنیا یعنی «القاعده» چرا و چگونه یک‌باره پرتابه‌های آتشِ خود را به دلِ برج‌های نیویورک و ساختمان پنتاگون کوبید. هنوز در مورد اینکه چه کسی پشت‌پرده این قضیه بود و چه بر سر بن‌لادن و اطرافیانش آمده ابهام‌های زیادی وجود دارد ولی تا به امروز سعی شده با انتشار کتب و اسناد مختلف روشنگری‌هایی از این واقعه صورت بگیرد. یکی از این کتب که بسیار مهم و در نوع خود بی‌نظیر بوده، کتابی است با نام «زاهد بی‌پروا: آنچه نوارهای صوتی بن‌لادن درباره القاعده فاش می‌کند» که توسط فلگ میلر استاد انسان‌شناسیِ زبان‌شناختی دانشگاه ییل نوشته شده است. این کتاب در حقیقت ترجمه و سپس تحلیل و تفسیر نوارهای صوتیِ به شمار می‌آید که در خانه امنِ «اسامه بن‌لادن» در قندهار افغانستان به دست آمده است. این نوار کاست‌ها اوضاع و احوالِ سازمان القاعده و بن‌لادن را از سال ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱ میلادی روایت می‌کند و به خوبی نشان می‌دهد که چگونه آمریکایی‌ها بن‌لادن را در یک عملیات مهندسی شده چند ضلعی، از یک فرد با جایگاه متوسط، به رهبر ابدی القاعده تبدیل می‌کنند. مشروح گفت‌وگوی ایلنا با فلگ میلر به شرح ذیل از نظر می‌گذرد:

در ابتدای کتاب خودتان به این موضوع اشاره کردید که مدتی را در یمن و در میان قبایل این کشور به سر می‌بردید. دلیل حضورتان در این کشور چه بود؟ چگونه با عناصر القاعده روبه‌رو شدید؟

فلگ میلر: در میانه دهه ۱۹۹۰ به‌ عنوان یک متخصص در انسان‌شناسیِ زبان‌شناختی کارم را در یمن شروع کردم. پایان‌نامه‌ و همچنین نخستین کتابم بر این متمرکز بود که یمنی‌ها چگونه از شعر برای حل درگیری‌های اجتماعی‌شان بهره می‌برند. توجه من به ‌ویژه بر قبیله‌گرایی و استفاده آنها از شیوه‌های نوین مانند رسانه‌، مخصوصاً نوارهای کاست، متمرکز بود. سوال من این بود که این امر چگونه به یمنی‌ها برای اندیشیدن درباره نقش هویت قبیله‌ای در جهان مدرن کمک می‌کند. یک بار، طی دیدار با شیخ‌های قبیله‌های جنوب شرقی یمن، با مردی مواجه شدم که خود را «عبدالله» می‌نامید و علناً می‌گفت که جایی برای من در این منطقه وجود ندارد. او در صحبت با من گفت که «سازمان جهانی اسلامی» به‌زودی یمن و خاورمیانه را از نیروهای اشغالگر پس می‌گیرد. سال‌ها بعد فهمیدم که او مسئول تبلیغات برای اردوگاه شبه‌نظامیانی بود که آن نزدیکی‌ها فعالیت داشت و در آن زمان پایگاهی مهم برای هواداران «اسامه بن‌لادن»، رهبر سازمان القاعده به حساب می‌آمد.

شما کتابی با عنوان «زاهد بی‌پروا: آنچه نوارهای صوتی بن‌لادن درباره القاعده فاش می‌کند» را تالیف و منتشر کردید که به عبارتی ترجمه و تحلیل نوارهای صوتی به جا مانده از خانه امن بن‌لادن در ولایت قندهار افغانستان بوده است. این نوار کاست‌ها چگونه به  دست شما رسید؟

فلگ میلر: واقعیت این است که نوار کاست‌های مذکور اوایل سال ۲۰۰۲ میلادی و چند ماه پس از آنکه نیروهای ویژه آمریکا، عملیاتی گسترده را علیه نیروهای طالبان و القاعده با همراهی نیروهای افغان و رهبران قبایل آغاز کردند به دست شبکه خبری سی‌.ان‌.ان رسید. سی.‌ان.‌ان مقام‌های اطلاعاتی آمریکا را در جریان این نوارها قرار دارد. گرچه آنان برای بازبینی نوارها آمدند، اما حاضر نشدند برنامه‌ای برای پیاده‌سازی یا استفاده از محتویات این نوار کاست‌ها طراحی کنند.

دلیلشان چه بود؟

فلگ میلر: آنها دست‌شان پر بود از مدارک و اسناد مکتوب و مقادیر زیادی از  هارد درایوها، نوارهای ویدئویی و دیگر اسناد اطلاعاتی طالبان که فکر می‌کنم ارزششان بیشتر از نوارهای القاعده بود. مقام‌های اطلاعاتی آمریکا به سی.‌ان‌.ان توصیه کردند که این مجموعه را در اختیار جامعه‌ آکادمیک قرار دهند. یک سال بعد (۲۰۰۳)، سی.‌ان.‌ان ترتیبی داد تا نوارها به کالج ویلیامز ارسال شود تا در اختیار محققان قرار بگیرد. در سال ۲۰۰۶،‌ نوارها به دانشگاه ییل منتقل شد و به نسخهة دیجیتال تبدیل شد که حالا می‌‌شد آن‌ها را شنید. به لطف یکی از همکارانِ انسان‌شناسم در کالج ویلیامز، زمانی که این نوارها به دفتر سی.‌ان.‌ان در اسلام‌آباد رسیدند، توانستم کار روی آن‌ها را آغاز کنم. از آنجایی که در آن زمان هیچ توضیح یا توصیفی از این نوارها وجود نداشت، کار من طی چند سالِ بعد، تهیه گزارش درباره اهمیت این نوارها در زمینه مطالعه درباره سازمان تروریستی القاعده و به‌ویژه نقش اسامه بن‌لادن بود.

تعداد دقیق این نوار کاست‌ها چند عدد بود و چه مباحثی در آنها مطرح شده است؟

فلگ میلر: در خانه امن بن‌لادن بیش از هزار و ۵۰۰ نوار کاست پیدا شد. بیش از ۲۰۰ فرد مختلف در آن‌ها حرف می‌زنند که زبان ۹۸ درصدشان عربی است. اکثر این افراد نظریه‌پرداز و متخصص در شریعت اسلام بوده و سابقه‌ای طولانی در نقد شیوه استدلال بن‌لادن داشتند. در میان آن‌ها مدل‌هایی از «جنبش بیداری سعودی» (الصحوه السعودیه) در دهه ۱۹۸۰ نیز وجود داشت و در آن درباره شماری از مسائل گوناگون از شریعت گرفته تا غیره حرف می‌زنند. این نوارها از این جهت اهمیت داشتند که نشان می‌دادند بن‌لادن طی سال‌های منتهی به ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ به چه چیزهایی گوش می‌داد و چگونه تلاش داشت دیدگاه‌های عام را به سمت و سویی خشونت‌بار سوق دهد. ده‌ها نوار هم به سخنرانی رهبران القاعده برای جمعیتی که غالباً در اردوگاه‌های تمرینات نظامی حاضر هستند، مربوط بود. بخشی دیگر از نوارها نیز بسیار مهم بود که حاوی صداهایی است که به صورت غیرحرفه‌‌ای و ناگهانی ضبط شده و بنا نبوده که در دسترس عموم قرار بگیرد؛ به عنوان مثال مکالمات صورت‌گرفته در تاکسی، گفت‌وگوها هنگام صرف صبحانه و در آشپزخانه، پیام‌هایی که عناصر میدانی القاعده هنگام نبرد با بی‌سیم برای یکدیگر می‌فرستادند، صوت‌هایی که در مراسم عروسی و جشن پیش و پس از عملیات نظامی ضبط شده بودند، مصاحبه با رهبران، تماس‌های تلفنی، صوت‌هایی در حین اجرای استودیویی نبردها (شبیه‌سازی عملیات) و عواقب آن و همچنین سروده‌های اسلامی در ساعات پایانی شب بخشی از این نوارکاست‌ها را در بر می‌گرفت. اکثر این نوارها برای من آشنا بود و مرا یاد دورانی انداخت که با دوستانم در یمن، کشورهای خلیج فارس و آمریکا مشغول به کار بودم. همچنین به دیدگاه‌های افراط‌گرایان گوش کردم. برای آنکه به‌طور کامل از ماجرا سر در بیاورم، همراه با ده‌ها فرد در آمریکا و خاورمیانه که عربی، زبان مادری‌شان بود به این نوارها گوش کردم که برخی از آن‌ها پیش‌تر عضو القاعده بودند و با بن‌لادن آشنایی داشتند. در آن زمان، نه ‌تنها متوجه شدم که دنیایِ بن‌لادن تا چه اندازه با ما تفاوت دارد، بلکه فهمیدم که چه عاملی دنیای او و سایرین را به یکدیگر نزدیک می‌کند.

تهدید جهانیِ اُسامه توسط واشنگتن بزرگ‌نمایی شد/ سیا از دهه ۹۰ روی القاعده کار می‌کرد/ عمرالبشیر ضربه عمیقی به بن‌لادن زد/ اردوگاه الفاروق، آرزوی عناصر القاعده بود/ نطفه القاعده در پیشاور بسته شد

«نمایی از نوارهای خانه امن بن‌لادن»

در این نوارها چه اصول یا بهتر بگویم چه دغدغه‌هایی از القاعده مطرح شده است؟ به عبارت دیگر در آن زمان میان کادر مرکزی و سران القاعده، چه موضوعی به چالش اصلی بدل شده بود؟

فلگ میلر: نگاه متداول به القاعده مبتنی بر آن است که این شبکه بنا دارد آمریکا را از دنیای اسلام بیرون کند، اسرائیل را نابود کند و خلافتی جهادگرایانه و بزرگ‌تر از امپراتوری عثمانی برقرار کند که اظهارات بسیاری از رهبران القاعده در این نوارهای صوتی، دال بر این موضوع است. سوالی که مطرح می‌شد، این است که چرا این اهداف بلندمدت بدل به نگرانی‌هایی حقیقی برای مردمانی می‌شود که به هر ترتیب می‌خواهند القاعده و رهبرانش را جدی بگیرند؟ همان‌گونه که در کتابم با اشاره به عبدالله عزام (استادِ بن‌لادن) مطرح کردم، رهبران این جریان هنگامی که سوال مذکور در میان فعالان مسلمان مطرح می‌شود، خودداری بیشتری از خود نشان می‌دهند. برای عزام، تلاش برای رسیدن به خلافتی اسلامی نیازمند رسیدن به اهدافی روزمره و سریع‌الوصول است؛ از جمله برقراری عدالت در موطن فرد. از نظر او مسلمانان باید مجموعه‌ای از استراتژی‌ها، تاکتیک‌ها و روش‌های بسیار گسترده‌تری را به کار گیرند تا اطمینان حاصل کنند نزاع‌شان به مسیرهای دیگر نمی‌رود. در این رابطه، تئوریسین‌های القاعده می‌بایست خود را درگیر منازعات و مناظره‌ها درباره اصول و اقدام‌های اصلی [در رابطه با ایجاد خلافت] می‌کردند. اینکه مسلمان خوب به چه کسی می‌گویند؟ ماهیت گناه چیست؟ فرد نیکوکار چگونه باید نسبت به بی‌عدالتی گوش به زنگ باشد؟ تا چه اندازه باید در زمینه سایرِ مذاهب و فرهنگ‌ها دانش به دست آورد؟ کدام موضوعات ارزش تحقیق را دارند؟ راه گذشتگان‌شان چه بود؟ ویژگی‌های یک رهبر خوب چیست؟ مومن در زمانه مدرن و با الگو قرار دادن محمد (ص) چگونه می‌تواند پیش برود؟

بر اساس اسنادی که شما ترجمه کردید، آیا تئوریسین‌های القاعده به این سوال‌ها، پاسخ دادند؟

فلگ میلر: چنین پرسش‌هایی، پاسخ آسانی ندارند. دیدگاه‌های متفاوت و بحث و جدل‌های عمومی آن، حوزه‌ای را در بر گرفته بود که رهبران و مبلغان در آن برای رسیدن به هدفی مشترک با یکدیگر به تبادل نظر می‌پرداختند. کار من با ارتباط دادن این گفتمان‌ها درباره گذشته، حال و آینده القاعده سبب شد که قضیه از قرار دادن رادیکال‌های عرب و افغان زیر یک روایت واحد، فراتر برود.

بن‌لادن در کجای این ساز و کار قرار داشت؟

فلگ میلر: برخلاف آنچه گمان می‌شود، تحقیقات من نشان داد که بن‌لادن تلاش بسیار داشت تا دیگران را نسبت به وجود شبکه‌ای جهانی به نام القاعده مجاب کند و کمتر برای رهبری آن معروف بود. در زبان عربی، «القاعده» به معنی پایگاه یا قانون است. برخی متخصصان باور دارند که بن‌لادن و عبدالله عزام یک بانک اطلاعاتی با نام «القاعده» را ایجاد کردند تا از داوطلبان عرب که در میانه دهه ۱۹۸۰ میلادی به پیشاور می‌آمدند در زمینه امور دفتری، استفاده کنند. برخی دیگر می‌گویند عبدالله عزام ایده «پایگاه انعطاف‌پذیر» (قاعده مرنه) را مطرح کرده و بن‌لادن از این ایده بهره بُرد. در نوارها هیچ اثباتی بر این مدعا دیده نمی‌شود اما شکی نیست که بحثی بر سر معنای «القاعده»، ماهیتش و اینکه چه کسی باید رهبری‌اش کند و چه کسی از آن سود می‌بَرد مطرح بوده است.

به نظرتان بن‌لادن توانست خودش القاعده را به دنیا بشناساند یا اینکه یک عنصر خارجی او را تا این مرتبه معروف کرد؟

فلگ میلر: کتاب من ایده‌ای را مطرح می‌کند که بسیاری از آن شگفت‌زده شدند؛ این‌که ایده سازمانی جهانی به نام القاعده که رهبری آن را بن‌لادن برعهده داشت، در پاکستان، افغانستان، عربستان یا هیچ کشور پرجمعیت مسلمان به‌صورت رسمی و آنگونه که وانمود می‌شود شکل نگرفت. در عوض این ایده از سوی مقام‌های امنیتی غربی، به‌ویژه دادستان‌های فدرال در آمریکا، شکل گرفت و توسعه یافت. این استدلال از آنجا آغاز شد که ۱۱ سپتامبر نخستین‌باری نبود که مرکز تجارت جهانی مورد حمله قرار می‌گرفت. نخستین حمله به این مجموعه در ۱۹۹۳ صورت گرفت که رهبری آن را شبه‌نظامیان مصری برعهده داشتند. تلاش اصلی برای یافتن شبکه‌ای بزرگ‌تر از تروریست‌ها در این بمب‌گذاری بود که سبب شد بن‌لادن و کسانی که احتمالاً از او تاثیر گرفته‌اند برای نیروهای اطلاعاتی آمریکا اهمیت پیدا کند. اگر به عقب بازگردیم، اداره تحقیقات فدرال (اف‌بی‌آی) هیچ مدرکی دال بر دخالت بن‌لادن در این حملات پیدا نکرد و این امر هنوز نیز صحت دارد. با این همه، در میانه دهه ۱۹۹۰، دادستان‌ها داستانی مستدل را در این‌باره ایجاد کردند که وی بر شبکه‌ای بزرگ و جهانی از جهادگرایان تاثیر گذاشته و تلاش بسیار صرف کردند تا قضات، هیئت منصفه و خبرنگاران را مجاب کنند که این شبکه هدفش حمله به ایالات متحده است. آغاز این فرآیند، ایده القاعده بن‌لادن به‌عنوان شبکه‌ای جهانی از شبه‌نظامیان بود.

تهدید جهانیِ اُسامه توسط واشنگتن بزرگ‌نمایی شد/ سیا از دهه ۹۰ روی القاعده کار می‌کرد/ عمرالبشیر ضربه عمیقی به بن‌لادن زد/ اردوگاه الفاروق، آرزوی عناصر القاعده بود/ نطفه القاعده در پیشاور بسته شد

«یکی از نوارهای سخنرانی اسامه بن‌لادن»

یعنی معتقدید ساختار امنیتی و قضایی ایالات متحده با همکاری رسانه‌ها، القاعده و بن‌لادن را بزرگ جلوه دادند؟

فلگ میلر: در حقیقت، در اوایل دهه ۱۹۹۰، گزارش‌هایی از خاورمیانه و آفریقا اندک‌اندک به غرب راه می‌یافت که از دخالت بن‌لادن در چیزی به نام القاعده سخن می‌گفت. اما تناقض‌ها و ابهام‌هایی درباره ماهیت این ماجرا و مکانش وجود داشت. یکی از نخستین کسانی که ایده دخالت القاعده در حمله‌ای تروریستی و با طراحی بن لادن را مطرح کرد، «استیو امرسون»، خبرنگار تحقیقی آمریکایی بود که در دادگاه حمله به مرکز تجارت جهانی در میانه ۱۹۹۰ میلادی آن را پیش کشید. به گفته امرسون، ترجمه انگلیسی برای عنوان کتاب راهنمای عربی ساخت بمب که همراه یکی از نزدیکان رمزی یوسف، با نام احمد اجاج، کشف شد «پایگاه» [Base: معادل انگلیسی القاعده] بود و این اثبات می‌کرد که ماجرا از ۱۹۸۷ در افغانستان آغاز شده و نه پنج سال قبل در اردن. گرچه شهادت امرسون کمک کرد تا دادستان‌ها این حملات را به بن لادن و القاعده مرتبط کنند، اما استدلال بسیار ضعیف بود و دست آخر رد شد. چندی بعد «بیلی واگ»، افسر نیروهای ویژه آمریکا، گزارش داد که نخستین‌بار در سال ۱۹۹۲ بود که نام القاعده را شنیده است. او می‌گوید «وقتی وارد خاطروم (پایتخت سودان) شدم، رئیس ایستگاه به من گفت که بن‌لادن یکی از اهداف ماست. او به من گفت: چشمت به او باشد. نمی‌دانیم قرار است چه کار کند، اما خبر داریم که سرمایه‌گذاری پولدار است و به نظرمان در این ماجرای القاعده دست دارد. ببین چه می‌توانی پیدا کنی». در سال ۱۹۹۳، «راندا حبیب»، خبرنگار خبرگزاری فرانسه، درباره «یک شبه‌نظامی ۲۷ ساله» گزارش داد که به گفته خودش «از سوی القاعده تمرین دیده بود؛ سازمانی مخفی در افغانستان که از سوی یک تاجر ثروتمند اهل عربستان، مالک یک شرکت ساخت‌وساز، با نام اسامه بن‌لادن تامین مالی می‌شود». همان سال، یک کانال دیپلماتیک آمریکایی از همکاری بن‌لادن با ایمن الظواهری (رهبر فعلی القاعده) در پیشاور و تشکیلاتی که در «خانه‌ای امن» در شهری با نام «قاعده» داشتند سخن به میان آورد. در همان دوران، یک شبه‌نظامی مصری به بازجویان اف‌بی‌آی گفت که تشکیلاتی با این نام در سودان فعال شده و در اردوگاه‌های ویژه خود به آموزشِ ربایش افراد و جاسوسی می‌پردازد. گزارش شده بود که مسئولیت این قضایا با بن‌لادن است، هرچند که وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد که متن این بازجویی گم شده است!

مولفه‌هایی که اشاره کردید بر تسلط بن‌لادن به روند قدرت‌گیری القاعده تاکید دارد. تا چه حد اُسامه از حیث شخصیتی برای رهبری القاعده مناسب بود؟  

فلگ میلر: این گزارش‌ها بی‌تردید با آنچه تحت عنوان فعالیت‌های بن‌لادن و محل اقامتش در آن دوران گزارش شده بود همخوانی داشت. ترکیب این عناصر با یکدیگر، اجزایی کلیدی از ‌روایت کلان درباره ریشه‌های القاعده و نقش بن لادن ارائه می‌دهد. همان‌گونه که در تحقیقاتم نشان داده‌ام، بخش اعظم ماجرا طی فرآیند ترجمه از عربی به انگلیسی از دست رفت. دستورالعمل‌های بسیاری بر دخالت کشورهای عربی در جهاد اسلامیِ افغانستان، پاکستان و دیگر کشورها دلالت داشت. باید تاکید کنم که اسامه شهروند عربستان سعودی و ثروتمندی بود که ارتباط‌های بین‌المللی بسیاری از طریق خانواده‌اش داشت و به خاندان سلطنتی سعودی نیز نزدیک بود. اگر از گزارش‌های رنگارنگی که درباره دلبستگی او به مسئله افغانستان منتشر شده بگذریم، اسامه «بازیگری ناشناخته» در نزاعی بود که با مشارکت بسیاری از رهبران کشورهای اسلامی، متخصصان الهیات، روشنفکران و رهبران قبایل روی داده بود. اما او با داشتن مدرک کارشناسی ارشد در رشته مهندسی عمران و با داشتن خانواده ثروتمند، اعتبارش به عنوان یک مبارز مشتاق در مقایسه با باتجربه‌ترین چهره‌های جهادی (مانند عبدالله عزام و غیره) کمرنگ بود. وی به عنوان یک رهبر مذهبی، حتی از مقدمات آموزش و تعلیماتی که لازمه ایدئولوژیست‌های بانفوذ مسلمان در آن زمان بود، بهره‌ای نبرده بود. زمینه قبیله‌ای خانواده او به عنوان امری که در منطقه بسیار مهم تلقی می‌شود، خیلی جزئی بود و حتی در عربستان سعودی هم آنها را به عنوان یک قبیله بزرگ و پرنفوذ نمی‌شناختند. به همین جهت بازبینی دقیق‌تر اسناد محاکمه ارائه ‌شده توسط دادستان‌ها کمک می‌کند تا روشن شود، چرا رهبری بن‌لادن بر هر نوع «پایگاه نظامی» یا روند شکل‌گیری و جذب القاعده از آنچه گزارش‌های اطلاعاتی اولیه یا دادستان‌های فدرال ادعا می‌کردند، بی‌اساس‌تر بود. اما به عنوان یک فرآیند قانونی که مقدمه تولید شواهد جدیدی است که می‌تواند «نقاط تاریک ماجرا را به هم متصل کند»، استدلال‌های حقوقی دادستان‌های آمریکا هنگام ارائه توانست پیچیدگی‌های توطئه جهاد رادیکال و تمامی آن‌ها را به شخص و نهادی واحد مرتبط کند.

این استدلال‌ها و اسناد چه بود؟

فلگ میلر: روایت دادستان‌ها متمرکز بر فعالیت‌های بن‌لادن در پیشاور در میانه آگوست ۱۹۸۸ بود. بنا به کیفرخواست مطرح‌شده علیه «عنام آرنائوت» [شهروند سوری‌آمریکایی که در سال ۱۹۸۷ در مبارزه با نیروهای شوروی با بن‌لادن در افغانستان حضور داشته و به استفاده از پول مؤسسات خیریه برای حمایت از جنگجویان در جنگ بوسنی محکوم شد]، بن‌لادن میزبان شماری از دیدارها برای بحث درباره تشکیل سازمانی با نام «القاعده» بود تا پس از خروج شوروی از افغانستان به زعم خودشان «کلام خداوند را مستقر کند»! بخش‌های مهم این دیدارها در دادگاه تنها به زبان انگلیسی ارائه شد و اتفاقاً در آن به بحث درباره «استقرار یک گروه شبه‌نظامی جدید» و همچنین صحبت‌هایی در باب «اردوگاه عمومی»، «اردوگاه ویژه» و «قاعده» اشاره شده است. چند روز بعد،‌ فهرستی از اعضای «شورای مشورتی» [در جلسات مذبور] ارائه شد که نام «شیخ اسامه» در ابتدای آن قرار داشت. «وائل حمزه جلیدا»، رئیس هلال احمر سعودی، «ابو عبیده البنشیری»، «ابوهاجر العراقی»‎ (که در ۱۹۸۸ به بوسنی رفته بود) و دیگران نیز در این فهرست قرار داشتند.

در جلسات شورای مشورتی القاعده چه مسائلی بحث شده بود؟

فلگ میلر: در این جلسات، تمارین نظامی مورد بحث و بررسی قرار گرفته بود و افراد منتخب بنا بود تحت این دستورالعمل در آموزش‌های پیشرفته شرکت کنند که در دو فاز «محدود و نامعلوم» طراحی شده بود. این افراد به مدت محدود به اردوگاه سعدا در پاکستان می‌رفتند، سپس پس از گذراندن تمرین به جبهه‌های افغانستان، تحت سرپرستی شورای نظامی، اعزام می‌شدند. از سوی دیگر احتمال داشت این افراد به مدتی نامعلوم وارد اردوگاه تمرینی ‌شوند و بهترینِ‌ آنها از میان جمعیت انتخاب می‌شدند تا وارد پایگاه العسکریه القاعده [یا همان پایگاه نظامی] شوند. در یکی از این فرمان‌ها آمده است که «طی شش ماه از شروع کار القاعده، ۳۱۴ برادر تمرین دیده و آماده خواهند بود». داستان القاعده تحت رهبری بن‌لادن، بخشی از استدلال داستانی بود که می‌توان آن را پیشنهادی دانست که شواهدش می‌تواند به صدور کیفرخواست رسمی علیه متهم بینجامد. اگر به گذشته نگاهی بیندازیم، این پیشنهاد بخشی از تلاش بزرگ‌تر برای متهم ساختن فرد به بهره‌گیری از این مدعای ارتباط وی با یک سازمان مخالف مذهبی و حمایت از یک سازمان تروریستی خارجی بود.

یعنی معتقدید استنادها و داده‌های ساختار قضایی و امنیتی آمریکا در مورد رهبری بن‌لادن برای تشکیل و هدایت اردوگاه‌های نظامی در اواخر دهه ۸۰ میلادی و اوایل دهه ۹۰ میلادی اشتباه بوده یا باید آن را یک سناریوی اطلاعاتی و هدایت شده بدانیم؟

فلگ میلر: در کتابم با نام «‌زاهد بی‌پروا: آنچه نوارهای بن‌لادن درباره القاعده فاش می‌کنند» نشان دادم که چگونه مترجمان دادستانی فدرال آمریکا، پرسنل وزارت دفاع و تحلیل‌گران امنیتی در میانه دهه ۱۹۹۰، به‌شکلی استراتژیک واژه «قاعده» در عربی را که اصولاً اشاره دارد به یک «پایگاه نظامی» یا «اردوگاه» (القاعده) به واژه القاعده در معنای این سازمان تروریستی مرتبط کردند. به نظر من، هدف از این کار متقاعد کردن مخاطبان غیر عربی خود در زمینه ارتباط سازمان بدنام تروریستی بن‌لادن با شماری از ساختارهای اساساً متفاوت بود. ترجمه «پاتریک فیتزجرالد»، دادستان آمریکا، در سال ۱۹۸۸ از دست‌نوشته‌هایی که در آن به «اردوگاه» و «القاعده» اشاره شده است، در خاطرات هیچ‌یک از شبه‌نظامیان عرب - افغان که در  نشست‌های شورای مشورتی القاعده شرکت داشته‌اند اشاره‌ای به رهبری بن‌لادن بر این سازمان نمی‌کند. همچنین به گفته آن‌ها در این جلسات بحث بر سر اردوگاهی تمرینی به نام «الفاروق‎» در ولایت خوستِ افغانستان است.

تهدید جهانیِ اُسامه توسط واشنگتن بزرگ‌نمایی شد/ سیا از دهه ۹۰ روی القاعده کار می‌کرد/ عمرالبشیر ضربه عمیقی به بن‌لادن زد/ اردوگاه الفاروق، آرزوی عناصر القاعده بود/ نطفه القاعده در پیشاور بسته شد

«فلگ میلر»

فقط در مورد اردوگاه الفاروق بحث شده بود؟

فلگ میلر: به گفته «ناصر البحری»، محافظ بن لادن، پایگاهی که در آن دوران در موردش بحث می‌شد، اردوگاه الفاروق بود که «پایگاه نظامی پیشرفته‌ای برای جهاد» به حساب می‌آمد. فرد برای ورود به این پایگاه باید در پاکستان (در اردوگاه سادا) تمرین‌های اولیه را از سر می‌گذراند و در ادامه در پایگاه نظامی الفاروق تحت تمرین‌های پیشرفته‌تری قرار می‌گرفت. این کمپ آموزشی در محوطه پایگاه الفاروق قرار داشت. فیتزجرالد چند سال قبل در دادگاهی که علیه بن‌لادن برگزار شد با اشاره به «شورای مشورتی» آن‌ها را افرادی عنوان کرد که از تاسیس و توسعه اردوگاه الفاروق خبر داشتند. «جمال اَحمِد آل فضل» نیز طی شهادت خود به این افراد اشاره کرد. یکی از این افراد «ابو ایوب الکردی»، نخستین امیر این پایگاه بود. برخلاف اظهارات فیتجرالد و آل فضل مبنی بر اینکه بن‌لادن ریاست شورای مشورتی را برعهده داشت و نتیجتاً رهبر القاعده تلقی می‌شد، حضور و مشارکت او در تاسیس الفاروق بسیار حداقلی بود. بعدها «مرکز مبارزه با تروریسم وست پوینت» در گزارشی ۱۹ صفحه‌ای و بنا به آنچه فیتجرالد در دادگاه از آن تحت عنوان «قرارداد القاعده» یاد می‌کند، توضیحی را درباره سازوکار امنیتی امیرِ اردوگاه الفاروق ارائه داد که بسیار مهم بود. آنها می‌گویند «نه فرمانده، نه نگهبانان و نه همراهان امیر اردوگاه الفاروق نمی‌توانند از دولت‌های خلیج فارس یا یمن باشند». بنابراین سند، هیچ یک از هواداران کلیدی بن‌لادن در عربستان و یمن نقشی در این اردوگاه نداشتند. با توجه به تاثیر ادعای دادستان‌ها، کیفرخواست‌هایی که به بازداشت‌های متعدد انجامید و اشتیاق روزنامه‌نگاران، دولت‌ها و مردم جهان برای اعلام مسئولیت رویدادهایی چون ۱۱ سپتامبر، احتمال در حاشیه قرار گرفتن بن‌لادن به نظر ممکن است مسخره بیاید.

آمریکایی‌ها چه کسی را نوکِ هرم قدرت القاعده می‌دانست؟ بن‌لادن یا عربستان؟

فلگ میلر: بزرگان القاعده و همچنین شرکت‌کنندگان اولیه در درگیری‌های افغانستان دلایل کافی برای درک متفاوت مسائل داشتند. در اواخر دهه ۱۹۸۰، پیشکسوتان عرب از سراسر آفریقای شمالی و خاورمیانه، تعهد شبه‌نظامیان سعودی‌، یمنی و کشورهای حوزه خلیج فارس را نسبت به نوع رادیکالیسم فراملی و پان‌اسلامیسم مورد نیاز رهبران اردوگاه را ناکافی می‌دانستند. دولت‌های آن‌ها به ‌تدریج اجازه بازگشت به کشور را به این افراد دادند، حال آنکه جنگجویانی که اهل کشورهایی با ثبات کمتر، مانند مصر الجزایر و عراق، بودند از چنین شانسی بی‌بهره بودند و نتیجتاً روحیه جاه‌طلبی بیشتری داشتند. علاوه بر این، پولی که سعودی‌ها و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس خرج کردند، گرچه مورد استقبال قرار می‌گرفت، اما همواره حاوی هشدار بود: «این‌که نباید اجازه داد اقدام‌های القاعده به تغییر نظام در این کشور‌های حامی بینجامد». منشور القاعده مبنی بر منع سعودی‌ها، اتباع دولت‌های خلیج فارس و یمنی‌ها از دسترسی و حضور در جزئیات امنیتی اردوگاه مذکور به عنوان یک دیوار آتشین استراتژیک در برابر نفوذ بالقوه حامیان مالی از آن مناطق و احتمال تعدیل اوضاع بود. سازمان سیا در گزارش‌های خود آورده است که، بنیانگذاران اصلی الفاروق توجه چندانی به منابع مالی بن‌لادن نشان ندادند. بی‌تردید، تا اواخر دهه ۱۹۸۰ یا اوایل ۱۹۹۰، تنها اردوگاه «کُنَر» در شمال جلال‌آبادِ افغانستان بود که از حمایت مالی بن لادن برخوردار بود. البته بخش اعظم استدلال دادستان‌ها مبتنی بر نشان دادن بنیادگرایی اسلامی به‌عنوان رادیکالیسم مذهبی ضدآمریکایی بود.

یعنی بن‌لادن؟

فلگ میلر: در دادگاهی که علیه بن‌لادن برگزار شد، دادستان‌ها و وکلای مدافع بر روی این مساله مانور دادند که چگونه بن‌لادن، دین اسلام که یکی از بزرگ‌ترین و عالی‌ترین مذاهب جهان است را به «شری» تبدیل کرده است که پیروانش با سوگندی تزلزل‌ناپذیر، دست به خشونت‌هایی زدند که برای جهان متمدن قابل‌درک نیست.

معتقدید که ایالات متحده اُسامه را بیش از حد بزرگ نشان داد تا بتواند ضعف اطلاعاتی خود در دسترسی به اسناد و جمع‌بندی‌ نهایی را پوشش بدهد؟

فلگ میلر: بله، همینطور است. تصویر رسانه‌ای ارائه ‌شده از بن‌لادن که در پرتو حملات دوگانه به سفارت‌های آمریکا در شرق آفریقا در آگوست ۱۹۹۸ به‌شکلی غلوآمیز بزرگ‌نمایی شده بود، کمک کرد تا گزارش‌ها درباره او تایید شود. سیاست عمیق دورویی از برجسته‌سازی ارتباط میان افراط‌گرایی مذهبی (که در قالب قانون اسیاسی می‌توان از آن به‌ عنوان ابراز اعتقاد شخصی دفاع کرد) تا سرمایه‌گذاری‌های مالیِ نژادی، باعث ‌شد که دولت‌ها در تنظیم قوانین تجارت آزاد و ارتقای مناطق آزاد تجاری تجدیدنظر کنند و به این نتیجه برسند که باید قوانین تغییر کند. به گفته دادستان‌ها، مشکل ایدئولوژی متهمان، نه برداشت مذهبیِ صرف، بلکه تلفیقش با «ملیت شان» بود. متهمان از هر کشوری که بودند، تصمیم‌شان برای «نفرت از مردم و کشتن‌شان» برآمده از برداشت سیاسی آن‌ها از مذهب بود که مبتنی بر جنگ‌های قدرت جمعی و منطقه‌ای بود تا تعهد سختگیرانه شخصی به آرمان‌های متعالی مذهبی. علاوه بر این‌، خطر جدی‌تر از ملیت مذهبی همراهی‌اش با «حرص و طمع» بود. تلفیقی نامقدس که به طور مکرر توسط دادستان‌ها در طول دادگاه بر آن تاکید شد. از آنجایی که دولت کلینتون سعی در مقابله با پولشویی و تامین مالی تروریسم در سراسر جهان داشت نژادی شدن سرمایه‌گذاری‌های مالی توسط سازمان‌های مذهبی می‌توانست به دادستان‌ها در گسترش اختیارات دولت برای تنظیم تجارت آزاد و ارتقا مناطق آزاد تجاری کمک کند.

این قوانین برای ضربه مالی به القاعده و بن‌لادن تصویب شد؟

فلگ میلر: برای دادستان‌های فدرال، روزنامه‌نگاران و ناظران علاقه‌مند طی دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی، هیچ چیز بیش از دسترسی پیوسته بن‌لادن به منابع گسترده مالی، شفاف نبود. آن‌طور که آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (CIA) در سال ۱۹۹۵ میلادی تحت عنوان «بنیاد فورد برای تروریسم سنی اسلامی» تعریف کرده است، به نظر می‌رسد قدرت بن‌لادن از ساز و کارهای نظارت و امنیت قدرت‌مند‌ترین کشورهای جهان فراتر رفته بود. تبلیغات سبزشویی، داستان متفاوتی را پنهان می‌کند. حامیان بن‌لادن هنگام تغییر مکان وی از افغانستان به سودان در سال ۱۹۹۱ میلادی، از وضعیت مالی او از نخستین ماه‌های حضورشان در این کشور اطلاع داشتند. جمال الفضل، شاهد کلیدی فیتزجرالد، مدت کوتاهی پس از ورودشان، به بن‌لادن اطلاع داد که سرمایه‌گذاری‌های جدید در سودان، توجیه اقتصادی چندانی ندارد و به سرعت ذخایر مالی وی را به ورطه نابودی می‌کشاند. در سال ۱۹۹۴ میلادی، بعد از سلب تابعیت سعودی اسامه در پی تلاش‌های مکرر برای ایجاد انقلاب در جنوب یمن، خانواده‌اش او را از ارث محروم کردند؛ به گونه‌ای که مبلغی معادل ۲۰ میلیون دلار به‌علاوه سالانه یک میلیون دلار به عنوان عضویت او در هیات مدیره گروه بن‌لادن، از وی سلب شد.  بن‌لادن بعد از بازگشت به افغانستان در اوایل سال ۱۹۹۶ میلادی متوجه شد که باقی‌مانده دارایی‌هایش که مبلغی معادل ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون دلار ارزیابی می‌شد نیز توسط بانک‌های سعودی، مسدود شده است. هم‌زمان در سودان، «عمر البشیر» نیز نامه بدهکاری مالی پردردی برای بن‌لادن فرستاده بود، مبنی بر اینکه هیچ بخشی از ۱۶۵ میلیون دلاری که برای ساختن جاده‌های سودان، زیرساخت‌ها و کسب و کارها سرمایه‌گذاری کرده بود، به وی بازگردانده نخواهد شد. بر اساس گزارش‌هایی که با استناد به گفته‌های حلقه نزدیکان بن‌لادن منتشر شده است، در سال ۱۹۹۸ میلادی و مدت اندکی پیش از حمله‌های دوگانه به سفارتخانه‌های آمریکا در شرق آفریقا، میزان دارایی بن‌لادن به مبلغی معادل ۵۵ هزار دلار رسیده بود.

تهدید جهانیِ اُسامه توسط واشنگتن بزرگ‌نمایی شد/ سیا از دهه ۹۰ روی القاعده کار می‌کرد/ عمرالبشیر ضربه عمیقی به بن‌لادن زد/ اردوگاه الفاروق، آرزوی عناصر القاعده بود/ نطفه القاعده در پیشاور بسته شد

«کتاب زاهد بی‌پروا: آنچه نوارهای صوتی بن‌لادن درباره القاعده فاش می‌کند»

 

پس از هدف قرار دادن منابع مالی بن‌لادن و آشکار شدن رابطه‌اش با طالبان، آمریکایی‌ها چگونه رهبر القاعده را شبحِ ترور جلوه دادند؟

فلگ میلر: داستان رابطه طالبان افغانستان با بن‌لادن بعد از سال ۱۹۹۶ و رقم خوردن سوء شهرت وی به عنوان «دشمن شماره یک» آمریکا در جای دیگری نهفته است. هدف ما این است که روایت درباره القاعده بن‌لادن را در کشوری مانند آمریکا که فعال‌گرایی مذهبی را به طور ویژه‌ای، صورتی خطرناک از عقیده ضدلیبرالیستی در نظر می‌گرفت را مورد تحلیل قرار دهیم. آنچه از اختلاف‌ها در اتاق‌های دادگاه‌ میان روایت‌های رقیب درباره دخالت متهمان در فعالیت‌ مجرمانه یا تروریسم، در حلقه‌های اطلاعاتی درباره میزان جدی گرفتن ادعاهای مطرح شده توسط رهبران مذهبی، در وزارت خارجه و سازمان‌های غیردولتی که متخصصان و کنشگران، ایدئولوژی‌ها را ارزیابی می‌کردند و در اتاق‌های خبر درباره نحوه بازنمایی خشم عمومی از سیاست‌های شکست‌خورده آمریکا در خاورمیانه رخ داده است، شبحی نمایان‌شده از یک کنشگر است که الهام‌گرفته از چیزی است که «بروس هافمن» متخصص برجسته تروریسم آن را نوعی جدید از «ترور مقدس» معرفی می‌کند. این پیام در ساعت‌های پرمخاطب تلویزیون آمریکا به خوبی پخش شد. در این پیام‌های غیر مستقیمِ تلویزیونی این‌طور گفته می‌شد که اصول یک «تروریسم مذهبی» جدید که پایه‌های خود را در بازنمایی مسلمانان متعصب و خشمگین محکم کرده بود، کاملا از عقلانیتِ سیاسی جدا شده است. در همراهی با تز تاثیرگذار «ساموئل هانتینگتون» داشمند سیاسی دانشگاه هاروارد که در سال ۱۹۹۶ میلادی تحت عنوان «برخورد تمدن‌ها و بازسازی نظم جهانی» منتشر شد، تروریسم اسلامی، یک کُنش فرهنگی است. برای مخاطبان جهانی تلویزیون که به پوشش خبری ۲۴ ساعته آمریکا استناد می‌کنند، قابل قبول بودن تهدید بن‌لادن برای منافع آمریکا از طریق ارائه جریانی فزاینده از اسنادی که بازتاب‌دهنده داستان‌های دادگاه‌ها در خصوص مسلمانان متهم به تروریسم بود، بزرگ‌نمایی می‌شد.

به نظر می‌رسد بن‌لادن دوست داشت که خودش را بزرگ‌تر از آنچیزی که بود نشان دهد و مقام‌های قضایی و اطلاعاتی آمریکا پس از ۱۱ سپتامبر از همین موضوع به نفع خود استفاده کردند. نظر شما بر اساس اسنادی که به آنها دسترسی داشتید چیست؟   

فلگ میلر: سقوط ناگهانی بن‌لادن از مرکز توجه در آن زمان (حداقل در چشم سران کشورهای مسلمان و شبکه‌های گسترده حامیان آنها) مساله‌ای بود که هرگز در قاب تلویزیون به تصویر کشیده نشده و از ترجمه‌ها نیز حذف شد. تا تابستان سال ۱۹۹۶ میلادی، بن‌لادن حداقل از شش تلاش برای ترور که توسط قدرت‌های عربی هدایت می‌شد، جان سالم به در برد؛ تلاش‌هایی که حداقل نیمی از آنها توسط عربستان سعودی حمایت مالی می‌شد. در بازگشت به شبکه‌های خبری غربی در این مقطع، بن‌لادن عمدتاً در تلاش بود تا بخت از دست رفته خود را ترمیم کرده و ثروت از دست رفته خود را بازگرداند. او بیش از آن‌که یک «فرد فوق قدرتمند» باشد، یک پناهجوی بی‌وطن بود که از منابع مالی خود محروم شده و در حاشیه بقا قرار داشت، نه در متن آن. بن‌لادن در مصاحبه‌هایی مکرر که روند آن از سال ۱۹۹۶ میلادی آغاز شد، از این فرصت استفاده کرد تا ادعاهای روزنامه‌نگاران غربی مبنی بر اینکه بنا بر اعلام مقام‌های اطلاعاتی، وی در حمله‌های تروریستی به مرکز تجاری جهانی نیویورک در سال ۱۹۹۳، مقرهای گارد ملی عربستان در سال ۱۹۹۵ و برج‌های خُبَر در ظهرانِ عربستان سعودی در سال ۱۹۹۶ دست داشته است را تایید کند. ادعاهایی که بر اساس اطلاعات دست اول، بی‌اساس بودن آنها اثبات شده است. مهمتر از آن، او خود را به عنوان یک مقام مذهبی که توان در اختیار گرفتن آمریکا و غرب را داشت، معرفی کرده بود. در سایه خروج شوروی از افغانستان، بن‌لادن تلاش کرده بود جایگاه خود را «امیر» قرارگاه اصلی معرفی کند. نسخه‌های منشور اردوگاه الفاروق در خصوص برجسته‌سازی شیوه‌های مدیریتی بن‌لادن، در واسط دهه ۲۰۰۰ میلادی که در آرشیو ارتش آمریکا قرار داشت، نشان می‌دهد او تا چه حد سعی کرده است بر تلاش‌های همکارانش برای در اولویت قرار دادن شبه‌نظامیانی که به مراتب از وی باتجربه‌تر بودند، چیره شود. روزنامه‌نگاران غربی که در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی درباره القاعده گزارش می‌دادند، دیدگاه‌های حلقه‌ای کوچک را بازتاب می‌دادند که از تلاش‌های بن‌لادن برای تغییر و تحولاتی در منش القاعده اطلاع داشتند. روایت‌های دادستان‌های فدرال درباره بنیادهای مذهبی بن‌لادن که به گوش قضات و اعضای هیات منصفه‌ای که آشنایی اندکی با دنیای اسلام داشتند می‌رسید، کمکی در جهت منافع وی بود. استدلال آنها در مورد تاسیس القاعده تحت رهبری بن‌لادن، فقط داستانی خواهد بود که او تلاش کرده است برای کسانی که وی را بهتر می‌شناسند، تعریف کند.

گفت‌وگو: فرشاد گلزاری

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز