چراغی در گفتوگو با ایلنا:
نقش اسرائیل در اشغال جزیره سُقطری توسط امارات مشهود است/ عربستان بازنده بحران یمن/ شاهد تجزیه جنوب یمن هستیم
کارشناس مسائل سیاسی منطقه گفت: اشغال جزیره سُقطری باعث میشود تا دسترسی امارات و همپیمانان آن به شاخ آفریقا، بابالمندب و خلیج عدن تسهیل شود.
«جلال چراغی» کارشناس مسائل سیاسی منطقه با اشاره به تسلط نیروهای شورای انتقالی یمن بر جزیره استراتژیک سُقطری در گفتوگو با خبرنگار ایلنا عنوان کرد: بیش از پنج سال است که از جنگ ائتلاف عربی علیه یمن میگذرد اما آنها به هدفشان که از بین بردن نیروهای مردمی اعم از انصارالله و کمیتههای مردمی بود، نرسیدند. ائتلاف عربی به رهبری عربستان سعودی به دنبال آن بود که بتوانند عبدربه منصور هادی را به عنوان صاحب قدرت در یمن به روی کار بیاورد تا از طریق او بتواند منافع خود را در این جغرافیای استراتژیک کسب کند، ولی این موضوع محقق نشد. واقعیت این است که با گذشت پنج سال از این درگیری، نه تنها سعودیها نتوانستند اهدافشان را عملیاتی کنند بلکه بسیاری از متحدانشان را هم از دست دادند و تنها امارات متحده عربی در کنار ریاض مشغول خرابکاری در یمن است.
وی ادامه داد: قرار گرفتن امارات در کنار عربستان باعث شد تا بسیاری فکر کنند که ابوظبی در حال حمایت و همکاری با سعودیها در یمن است اما از یک سال پیش تاکنون شاهد آن هستیم که اختلاف میان دو طرف به صورت علنی نمایان شده است و مزدوران امارات تحت عنوان شورای انتقالی جنوب یمن به تقابل با نیروهای منصور هادی پرداختهاند. این رویارویی به حدی عمیق شد که ما شاهد درگیریهای خونین میان دو طرف در عدن و به طور کلی جنوب یمن بودیم و باعث شد تا گمانهزنیهایی در مورد شراکت ابوظبی و ریاض در یمن به وجود بیاید. تحلیلگران و مقامهای سیاسی این سوال را مطرح کردند که آیا دو کشور عربستان و امارات در یمن در حال تقابل با یکدیگر هستند یا توافق؟ تحلیلهای اولیه نشان داد که ریاض و ابوظبی با یکدیگر در حال رقابت هستند که نتیجه این رقابتها را میتوان در جزیره سُقطری مشاهده کرد. اینکه چرا این جزیره تا به این حد برای امارات و عربستان اهمیت دارد، دلایل زیادی دارد اما مهمترین اهمیت جزیره سُقطری، موقعیت فوقِ استراتژیکِ آن است.
این تحلیلگر مسائل منطقه افزود: جزیره سُقطری از چهار منطقه کوچکتر تشکیل شده و در ۱۵۰ کیلومتری از مرزهای جنوب یمن قرار دارد که جمعیتی بالغ بر ۴۰ تا ۵۰ هزار نفر را شامل میشود. فارغ از اینکه سلطه بر چنین جمعیتی میتواند یک پتانسیل سیاسی – اجتماعی برای امارات متحده عربی داشته باشد، پوشش گیاهان و محیطزیستِ این جزیره در دنیا بینظیر است. معادن این جزیره یکی دیگر از دلایل اهمیت ان به شمار میآید اما جاذبههای گردشگری این جزیره به حدی ناب و دستنخورده است که میتواند آن را به یک قطب توریستی در دنیا تبدیل کند. همانگونه که گفته شد، موقعیت جغرافیایی این جزیره به حدی مهم است که دست امارات را برای تسلط بر کشورهای شاخ آفریقا، تنگه بابالمندب و خلیج عدن باز میگذارد و به همین دلیل است که میبینیم ابوظبی به این منطقه چشم دوخته است. تمامی این مولفهها را اگر کنار بگذاریم، باید به این نکته توجه شود که در معادلات یمن، امارات و عربستان حرف اول و آخر را نمیزنند؛ بلکه کشورهایی در این معادله وجود دارند که به دنبال تعمیق اختلاف ابوظبی و ریاض هستند. لذا ادامه اختلاف عربستان و امارات میتواند تجزیه جنوب یمن را به دنبال داشته باشد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: اخیراً اخباری در مورد حضور اسرائیل در یمن و نفوذ در این کشور از طریق امارات منتشر شده که این موضوع دقیقاً نشان میدهد بازیگران اصلی و جدیدِ یمن حتی از امارات و عربستان هم پر نفوذتر هستند. نباید به سادگی از کنار مساله حضور اسرائیل در یمن گذر کرد اما اینکه گفته میشود سعودیها راه را برای تسلط شورای انتقالی جنوب یمن (تحت حمایت امارات) بر جزیره سُقطری باز کردهاند، تحلیل انحرافی و پوششی است. معتقدم که شورای انتقالی یمن با دستور و اعمال فشار اسرائیل بر عربستان وارد جزیره سُقطری شدهاند و اوضاع به خوبی نشان میدهد که سعودیها به دلیل ریاضت اقتصادی، قادر به ادامه حضور خود در یمن نیستند. در وضعیت کنونی اگر یمن را به دو بخش شرقی و غربی تقسیم کنیم، قسمت شرق آن در اختیار سعودیها، بخش شمال و غرب در اختیار انصارالله و در نهایت جنوب و جنوب غربی در اختیار مزدوران امارات قرار دارد. این تقسیمبندی به خوبی نشان میدهد که تضاد تا چه حد در یمن وجود دارد. بنابراین ادامه تنش میان امارات و عربستان و همچنین اشغال جزیره سُقطری توسط شورای انتقالی جنوب یمن گویای این است که صلح به این زودی به یمن باز نمیگردد و حتی بحث تجزیه مطرح است.