ملازهی در گفتوگو با ایلنا:
برخلاف خلیلزاد، طالبان هیچ عجلهای برای مذاکره ندارد/ پاکستان نگران منافعش در افغانستان است
تحلیلگر ارشد مسائل جنوبآسیا گفت: احیای امارت اسلامی افغانستان خط قرمز طالبان است و به این نتیجه رسیدهاند که نباید به صورت کامل از دستورات و تصمیمات آمریکا و سایر کشورها پیروی کنند.
«پیرمحمد ملازهی» تحلیلگر ارشد مسائل جنوب آسیا در تشریح ابعاد و دلایل نشست سهجانبه خلیلزاد با طالبان در دوحه در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: پرونده افغانستان در شرایط کنونی از یک پیچیدگی خاص برخوردار است و دلیل آن تضاد و تعدد منافع حاضر در این کشور است. هنوز مشخص نیست که آیا طالبان با دولت فعلی افغانستان و تیم عبداله عبدالله پای میز مینشیند یا خیر و از سوی دیگر همچنان عملیاتهای میدانی جریان دارد. به همین دلیل شاهد آن هستیم که زلمای خلیلزاد به عنوان نماینده آمریکا و همچنین ژنرال اسکات میلر به عنوان فرمانده نیروهای آمریکا در افغانستان و ناتو، اخیراً با طالبان در دوحه دیدار و مذاکره کردند. واشنگتن و خلیزاد به دنبال این موضوع هستند که بتوانند فضا را برای مذاکره و پیشبرد اهدافشان مهیا کنند اما مساله اینجاست که طالبان هیچ عجلهای برای مذاکره از خود نشان نمیدهد. نیروهای طالبان مایل هستند نظامیان ایالات متحده از افغانستان خارج شوند تا بتوانند حداکثر قدرت را در دست بگیرند.
وی ادامه داد: این جریان هماکنون در حال اعمال فشار بر دولت کابل است و ارگ ریاست جمهوری نگران تقویت موضع طالبان در محورهای سیاسی و نظامی است. مولفههای فعلی نشان میدهد که طالبان عجله زیادی برای مذاکره ندارد به همین جهت پیشبینی اینکه طی هفتهها یا ماههای آینده مذاکرات افغانستان با حضور طالبان و دولت انجام شود، یک گمانهزنی خوشبینانه است. در شرایط کنونی، دولتی روی کارآمده که همچنان ضعیف است اما به هر حال تقسیم قدرت در ساختار سیاسی افغانستان انجام شده است و اگر طالبان بخواهد وارد میدان شود و تن به مذاکره بدهند بدون تردید به دنبال تامین منافع و سهم خود از سیاست افغانستان خواهد بود. توجه داشته باشید که بخشی از سفر خلیلزاد، به پاکستان مربوط است؛ چراکه او پس از دوحه وارد اسلامآباد شده و با فرمانده ارتش این کشور دیدار کرده است. مساله اینجاست که پاکستان سیاستهای اصلی و کلی را در افغانستان پیگیری میکند و بخشی از آن به تثبیت راهبردهای این کشور ربط دارد. از سوی دیگر باید توجه داشته باشیم که پاکستانیها میخواهند یک دولت هماهنگ با خودشان در کابل روی کار بیاید. یکی از مسائلی که برای اسلامآباد در مورد افغانستان مهم است نفوذ این کشور از حیث تجاری در خاک همسایه شمالی است.
این کارشناس مسائل سیاسی گفت: پاکستان میخواهد بدون محدودیت از خاک افغانستان برای انجام تجارت در آسیای مرکزی استفاده کند و این در حالی است که طالبان از حیث ساختاری کاملاً با اسلامآباد هماهنگ است. در فضای کلی یکی از دلایلی که آمریکاییها در حال اعمال فشار بر پاکستان هستند موضوعاتی است که پیشتر به آن اشاره کردیم. اسلامآباد و ارتش پاکستان به دنبال آن است تا بتواند شورای کویته را بر اساس راهبردهای خود هدایت کند ولی در کنار آن، میخواهد سیاست اعمال بحران کنترل شده را پیادهسازی کنند. در این میان پاکستانیها از ناحیه هند احساس نگرانی میکنند؛ چراکه نزدیک شدن دهلی به واشنگتن باعث هراس اسلامآباد شده و به همین دلیل نگرانِ از دست دادن آمریکا و اروپا هستند. از این حیث ما شاهد آن هستیم که پاکستان علاوه بر تامین منافع خود در منطقه به دنبال فاصله کنترل شده با آمریکا و اروپا است. کاملاً مشخص است که فرماندهان پاکستان از تغییرات فعلی در منطقه جنوب آسیا و شبهقاره احساس نگرانی میکنند و از این جهت برای تامین منافعشان مجبور شدند تا طالبان را مجبور به مذاکره با ایالات متحده کنند.
وی خاطرنشان کرد: در این میان عملیاتهای میدانی طالبانی به قوت خود ادامه دارد و حتی چندی پیش شاهد آن بودیم که پسر ملاعمر (رهبر پیشین طالبان افغانستان) به عنوان مسئول شاخه نظامی این جریان انتخاب شد. همین موضوع به خوبی نشان میدهد که طالبان به دنبال قطع کامل عملیاتهای میدانی خود در سراسر خاک افغانستان نیست. برخی از فرماندهان محلی طالبان در افغانستان مایل به جنگ با آمریکا نیستند و معتقدند که پس از خروج ایالات متحده با استفاده از سلاح، قدرت را در دست میگیرند. این موضوع هم نشان میدهد که طالبان به صورت کامل از فعالیتهای نظامی خود دست نکشیده است. آنها همچنان احیای امارت اسلامی افغانستان را خط قرمز خود میدانند و به این نتیجه رسیدهاند که نباید به صورت کامل از دستورات و تصمیمات آمریکا و سایر کشورها پیروی کنند. توجه داشته باشید که طالبان در موقعیت محکمی قرار ندارد اما تجربه جنگ میان آنها و همچنین در اختیار داشتن تسلیحات باعث میشود که این جریان بومی به ضلع سوم قدرت در افغانستان تبدیل شود. ضلع اول ساختار سیاسی افغانستان تیم اشرف غنی و ضلع دوم آن ائتلاف شمال به رهبری عبدالله عبدالله است و در نهایت ضلع سوم، طالبان خواهد بود. به نظرم انحصار قدرت و آن چیزی که طالبان به آن فکر میکند اتفاق نخواهد افتاد و در همینجاست که آنها واکنش سخت نشان خواهند داد؛ لذا آنها برای رسیدن به منافعشان باید تا حدودی مواضعشان را تعدیل کنند.