المیادین بررسی کرد:
سناریوهای ترامپ در پروپاگاندای بیولوژیک علیه چین/ پاسخ پکن، سیاست دفاعی مبتنی بر پنهانسازی قابلیتها خواهد بود
در ازای تهدیدهای روز افزون آمریکا و با وجود سیاست تهاجمی دیپلماتیک، پکن به احتمال زیاد حمله را در زمینههای اقتصادی و نظامی آغاز نخواهد کرد و به سیاست دفاعی خود که تا حد زیادی مبتنی بر پنهان کردن قابلیتها است، ادامه خواهد داد.
به گزارش ایلنا، پایگاه المیادین در مقالهای به قلم «لیلی نقولا» تحلیگر روابط بینالملل نوشت:
دولت «دونالد ترامپ»، رئیسجمهوری آمریکا به دنبال آن است که چین را به ساخت ویروس کرونا در آزمایشگاه زیست شناسی در ووهان و سرپوش گذاشتن میزان خطر این ویروس متهم کند.
شکی نیست که ترامپ در تلاش است چندین هدف را با این اتهام محقق کند، از جمله:
۱-تحریف افکار عمومی از اظهارات دموکراتها مبنی بر اینکه ترامپ عملکرد خوبی در زمینه کرونا نداشته و با بیان اینکه کرونا خدعه است وقتکشی کرده تا اینکه پاندمی مردم بیامان را گرفتار کرد.
۲- ترامپ از زمان ظهور کرونا، چین را به عنوان یک تهدید استراتژیک برشمرده و استراتژی امنیت ملی آمریک، چین و روسیه را به عنوان دو رقیب استراتژیک قلمداد کرده است.ترامپ همچنین به دنبال اعمال محدودیتهای گمرکی و سرمایهگذاری بر چین و متهم کردن آن به سرقت مالکیت معنوی از آمریکا بوده است.
ترامپ در نتیجه جنگ اقتصادی و تجاری با چین توانست موافقت پکن را برای توافق تجاری به دست آورد که به موجب آن چین به ارزش ۲۰۰ میلیارد دلار از آمریکا خریداری کند و این مبلغ افزون بر ۴۰ میلیارد دلار قیمت مواد کشاورزی است که قبلاً میخرید.
امروز با وجود رکود اقتصاد چین، ترامپ تهدید میکند اگر چین به قول خود عمل نکرده و طبق این توافق اقدام به خرید نکند، مرحله اول توافق را لغو میکند.
۳- تلاش برای شناور کردن اقتصاد آسیب دیده آمریکا از پاندمی کرونا از طریق اعمال تحریمها بر چین (تحت عنوان جبران خسارت) که به موجب آن میلیاردها دلار عاید واشنگتن میشود. ترامپ امیدوار است از این موضوع استفاده کند، زیرا او قبلاً از پولی که به عربستان با عنوان بند شرایط سرمایهگذاری یا خرید اسلحه تحمیل کرده بود، استفاده برد.
در هر صورت و چه این که آیا ترامپ میتواند ریاست خود را تمدید کند یا خیر، اقدامات تنبیهی که وی اتخاذ خواهد کرد، هر رئیس جمهوری که به کاخ سفید راه یابد از آن سود خواهد برد، زیرا یک اجماع حزبی در آمریکا برای مهار چین وجود دارد.
«باراک اوباما»، رئیسجمهور پیشین آمریکا نیز به صراحت استراتژی توجه به آسیا را اعلام کرد و از تمایل خود برای اعزام ارتش آمریکا به دریای چین جنوبی که در آن زمان به عنوان یک تغییر استراتژیک بزرگ در پاسخ به تهدید روزافزون چینیها به ویژه پس از اقدام آنها مبنی بر اعلام ابتکار راه ابریشم جدید به شمار میرفت، سخن گفت.
در واقع، سیاست اتخاذ شده توسط اوباما در قبال چین، ترکیبی از مهار، همکاری و تعامل بود تا حدی که محققان سیاست او را در قبال چین به عنوان یک سیاست جمعی توصیف کردند.
در حالی که اوباما تصمیم گرفت در وهله نخست به گزینه نظامی تکیه کند و گروههای داخلی جداییطلب را برای مهار تهدید چینی از سر راه بردارد، ترامپ به دنبال اتخاذ گزینه اقتصادی و کاهش وابستگی اقتصاد آمریکا به کالاهای چینی بود و با وسوسه کاهش مالیات، شرکتهای آمریکایی را از بازار چین خارج کرد.
بنابراین، به نظر میرسد که اصل مهار تهدید چین در استراتژی بزرگ آمریکایی ثابت شده است، حال آنکه میدانیم ورود آمریکاییها در منطقه آسیا و اقیانوسیه، به ارتش آمریکا اجازه میدهد تا روی نقاط قوت خود یعنی جذب نیروهای هوایی و دریایی به سمت دیگر قدرتهای اصلی بازی کند.
بنابراین چین چگونه میتواند به آمریکا پاسخ دهد؟
در ازای تهدیدهای رو به رشد آمریکا و با وجود سیاست تهاجمی دیپلماتیک، پکن به احتمال زیاد حمله را در زمینههای اقتصادی و نظامی آغاز نخواهد کرد و به سیاست دفاعی خود که تا حد زیادی مبتنی بر پنهان کردن قابلیتها است، ادامه خواهد داد، سیاستی که هدف آن تسکین مخالفان و متحدان برای دستیابی به کسب توانمندیهای بیشتر و گسترش نفوذ خود بدون مقاومت است.