خبرگزاری کار ایران

گفت‌وگوی اختصاصی ایلنا با «گای استندینگ»؛

کرونا به رکودی بی‌سابقه در تاریخ بشر می‌انجامد/ رسیدن به دستمزد پایه به معنای عدالت اجتماعی، افزایش آزادی و ایجاد امنیت برای همگان است/ طرفداری از سرمایه‌داری و بازار آزاد نشانه فساد عمیق است

کرونا به رکودی بی‌سابقه در تاریخ بشر می‌انجامد/ رسیدن به دستمزد پایه به معنای عدالت اجتماعی، افزایش آزادی و ایجاد امنیت برای همگان است/ طرفداری از سرمایه‌داری و بازار آزاد نشانه فساد عمیق است
کد خبر : ۹۰۷۲۷۰

پرولتاریا مدت‌هاست که دیگر نیرویی پیشرو و رادیکال، مانند یک قرن پیش، نیست؛ نیرویی که نزاع برای نسخه‌ای رفاه‌محور از سرمایه‌داری صنعتی را رهبری می‌کرد. امروزه، طبقه بالقوه دگرگون‌شونده و رادیکالْ پریکاریا یا همان بی‌ثبات‌کارها بوده که در تمامی جهان در حال رشد هستند.

به گزارش خبرنگار ایلنا، اپیدمی کرونا بسیاری از وجوه زندگی عادی بشر را به محاق برده است؛ خیابان‌های خالی، کاهش چشمگیر مسافرت‌های بین‌المللی و خانه‌نشینی‌ میلیون‌ها نفر. در میانه این بحران، از قرار معلوم طبقه‌ای که بیشترین آسیب و ضرر را از اپیدمی فعلی می‌بیند، همان طبقه کارگر است؛ طبقه‌ای که امروزه از اصولی‌ترین و ابتدایی‌ترین حقوق خود نیز محروم شده و تنها برای بقای خود مبارزه می‌کند. اپیدمی کرونا نشان داد که مفاهیمی چون نزاع و تضاد طبقاتی همچنان به قوت باقی مانده‌اند و باید محور اساسی تحلیل و کنش را شکل دهند.  

پروفسور «گای استندینگ»، استاد مطالعات توسعه در دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی دانشگاه لندن و دبیرکل سابق برنامه امنیت اجتماعی اقتصادی سازمان جهانی کار است. از جمله آثار او می‌توان به «پریکاریا؛ طبقه نوین خطرناک» و «دستمزد پایه و چگونه می‌توان به آن دست یافت» اشاره کرد. 

در اینجا، توضیح یک نکته ضروری به نظر می‌رسد. «پریکاریا» ترکیبی از واژه پرولتاریا و «بی‌ثبات» (precarious) و مفهومی کلیدی در آثار استندینگ است که بی‌ثباتی و ناپایداری شغلی و معیشتی یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های آن تلقی می‌شود. اشتغال غیردائمی و نبود امنیت شغلی از شرایطی است که پریکاریا یا بی‌ثبات‌کاران را پدید می‌آورد.    

پروفسور گای استندینگ با اشاره به فرا رسیدن روز جهانی کارگر، ضمن پرداختن به مفهوم «پریکاریا»، به‌عنوان طبقه‌ای نوظهور که با بی‌ثباتی روبه‌رو بوده و وضعیت پرمخاطره کاری زندگی‌شان را تهدید می‌کند، در زمینه سیاست‌هایی که دولت‌ها باید برای حرکت به سوی توزیع امنیت دستمزد بیندیشند به خبرنگار ایلنا گفت: در کتاب «فصلی پریکاریایی: از نوشهروند به شهروند»، پرسشی را مطرح کردم بی‌نیاز از پاسخ: بخش پیشرو پریکاریا چه خواسته‌هایی را در قالب مانیفست مطرح می‌کند و چگونه خود را از پرولتاریای صد سال پیش متمایز می‌کند؟ این کتاب از ۲۹ سیاست سخن به میان می‌آورد و بر احیای معنای آینده یا ارزش‌های روشنگری ازجمله آزادی، برابری و همبستگی تاکید می‌کند. 

در این کتاب، خواسته‌های اساسی بر مفهوم‌بخشی دوباره به آنچه از «اشتغال» مد نظر داریم و دوری جستن از تمرکز کلی بر «کار» (labour) استوار بود. سوسیال‌دموکرات‌ها و اعضای احزاب کارگر و اتحادیه‌های کارگری نیرویی پیشرو در اوایل قرن بیستم بودند و به نظر من این اشتباهی تاریخی بود. تاکید بر «مشاغل» و «اشتغال کامل» به‌عنوان اساس تحلیل و هدف اصلی، عملی بود در راستای بیگانگی. اما اگر تمرکزمان را بر ایجاد فضا، فرصت و شرایطی بگذاریم که در آن همه می‌توانند معنای خود از کار و اشتغال، از جمله فعالیت مهم پرستاری و سرپرستی بی‌مواجب، را داشته باشند و در ادامه می‌توان نوعی دستمزد پایه یا نوعی نوین از سیستم توزیع دستمزد را به همراه احیای امور مشترک شکل داد. بنابراین ایده من متمرکز بر دستمزد پایه و غارت امور مشترک بوده که سال گذشته نیز کتابی در این زمینه منتشر کردم. کار روی دستمزد پایه مسئله‌ای است که چندین دهه روی آن کار شده و شیوع ویروس کرونا جان تازه‌ای به احیای آن داده است. دستمزد پایه اکنون امری است حیاتی برای بی‌ثبات‌کارها و همچنین برای جامعه. 

وی در رابطه با تغییر مفهوم سنتی آن در زمانه فعلی، در رابطه با خطر روی آوردن طبقه کارگر به گروه‌های افراطی گفت: استفاده از واژه «پرولتاریا» برای تمامی افرادی که حیات‌شان وابسته به کار است فاقد هرگونه معنا است. این واژه بسیار مبهم بوده و نمی‌توان از منظر تحلیلی یا سیاسی از آن بهره برد. در سنت مارکسیستی یا سوسیالیستی، مراد از پرولتاریا کارگرانی بود که از «دو آزادی» بهره‌مند بودند؛ آزاد از ابزار تولید و قادر به این‌که به‌طور تمام‌وقت به استخدام دربیایند. یکی از نکات مهم در زمینه پرولتاریا، «پرولتاریاسازی» است؛ یعنی فرآیند خوگیری به کار تمام‌وقت. به‌شکلی طعنه‌آمیز، سوسیال‌دموکرات‌ها، سوسیالیست‌ها و کمونیست‌های قرن بیستم در حمایت از پرولتاریاسازی هرچه در توان داشتند انجام دادند. آنان تلاش داشتند به «کار تعمیم‌یافته» دست یابند و در این فرآیند ارزش‌های آزادی و برابری را از کف دادند. 

به هر روی، پرولتاریا مدت‌هاست که دیگر نیرویی پیشرو و رادیکال، مانند یک قرن پیش، نیست؛ نیرویی که نزاع برای نسخه‌ای رفاه‌محور از سرمایه‌داری صنعتی را رهبری می‌کرد. امروزه، طبقه بالقوه دگرگون‌شونده و رادیکالْ پریکاریا یا همان بی‌ثبات‌کارها بوده که در تمامی جهان در حال رشد هستند. من در آثارم پریکاریا را به سه بخش «تبارگرا»، «نوستالژیک» و «پیشرو» تقسیم کرده‌ام. این بخش پیشرو پریکاریا بوده که در پی شیوه‌های از زندگی و اشتغال است که غیرکارگری بوده و از منظر روانی از کار فاصله بگیرد. این بخش بسیار دموکراتیک است. 

دبیرکل سابق برنامه امنیت اجتماعی اقتصادی سازمان جهانی کار با اشاره به شیوع اپیدمی کرونا در جهان و تاثیر آن بر طبقه کارگر و آینده آن گفت:‌ همیشه گفته‌ام که سیستم دستمزد پایه امری است اساسی و برآمده از دلایل اخلاقی؛ یعنی برای بهبود عدالت اجتماعی، بالا بردن آزادی و ایجاد امنیت پایه برای همه. در کتابی که درباره پریکاریا نوشته‌ام، از این مفهوم به‌عنوان راهی برای رسیدن این بی‌ثبات‌کاران به آزادی، امنیت و داشتن منابع کافی برای دست یافتن به اصول اولیه جامعه‌ای مفید دفاع کردم. 

در ادامه، تحلیلم را بر آنچه «سرمایه‌داری بهره‌گیر» نامیدم متمرکز کردم. به باور من، مشخصه سیستم اقتصادی بین‌المللیْ سرمایه‌داری بهره‌گیر جهانی است نه نئولیبرالیسم. این امر به تحلیلم از «هشت غول» جهان مدرن انجامید: نابرابری، نبود امنیت، بدهی، استرس، بی‌ثباتی (نبود حقوق)، روبات‌ها، انقراض و پوپولیسم نئوفاشیستی. این عوامل مانع از رسیدن به جامعه‌ای مفید و سودمند می‌شوند. 

در این چارچوب، اپیدمی کووید-۱۹ به بحرانی اقتصادی و رکودی چه‌بسا بی‌سابقه در تاریخ بشر می‌انجامد. در این راستا، سیستم دستمزد پایه از امری مطلوب بدل به چیزی اساسی و حیاتی شده است. 

گای استندینگ در رابطه با سناریوهای پیش رو برای فائق آمدن در زمینه سیستم نابرابر سرمایه‌داری و آلترناتیوهایی که باید بدان‌ها دست یازید، گفت: به گمان من، طرفداری از سرمایه‌داری بر اساس «بازار آزاد» خود نشان از فسادی عمیق دارد، آن هم در حالی که تمامی نمایندگان سیاسی و مؤسسات برآمده از این نظام به تنها چیزی که اعتقاد ندارند «بازار آزاد» ‌است. 

اما اشتباه خواهد بود اگر گمان کنیم که سرمایه‌داری «غیرقابل‌تغییر» است. سرمایه‌داری بهره‌جو از نئولیبرالیسم متفاوت است. اگر سیاست پیشرو را به‌مثابه «نفی در نفی» در نظر بگیریم، آنگاه موج بعدی کنش پیشرو باید بر از میان بردن سرمایه‌داری بهره‌جو متمرکز باشد. این موضوعی است که پریکاریا اساسا آن را درک می‌کند و اگر رهبران سیاسی بتوانند دریابند که باید در این زمینه دست به اقدام بزنند، به باورم اتحاد طبقاتی پیشرو و نوینی را شاهد خواهیم بود که می‌تواند به پیروزی‌های انتخاباتی و تغییر و تحول جهانی بینجامد و این امر باید به همه‌مان انگیزه بدهد.

گفتگو: کامران برادران

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز