مجلسی در گفتوگو با ایلنا تشریح کرد:
ابعاد خلق دوقطبی جهانی پس از شیوع کرونا و افت قیمت نفت/ سهمخواهی ۲۰ درصدی چین از دنیا/ تکاپوی ترامپ برای مهار تورم در آستانه انتخابات
کارشناس مسائل آمریکا گفت: اینکه عدهای میگویند جنگ سرد میان چین و آمریکا رخ داده درست نیست، بلکه مولفهها حکایت از جنگ قدرت در فضای دو قطبی دارد.
«فریدون مجلسی» کارشناس مسائل آمریکا در تشریح امکانسنجی ایجاد دو قطبی پس از شیوع کرونا و افت قیمت نفت در نظام بینالملل در گفتوگو با خبرنگار ایلنا عنوان کرد: بسیاری از سیاستمداران و اندیشمندان دنیا بر این عقیده هستند که شیوعِ جهانیِ کرونا و در پسِ آن، افت قیمت نفت در فضای فعلی، بدون تردید به منازعه سیاسی میان دو غول اقتصادی شرق و غرب یعنی چین و آمریکا منجر میشود. دستهای دیگر هم معتقدند که این منازعه شروع شده و حتی آن را به جنگ سرد تشبیه میکنند که همسان دانستن وضعیت فعلی با دوران جنگ سرد بسیار اشتباه است. باید متوجه باشیم که در آن دوران سیاستهای مارکسیستی شوروی توسط استالین به مردم دیکته شد و این مانیفست نه تنها سراسر خاک شوروی بلکه چین و بسیاری از کشورهای آسیا، اروپا، آمریکای جنوبی و لاتین را در هم نوردید. به یاد داریم که بسیاری از اشخاص در اردوگاههای کار اجباری استالین از بین رفتند که تاکنون هم غربیها به آن اشاره میکنند.
وی ادامه داد: مسکو در زمان جنگ سرد دست به توسعهطلبیهای متعدد با رسمالخطهای مختلف زد و کشورهای اقماری در اطراف خود را زیر پرچم انترناسیونال قرار داد که به صورت طبیعی باعث تحریک ایالات متحده شد. آمریکاییها در آن زمان معتقد بودند که گسترش تفکر کمونیستی و توسعه این ایدئولوژی به راحتی میتواند خطرهای زیادی برای غرب و متحدان آن به وجود بیاورد که در پسِ آن دولتهای پر خطر به وجود میآید. به هر ترتیب غرب از همه چیز علیه شوروی استفاده کرد و امروز با گذشت از آن زمان شاهد هستیم که روسیه در حال اجرایی کردن مدل توسعهای است که شوروی آن را دنبال میکرد، اما با ادبیات و نیازمندیهای قرن بیست و یکمی. این در حالیست که چین هم به عنوان کشوری که از منظر ایدئولوژیک تا دیروز زیر نظر شوروی بوده، توسعه فرهنگی، اقتصادی، نظامی و سیاسی را در دستور کار قرار داده است. این کشور به دلیل جمعیت بالایی که دارد توانسته این مسیر را به سرعت طی کند و به قطب دوم اقتصادی دنیا تبدیل شود.
این تحلیلگر مسائل سیاسی با اشاره به تقابل راهبرد چین و سیاست ترامپ در فضای فعلی جهان، گفت: چین به دلیل جمعیت زیادی که دارد با مشکل تامین منابع برای جمعیت خود روبهرو است؛ در این مسیر ساخت و توسعه جاده ابریشم یکی از مسائلی است که به خوبی نشان میدهد این کشور به دنبال آن است تا با اشتغالزایی و گسترش نفوذ خود در دنیا بتواند بینیازیِ خود به بسیاری از کشورها را رقم بزند و در وهله دوم جمعیت خود را در به نفع کشورش در دنیا گسیل کند. در مقابل، ترامپ همچنان بر شعار «اول آمریکا» پافشاری میکند ولی او نمیداند که این شعار در وضعیت کنونی برای او به مشکل و ضدِ موفقیت تبدیل شده است. او به هیچ وجه فکر نمیکرد چین ظرف چهار سال با او تا به این حد سرشاخ شود و حتی باورش نمیشد که شیوع کرونا موجب عیان شدن سوء مدیریت او در کاخسفید شود. واقعیت این است که چین به دنبال سهم ۲۰ درصدی خود از دنیا است و در این مسیر آمریکا را هدف قرار خواهد داد. این در حالیست که اقتصاددانان معتقدند که اگر درآمد چین از آمریکا بیشتر شود، نهایتاً درآمد مردم آمریکا یک چهارم شد و این به معنای وجود مشکل بزرگ برای ترامپ است.
مجلسی افزود: باید توجه کنیم که روسیه هم در بینابین نزاع چین و آمریکا در حال توسعه شاخصهای خود در مسائل اقتصادی، سیاسی، پزشکی، علمی، نظامی و امنیتی است؛ چراکه ایالات متحده بزرگترین دانشمندان دنیا را خریده است و حالا روسیه هم تا حدودی از این موضوع به نفع خود استفاده میکند. در این مسیر نباید کشورهایی مانند هند یا برزیل را که به عنوان قدرت نوظهور از آنها یاد میشود، از قلم انداخت؛ چراکه آنها به راحتی میتوانند طی سالهای روبرو، آمریکا را تحت فشار قرار دهند. به همین دلیل من معتقدم که دوقطبی فعلی همانند زمان جنگ سرد نیست، بلکه دوقطبی قدرتی را شاهد هستیم که عملاً مولفههای آن با زمان جنگ سرد تفاوت دارد. به همین جهت بسیاری از کشورهای شرقی و حتی آفریقایی و اروپایی هم نمیگذارند که جهان به تک قطبی یا دو قطبی منسجم تبدیل شود. این در حالی است که کرونا ضربه شدیدی به افکار فاشیستی ترامپ زده و حالا او به دنبال خنثی کردن آثار رکود و تورم بر اقتصاد کشورش در آستانه انتخابات ۲۰۲۰ ریاست جمهوری است. شکی وجود ندارد که ترامپ حتی به تحریم چین هم فکر کرده است اما توجه داشته باشید که چین پس از آنکه تحریم شد به راحتی میتواند شرکتهای آمریکایی که در خاک کشورش حضور دارند را زیر ضربه قرار دهد و دارایی آنها را بلوکه کند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: این روند و تقابل قدرتهای شرقی و غربی با یکدیگر در مورد بحران فعلی نفت کاملاً متفاوت از پیامدهای شیوع کرونا است. واقعیت این است که کودتای نفتی عربستان سعودی در مورد نفت باعث شد تا معادلات به هم بریزد و حتی ایالات متحده هم علیه این کشور موضعگیری کرد. در این راستا باید متوجه باشید که چین قبلاً نفت را بشکهای ۶۰ دلار خریداری میکرد و به صورت مدیریت شده و آیندهنگرانه آن را دپو میکرد و حالا اوضاع فرق کرده است. طبیعی است که چین و روسیه به علاوه شرکای آنها به راحتی میتوانند ایالات متحده را در بحث نفت مدیریت کنند؛ چه بسا که نزاع میان سعودیها و آمریکا هم میتواند ریاض را به سمت مسکو متمایل کند. لذا تحولات فعلی (چه در بحت پیامدهای کرونا و حتی بحث عوارض اقتصادی افت قیمت نفت) تا حد زیادی به ضرر آمریکا است ولی چین تا حدود زیادی توانسته اوضاع خودش را کنترل کند. آنها بحران را از سر گذراندهاند اما ایالات متحده همچنان درگیر این ویروس است. بنابراین جنگ فعلی نوعی از جنگ قدرت است نه جنگ سرد و بدون تردید این دو قطبی وارد مرحلههای جدید خواهد شد.