خبرگزاری کار ایران

استاد دانشگاه کورنل در گفت‌وگو با ایلنا؛

حضور سوسیالیسم در سیاست بین‌الملل بسیار متفاوت خواهد بود/ سندرز و کوربین نمایندگی کلیت جنبش‌های چپ در کشورهایشان را در دست نداشتند

حضور سوسیالیسم در سیاست بین‌الملل بسیار متفاوت خواهد بود/ سندرز و کوربین نمایندگی کلیت جنبش‌های چپ در کشورهایشان را در دست نداشتند
کد خبر : ۹۰۱۵۲۶

استاد علوم سیاسی در دانشگاه کورنل گفت: تاثیر سوسیالیسم در کشورها را نمی‌توان به حمایت از جنبش‌های رسمی فرو کاست. همچنین نشانه‌هایی دال بر بازتعریف چپ در دموکراسی‌های پسساصنعتی وجود دارد. با در نظر گرفتن این موضوع، محتوای سوسیالیسم در کشورهایی که جنبش‌های اتحادیه‌ای در آن قلع و قمع شده‌اند (مانند آمریکا) با کشورهایی که چنین تاریخی ندارند بسیار متفاوت است.

به گزارش ایلنا، پروفسور «دیوید باتیمن» استاد علوم سیاسی در دانشگاه کورنل است. حوزه کاری وی کنگره، توسعه سیاسی در آمریکا و حق رای را در بر می‌گیرد. وی نویسنده آثاری چون «ملت جنوبی: کنگره و برتری سفیدپوستان پس از بازسازی» است. 

دیوید باتیمن در توصیف وضعیت سوسیالیسم در عرصه سیاسی بین‌الملل بعد از کناره‌گیری «برنی سندرز»، سناتور ایالت ورمانت از رقابت‌های انتخاباتی ۲۰۲۰ آمریکا به خبرنگار ایلنا گفت: دلیل کناره‌گیری سندرز این بود که او هیچ راهی برای پیروزی در انتخابات پیش رو نمی‌دید. این درست در نقطه مقابل انتظارها از او پیش از سه‌شنبه بزرگ به حساب می‌آمد که در آن شاهد رشد زیاد هوادارانش بود. پیش از سه شنبه بزرگ، سندرز توانست هواداران خود را حفظ کرده و حتی بر شمار آنان بیفزاید و طرفداران نامزدهایی را که از رقابت کناره‌گیری کرده بودند به سوی خود جلب کند. اما حمایت بیشتر نامزدهای انصرافی از «جو بایدن»، معاون رئیس‌جمهوری پیشین ایالات متحده، اتحاد مخالفان او پس از رای‌گیری در نوادا و همچنین پیروزی بایدن در کارولینای جنوبی، باعث شد که او نتواند آرای لازم را برای ادامه مسیر به دست آورد.   

وی افزود: بخش اعظم آرایی که بایدن در کارولینای جنوبی کسب کرد برآمده از همبستگی ایجادشده از سوی بازیگران حزب دموکرات در ایالت‌های آمریکا داشت. زمانی که نتایج نشان از پیشتازی بایدن داشت و زمانی که مشخص شد سندرز نمی‌تواند در دیگر ایالت‌ها پیروز شود، مسیر او برای ادامه راه بسیار محدود شد. با توجه به این قضیه و با در نظر گرفتن احتمال شکست خوردن از «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهوری آمریکا، سندرز تصمیم گرفت که رقابت را به بایدن واگذار کرده و از او حمایت کند. 

این استاد دانشگاه در رابطه با همزمانی خروج سندرز با استعفای «جرمی کوربین»، رهبر حزب کارگر بریتانیا از رهبری این حزب و احتمال کنار رفتن سوسیالیسم از عرصه سیاست بین‌الملل گفت: گمان نمی‌کنم چنین خوانشی درست باشد. این را هم البته باید لحاظ کرد که سندرز بیش از آن‌که سوسیالیست باشد، در مقایسه با بریتانیا، بیشتر «لیبرالی بسیار پیشرو» است. 

این قضیه چندین دلیل دارد: نخست آن‌که سندرز و کوربین گرچه دو رهبر سیاسی بودند، اما به هیچ وجه نمایندگی کلیت جنبش‌های چپ در کشورهایشان را در دست نداشتند. در حقیقت، هر دو ساختار جنبش‌ها و تاثیرشان بر آن را در اولویت قرار دادند. برای مثال کوربین فضا را برای حضور فعالان سوسیالیست بیشتری در چارچوب حزب کارگر فراهم کرد، اما محبوب نبودنش خود بدل به نقطه ضعف این حزب شد. به نظرم در مورد سندرز قضیه برعکس بود. اما در هیچ یک از دو مورد، استراتژی چپ را نمی‌توان به آن‌ها تقلیل داد. 

مورد دوم آن‌که، هر دو سیاست‌مدار پایگاهی برای تغییر را در حزب و مخالفان دولت ایجاد کردند. شکی نیست که میراث کوربین در حزب کارگر شکست بلریسم است. رهبر جدید حزب کارگر هم خود را یک سوسیالیست می‌داند و از «چپ‌های میانه‌رو» حزب است. گمانه‌زنی‌ها حاکی از آن است که پس از شکست اخیر در سال ۲۰۱۹، حزب کارگر بریتانیا بنا دارد بدنه راست‌گرای حزب را تضعیف کند.

در مورد برنی سندرز اما قضیه اندکی مبهم‌تر است. با این وجود، در میان فعالان حزب دموکرات آمریکا این امر مسلم بوده که موضع چپ در سیاست این کشور بسیار قدرتمندتر از ۱۰ یا ۲۰ سال پیش است. ساختار دموکرات‌ها در انتخابات ۲۰۱۶ چپ‌ترین شمایل را در تاریخ آمریکا داشت و باید دید که در انتخابات پیش رو چه پیش می‌آید. با این حال، فرض من آن است که در انتخابات ۲۰۲۰ موضع نامزد حزب دموکرات بیشتر به موضع بایدن نزدیک باشد. 

وی در ادامه گفت: نکته سوم آن است که تاثیر سوسیالیسم در این کشورها را نمی‌توان به حمایت از جنبش‌های رسمی فرو کاست. همچنین نشانه‌هایی دال بر بازتعریف چپ در دموکراسی‌های پساصنعتی وجود دارد. با در نظر گرفتن این موضوع، محتوای سوسیالیسم در کشورهایی که جنبش‌های اتحادیه‌ای در آن قلع و قمع شده‌اند (مانند آمریکا) با کشورهایی که چنین تاریخی ندارند بسیار متفاوت است. از سوی دیگر، حفظ سوسیالیسم و نیروهای دموکراتیک در کشورهای خودکامه‌ای که تولید صنعتی در آن دچار دگرگونی شده است بسیار با مدل جنبش‌های سوسیالیستی در میانه قرن ۲۰ تفاوت دارد. بنابراین نتیجه‌ای که می‌توانم بگیرم این است که حضور سوسیالیسم در سیاست بین‌الملل بسیار متفاوت خواهد بود و این جنبش نیز معنایی جدید خواهد گرفت. اما این بدان معنا نیست که این تفکر نتواند پتانسیل لازم برای پیشبرد اهدافش را داشته باشد و حتی از اهمیتی که در سیاست بین‌الملل دارد، کاسته شود.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز