خبرگزاری کار ایران

نگاهی به تحولات آمریکای لاتین در سالی که گذشت؛

استاد کالج ویلیامز: اعتراض‌ها در شیلی و بولیوی ماهیتی سیاسی‌اقتصادی داشت/ دولت جدید آرژانتین راه آسانی پیش رو ندارد/ آمریکا تلاش دارد به گوایدو مشروعیت ببخشد

استاد کالج ویلیامز: اعتراض‌ها در شیلی و بولیوی ماهیتی سیاسی‌اقتصادی داشت/ دولت جدید آرژانتین راه آسانی پیش رو ندارد/ آمریکا تلاش دارد به گوایدو مشروعیت ببخشد
کد خبر : ۸۹۱۰۶۱

استاد علوم سیاسی در کالج ویلیامز گفت: آمریکای لاتین طی مدت اخیر پایگاه اعتراض‌ها و جنبش‌های گوناگون بود. از کشورهایی چون شیلی گرفته تا بولیوی. در تمامی این تحولات یک نقطه مشترک وجود دارد و آن برآورده نشدن نیازهای مردم و در نتیجه سربرآوردن نارضایتی است؛ امری که البته ریشه در فساد فراگیر اقتصادی و سیاسی دارد.

پروفسور «جیمز ماهون» استاد علوم سیاسی در کالج ویلیامز در آمریکاست. مطالعات و تالیفات او حوزه اقتصاد سیاسی، سیاست تطبیقی و روابط خارجی در آمریکای لاتین را در بر می‌گیرد.

وی در رابطه با تحولات آمریکای لاتین در سالی که گذشت به خبرنگار ایلنا گفت: آمریکای لاتین در این مدت پایگاه اعتراض‌ها و جنبش‌های گوناگون بود. از کشورهایی چون شیلی گرفته تا بولیوی. در تمامی این تحولات یک نقطه مشترک وجود دارد و آن برآورده نشدن نیازهای مردم و در نتیجه سربرآوردن نارضایتی است؛ امری که البته ریشه در فساد فراگیر اقتصادی و سیاسی دارد. 

از سوی دیگر، مسائل زیست‌محیطی را نیز باید لحاظ کرد که تاثیر بسزایی در سپهر سیاسی آمریکای لاتین گذاشته است، مانند نمونه اعتراض‌ها در برزیل! البته در کشوری چون شیلی بحث بیشتر بر سر نابرابری‌های سیاسی و اقتصادی و همچنین فاصله طبقاتی آشکار است که بحران مالی در این کشور نیز به آن دامن می‌زند. 

استاد کالج ویلیامز: اعتراض‌ها در شیلی و بولیوی ماهیتی سیاسی‌اقتصادی داشت/ دولت جدید آرژانتین راه آسانی پیش رو ندارد/ آمریکا تلاش دارد به گوایدو مشروعیت ببخشد

در بولیوی بحث ترکیبی از عوامل سیاسی و اقتصادی بود. اپوزوسیون در تاریخ ۲۰ اکتبر از تقلب در انتخابات سخن به میان آورد و به خیابان‌ها ریخت. البته اینجا قضیه کمی پیچیده می‌شود. این‌که معترضان وضعیت سیاسی تک‌حزبی بولیوی را عاملی برای آمدن به خیابان‌ها می‌دانستند، قابل‌درک است اما در بحث اقتصادی چطور؟ البته این کشور وضعیت اقتصادی بسامان و پیشرفته‌ای ندارد، اما از یاد نبریم که مورالس به‌خوبی توانسته بود طبقات فرودست، از جمله اقلیت بومی سرکوب‌شده را، به خود جذب کند. این یکی از پیروزی‌های مورالس در آمریکای لاتین بود، شاید به خاطر این‌که خود او هم برآمده از همین بومیان است. اگر خوب دقت کنیم، می‌بینیم که اقلیت بومی در کشوری مثل کوبا که نظامی مشابه دولت مورالس داشت، اقلیت جایگاه چندانی پیدا نکرده بود. بنابراین وضعیت در بولیوی کمی پیچیده‌تر است.

اما درباره وضعیت شیلی به‌راحتی می‌توان دست به تحلیل زد. قیمت بلیط‌های مترو بالا رفت و این امر برای بخش عمده طبقاتی اجتماعی-اقتصادی که درآمدشان چندان بهره‌ای از پیشرفت‌های مالی جدید کشور نبرده ثقیل آمد. این را هم باید در نظر نگاه داشت که هزینه‌های هنگفت سلامت و آموزش بسیاری را ناراضی کرده بود. بنابراین افزایش قیمت مترو که به‌خودی خود هزینه‌های زندگی یک خانواده معمول را به‌شکل قابل‌توجهی بالا می‌برد، بدل شد به جرقه‌ای در یک انبار باروت.

وی در ادامه افزود: این را هم از یاد نبرید که معترضان بیش از آن‌چه انتظار می‌رفت در خیابان ماندند و حتی پیام‌های رئیس‌جمهوری شیلی مبنی بر شنیدن صدای آن‌ها نیز نتوانست فریادشان را خاموش کند! این را نیز باید در نظر گرفت که تظاهرات و جنبش اعتراضی لزوما به بهتر شدن اوضاع ختم نمی‌شود. این درسی است که تاریخ خوب به ما آموخته است. در بولیوی، روی کار آمدن دولت پوپولیستی فعلی نتیجه مستقیم اعتراض‌های مردمی بود. 

استاد کالج ویلیامز: اعتراض‌ها در شیلی و بولیوی ماهیتی سیاسی‌اقتصادی داشت/ دولت جدید آرژانتین راه آسانی پیش رو ندارد/ آمریکا تلاش دارد به گوایدو مشروعیت ببخشد

البته اشکال دیگر تغییر نظام ساختاری را در آمریکای لاتین نیز شاهد بودیم. مانند پیروزی پرونیست‌ها در آرژانتین. این برای هواداران «آلبرتو فرناندز»، رئیس‌جمهوری فعلی خبر بسیار خوبی بود، کسانی که از سیاست‌های «مائوریسیو ماکری»، رئیس‌جمهوری پیشین این کشور و سیاست‌هایش که به افزایش نرخ بیکاری و کاهش خدمات اجتماعی انجامیده به تنگ آمده بودند. تا به اینجای کار نیز دولت جدید نشان داده که بنا ندارد بر اساس سیاست‌های پیشینیان خود پیش برود. اما باید دید که آیا می‌تواند وضعیت نه‌چندان مناسب این کشور آمریکای جنوبی را رفع‌ و رجوع کند یا خیر. یک چیز اما مشخص است که پرونیسم در آرژانتین مسیر آسانی را پیش روی خود نخواهد داشت.  

استاد علوم سیاسی در کالج ویلیامز در پایان گفت: در زمینه دیگر کشورهای منطقه نمی‌توان گفت چیز چندانی عوض شده است. همانند گذشته ماجرای تنش‌های سیاسی میان آمریکا و ونزوئلا را داریم که البته از زمان روی کار آمدن «دونالد ترامپ» رئیس‌جمهوری این کشور شدت بسیاری گرفته است. اما این هم چندان نکته عجیبی نیست. تنش‌های داخلی ونزوئلا با مقاومت نیروهای امنیتی برای ورود «خوان گوایدو»، رهبر مخالفان به پارلمان رنگ و لعاب دیگری به خود گرفت. اصولا تمامی تلاش غرب و آمریکا این است که او را به‌عنوان یگانه عنصر بدیل ارائه دهند. تور اروپایی گوایدو و حضورش در جلسه سخنرانی ترامپ نیز نشان از همین منطق مشروعیت‌بخشی است. البته این نکته مدتی است که در جریان دارد و نمی‌توان آن را رویداد چشمگیری حساب کرد، با این همه آشکار است که وضعیت نابسامان فعلی نمی‌تواند تا ابد ادامه داشته باشد و این چرخه بی‌معنی بالاخره زمانی باید پایان بگیرد. آیا نتیجه همانند نمونه بولیوی خواهد بود؟ مشخص نیست. 

 

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز