معاون سردبیر روزنامه «کومسومولسکایا پراودا»:
مشکل اصلی سیستم سیاسی روسیه، مربوط به انتقال قدرت در سال ۲۰۲۴ است/ میشوستین جاهطلبی سیاسی ندارد/ پوتین معمار پیروزیهای روسیه است
معاون سردبیر روزنامه «کومسومولسکایا پراودا» گفت: مشکل اصلی سیستم سیاسی روسیه، مربوط به انتقال قدرت در سال ۲۰۲۴ است: چه کسی بناست جایگزین رئیسجمهوری این کشور شود؛ این بیشک به آشفتگی سیاسی میانجامد.
به گزارش ایلنا، «ادوارد شسنوکوف»، معاون سردبیر بخش بینالملل روزنامه کومسومولسکایا پراودا است. آنچه در پی میآید مصاحبه با این روزنامهنگار درباره تغییرات پیشنهادی در قانون اساسی روسیه است:
ادوارد شسنوکوف با اشاره به تغییرات ارائهشده در قانون اساسی روسیه از سوی رئیسجمهوری این کشور، در رابطه با اصرار بر اصل ۱۱۷ این کشور در ماههای گذشته در رابطه با استعفای «سرگئی مدودف» نخستوزیر پیشین روسیه به خبرنگار ایلنا گفت:
بنا به گفته اکثر منابع آگاه، استعفای ۱۵ ژانویه ۲۰۲۰ برای مدودف غیرمنتظره بود. بله، بنا به اصل ۱۱۷ قانون اساسی، نخستوزیر و کابینهاش حق استعفا را دارند، اما استعفا بیش از همه امری بود مد نظر خود پوتین. اما چرا؟
از زمان اعمال تحریمها علیه روسیه در سال ۲۰۱۴ در پی انضمام شبهجزیره کریمه، دولت نتوانست اقتصاد را متحول کرده و رشد تولید ناخالص داخلی باثباتی را پی بگیرد: این رشد در سال ۲۰۱۵، منفی دو و نیم درصد بود، در سال ۲۰۱۸ به یک و هفت دهم درصد رسید و در سال ۲۰۱۹ بار دیگر به یک و نیم درصد کاهش یافت. این رقم برای توسعه استراتژیک کافی نیست. درآمد خالص برای یک فرد طبقهمتوسط روس از ۸۱۴ دلار آمریکا در سال ۲۰۱۳ به ۵۲۱ دلار در سال ۲۰۱۸ کاهش داشته است. در مورد روبل که البته در پی تحریمها در قیاس با دلار کاهش ارزش داشته است، اوضاع چندان بحرانی نیست، اما از سال ۲۰۱۵، درآمد خالص شخصی سالیانه پنج دهم درصد کاهش داشته است. نتیجتا، دلیل اصلی کنارهگیری نخستوزیر، اقتصادی است. به نظر من ترکیب این موضوع با اصلاحات قانون اساسی، به قول روسها، زدن دو خرگوش با یک تیر بود.
وی افزود: نکته دوم مربوط به خوانشهای گوناگونی است که از تغییرات مد نظر پوتین برای قانون اساسی میشود.
نظرگاه رسمی بر این قرار است: برای آنکه سیستم باثباتتر و دموکراتیکتر شود، قدرت پارلمان را گسترش میبخشیم و به مجلس حق انتصاب نخستوزیر یا کنار گذاشتن قضات دیوان عالی را میدهیم. جامعه ما آنچنان رشد پیدا کرده که نه با یک رهبری یکتا بلکه فردی مدیریت شود که از سوی بخشی از جامعه منصوب شده باشد، فردی که لازم است با دیگر بخشهای جامعه نیز مذاکره کند. این یعنی دموکراسی.
نگاه مخالفان: این نقشهای است پنهانی برای آنکه پوتین با حربههای قانونی همچنان بر اریکه قدرت باقی بماند. برای مثال، بنا به قوانین جدید، وی میتواند در آینده حزب سیاسی خود را تاسیس کند و بهعنوان قدرتمندترین سیاستمدار روسیه در انتخابات پیروز شود و قانونا بهعنوان نخستوزیر انتخاب شده و همچنان در قدرت باقی بماند.
نگاه ناسیونالیستی: اصل جدید ۶۱ قانون اساسی، زبان روسی را زبان رسمی کشور (با ۸۳ درصد قومیت روس) تعیین میکند. بنابراین روسیه به ملیگرایان روس احترام میگذارد و حمایت اکثریت مردم را از آن خود میکند.
نگاه دوگانه: مشکل اصلی سیستم سیاسی روسیه، مربوط به انتقال قدرت در سال ۲۰۲۴ است: چه کسی بناست جایگزین پوتین شود (شاید هم خود پوتین با عنوانی جدید جای خود را بگیرد)؟ این بیشک به آشفتگی سیاسی میانجامد. در نتیجه، ممکن است پوتین یک سیستم ویژه انتقال قدرت ایجاد کند که انتقال موفقیتآمیز از او به نفر بعدی را تسهیل کند. پارلمان را رئیسجمور کنترل میکند و این دو را شورای کشوری. بهترین ساختار هندسی [در زمینه سیاستگذاری] چیست؟ مثلث!
بیلیبوردی در مسکو: قانون اساسی ۲۰۲۰؛ حفظ ارزشهای خانوادگی
این روزنامهنگار در رابطه با اینکه پوتین از یک سو معتقد است که میخواهد محدودیتهای ریاستجمهوری را برداشته و از سوی دیگر میگوید که بنا ندارد بار دیگر خود را برای این سمت کاندید کند گفت: پوتین هنوز تصمیمی مبنی بر ادامه حیات سیاسیاش و اینکه اصولا چه عنوانی میخواهد داشته باشد یا نه نگرفته است. پوتین، بهعنوان معمار پیروزیهای روسیه (مانند اتحاد مجدد کریمه) حقی را دارد که دیگر رؤسای جمهور ندارند. آنچه برای مشتری مجاز است برای یک صورت فلکی نیست.
وی با اشاره به اینکه رایگیری درباره تغییرات تغییرات مورد نظر در پی شیوع ویروس «کرونا» در روسیه به زمان دیگری موکول شده است، درباره تاثیر این تاخیر بر آرای مردم گفت: راستش، میزان رضایت از پوتین بین ۶۰ الی ۸۰ درصد است (در زمان انضمام کریمه این میزان حداکثری بود). بنابراین، مردم تغییرات در قانون اساسی را بخشی از سیاست پوتین میدانند و در هر حال ممکن است که له و علیه پوتین رای بدهند (بیشتر هم له او)، اما درباره قانون اساسی چنین نمیکنند. اگر میزان رضایت مردم از پوتین در زمان برگزاری همهپرسی (هر زمانی که میخواهد باشد) بالا باشد که احتمالا به بالاترین میزان در ۲۰ سال اخیر میرسد، قانون اساسی رای خواهد آورد.
در سخنرانی ۲۵ مارس، پوتین اقدامهای برانگیزاننده و محدودکننده را با یکدیگر ترکیب کرد: مانند به عقب انداختن پرداخت قسط وامها، تعطیلی یکهفتهای و طرح رفاهی به ارزش پنج هزار روبل برای هر کودک در خانواده طی سه ماه آینده و همچنین اعمال ۱۳ درصد مالیات بر سود حساب بانکی یا داراییهای مالی.
از سوی دیگر، برخی بازیگران سیاسی در روسیه که نمیخواهند در پی تغییرات ایجادشده قدرتشان را از دست بدهد، میکوشند بهطور کل همهپرسی را به محاق ببرند. این شاخه اکنون شکست خورده است، اما تعادل میان بازیگران سیاسی بستگی به شدت و مقیاس شیوع کرونا دارد که مانند قوی سیاه اثر نسیم طالب بوده و غیرقابلپیشبینی و میتواند همهچیز را چندین ماه به عقب بیندازد.
معاون سردبیر بخش بینالملل روزنامه کومسومولسکایا پراودا در ادامه با اشاره به اینکه برخی این همهپرسی را فرمایشی میدانند و معتقدند که ریاستجمهوری پوتین تا سال ۲۰۳۶ با چراغ سبز دوما تایید شده است گفت: از سال ۲۰۰۰، تمامی انتخاباتهایی که در روسیه برگزار شده در حقیقت حکم یک همهپرسی را برای حمایت از پوتین داشته است. این امری معمول در بیشتر کشورهاست. مانند اتفاقی که در سال ۲۰۱۶ در ایتالیا و افتاد و ماتئو رنتسی پس از شکست در همهپرسی قانون اساسی از سمتش کنارهگیری کرد.
این تحلیلگر مسائل روسیه در ادامه در رابطه با گمانهزنیها در زمینه انفعال «میخائیل میشوستین»، نخستوزیر جدید و نقش وی بهعنوان هموارکننده سیاستهای پوتین گفت:
اساسا، به نظر میرسد که رئیسجمهور و نخستوزیر از اظهارنظر و اقدام در زمینه شیوع کرونا خودداری میکنند. در این زمینه خبری از سخنرانیهایی خطاب به ملت (بهجز مورد اخیر)، مانند آلمان و آمریکا نبود. بنا به شایعاتی که در منابع مخالف میچرخید، در بیست مارس، پوتین از قرار معلوم مسکو را ترک کرده و به اقامتگاهش در سوچی یا ولدای رفته بود تا از اپیدمی به دور باشد. اما در ۲۴ مارس، وی با همراه «سرگئی سوبیانین»، شهردار مسکو از بزرگترین بیمارستان مقابله با کرونا در این شهر دیدار کرد. تصاویری که از پوتین با لباس ویژه در میان بیماران منتشر شد نظرها را دربارهاش عوض کرد: اکنون مردم باور دارند که مقامها بهراستی نگران این اپیدمی هستند و برای مقابل با آن دست به اقدام میزنند. از دیگر سو، شهردار مسکو نیز با تاسیس سریع بیمارستانی بزرگ برای مبارزه با کرونان در این شهر، به سیاق چین، برای خود افتخار دستوپا کرد.
مورد دوم اینکه اکثر تحلیلگران سیاسی میشوستین را فیگوری فنی میدانند که خود را از تمامی طوایف سیاسی در روسیه جدا کرده است. به مدت ۱۰ سال، از ۲۰۱۰ الی ۲۰۲۰، او ریاست سرویس فدرال مالیا را برعهده داشت. او بهعنوان یک تکنوکرات سیستم دیجیتالی مالیات را بنا کرد. به لطف میشوستین اکنون اکثر خدمات مالی و مالیاتی از راه دو و از طریق وبسایت سرویس فدرال مالیاتی انجام میشود.
به لطف میشوستین، افزایش مالیات طی پنج سال گذشته تنها ۲۰ درصد بود و وصل مالیات ۱۵۰ درصد افزایش یافت. یکی از دلایلی که میشوستین نظام کنترلی خارجی بر تجارتهای کوچک اعمال کرد (مانند خردهفروشان خیابانی) ایجاد چیزی بود به نام میز پولی: ابزاری ویژه که تمامی فعالیتهای مالی آن را تثبیت میکند. این راهی مؤثر برای کنترل و افزایش مالیاتبندی بود.
ادوارد شسنوکوف در پایان گفت: اقتصاد روسیه همچنان در رکود به سر میبرد، بنابراین یکی از اهداف میشوستین «احیای دوباره» آن با استفاده از رویکردهای تکنوکراتیکش بود. برخی از این اقدامها ممکن است دردناک باشد، مانند کاهش هزینهها، اصلاحات در زمینه بازنشستگی (روسیه در فرآیند افزایش میزان سن بازنشستگی از ۶۰ به ۶۵ سال است) یا پیکربندی بیشتر نظام مالیاتی. در نتیجه، او هیچ جاهطلبی سیاسیای ندارد و بر اساس یکی از سناریوها میتواند در آینده «نخستوزیر از جان گذشته یا فدایی» باشد: یعنی اصلاحاتی دردناک را اعمال کند، رشد اقتصادی را تثبیت کند و در سالهای آینده جای خود را به کس دیگری بدهد؛ کسی که جانشین حقیقی پوتین باشد (البته این صرفا فرضیه است).