مصدقپور در گفتوگو با ایلنا:
مولفههای عادیسازی روابط با اعراب تنها با سفر به عربستان تایید نمیشود/ زمینه اجرای معامله قرن، هرج و مرج در خاورمیانه است
کارشناس مسائل منطقه گفت: دلیل اصلی عجله رئیسجمهوری آمریکا برای اعلام معامله قرن، تلاش برای جلب حمایت لابی یهود در آستانه استیضاح و اعلام حمایت تمام قد از نخستوزیر رژیم صهیونیستی است.
«مصدق مصدقپور» کارشناس مسائل منطقه در تشریح ابعاد رونمایی از معامله قرن و موانع آن در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: بهرغم تمام تفسیرها باید بپذیریم که معامله قرن دستور راهبردی دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکا به حساب میآید و از قدیم هم این موضوع به عنوان یک سیاست مهم و حیاتی از سوی آنها پیگیری میشده است اما شرایط برای اجرای آن مناسب نبود؛ چراکه آنها باید اول منطقه را ناامن میکردند و پس از آن سیاست سازش با اعراب را به ورطه اجرایی شدن در میآوردند تا در نهایت بتوانند معامله قرن را رونمایی کنند. در این مسیر چندین اجلاس برای بررسی ابعاد این طرح برگزار شد که آخرین آن در منامه با محوریت مسائل اقتصادی بود. در اجلاس مذکور که در بحرین برگزار شد، ایالات متحده، اسرائیل و همچنین کشورهای عربی به دنبال آن بودند که ۴۰۰ میلیارد دلار برای اجرای این طرح جذب کنند اما در نهایت نتوانستند چنین مبلغی را تهیه کنند و به این ترتیب اجلاس بحرین شکست خورد.
وی ادامه داد: پرسش اصلی در مقطع فعلی این است که چرا معامله قرن در چنین شرایطی مطرح شده و اصالتاً چرا دونالد ترامپ تمام تلاش خود را بر این محور متمرکز کرده است؟ پاسخ به این پرسش ابعاد گوناگونی دارد اما مسئله این است که شرایط داخلیِ دو طرف در تلآویو و واشنگتن خوب نیست. اینکه نشست ترامپ با نتانیاهو و بنی گانتز برگزار میشود و مسائل مختلفی میان آنها رد و بدل میشود تنها یک بحث سیاسی نیست؛ چراکه این دعوتها و رفت و آمدهای دیپلماتیک دقیقاً به مشکلات دو دولت ربط دارد. در این بین باید متوجه باشیم که ترامپ در حوزه سیاست خارجی (خصوصاً در سوریه و عراق) با مشکلات جدیدی روبهرو است و در داخل هم با مساله استیضاح و چالشهای حزبی و انتخاباتی درگیر است. یکی از چالشهای جدید، بحث اعتراض رسانهها و مقامات مخالف ترامپ به آسیب مغزی سربازان آمریکایی حاضر در پایگاه عینالاسد است که آرام آرام در حال تبدیل شدن به یک معضل با درونمایه سیاست فریب و دروغ است.
این تحلیلگر مسائل سیاسی با اشاره به بررسی پرونده اعطاء مصونیت به نتانیاهو در اسرائیل، گفت: نکتهای که در مورد رونمایی از معامله قرن توسط آمریکا و دیدار نتانیاهو و ترامپ باید مدنظر قرار گرفته شود، این است که براساس اعلام دستگاه قضایی و همچنین کنست اسرائیل قرار است در همین روزها بحث مصونیت نتانیاهو بررسی شود و دعوت از وی توسط ترامپ به معنای این است که ایالات متحده به دنبال حمایت از نتانیاهو و آرام کردن اوضاع در اسرائیل است. به عبارت دیگر ترامپ قصد دارد با این کار به دنیا و مخالفان داخلی و خارجی نخست وزیر اسرائیل بفهماند که وی زیر چتر حمایتی ایالات متحده قرار دارد. با این حال بعید به نظر میرسد که اجرای معامله قرن به جایی برسد؛ چراکه اولاً تلاشها و بسترسازیهای اقتصادی این طرح با مشکل مواجه شده و دوماً بحث التهاب در منطقه همچنان در صدر اخبار قرار دارد که این روند میتواند سیاست خاورمیانهای کاخ سفید را با مشکل مواجه کند. از اینرو معتقدم که دیدارهای ترامپ با نتانیاهو و همچنین بنی گانتز، صرفاً یک زمینهسازی برای انجام معامله قرن به حساب میآید.
مصدقپور افزود: به موازات پرونده معامله قرن شاهد این هستیم که بحث پیدایش اقلیم سنینشین در عراق مطرح میشود که نشان میدهد این پروژه تا حدودی با معامله قرن در ارتباط است و براساس یک سناریوی مشخص پیش میرود. به همین جهت عدهای معتقدند که این پرونده از حیث ماهیت و زمان، با یکدیگر در ارتباط هستند. آنچه در روزهای اخیر توجه بسیاری را به خود جلب کرده مساله سفر شهروندان اسرائیل به عربستان است. برای تحلیل این موضوع، باید آن را در چارچوب عادیسازی روابط میان رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی منطقه تفسیر کنیم. برخی معتقدند که این عادیسازی همچنان انجام نشده است. اینکه دیده میشود بحرین بیمحابا و خارج از چارچوب با اسرائیل و در مدح این رژیم حرف میزند، باعث شده تا مشکلاتی برای منامه ایجاد شود که در نهایت برکناری وزیر خارجه بحرین را شاهد بودیم. به عبارتی دیگر افراط در روابط با اسرائیل حتی در این مقطع زمانی از سوی بسیاری از کشورها پذیرفته شده نیست.
وی تصریح کرد: عادیسازی در نظام بینالملل دارای مولفههای خاص خود است از این رو نمیتوانیم دیدار سلطان قابوس (پادشاه پیشین عمان) با نتانیاهو یا دیدار وزیر خارجه سابق بحرین با مقامهای اسرائیل و همچنین سفر اسرائیلیها به عربستان را نشانه عادیسازی روابط، آن هم در سطح کلان قلمداد کنیم. بحث بر سر این است که مولفههای عادیسازی روابط دوجانبه یا چندجانبه مسائلی از قبیل تبادل فرهنگ، مسائل تجاری، متغیرهای سیاسی و اجتماعی را در بطن خود جای داده که روابط اسرائیل با اعراب فعلاً فاقد این مولفهها است. آنچه در این بین مهم جلوه میکند بحث انتقال سفارت آمریکا به قدس است؛ چراکه ترامپ دقیقاً همین موضوع را محوریت بحثهای اخیر و فعلی خود قرار داده و آنرا یک هدیه به اسرائیلیها میداند.
این کارشناس مسائل بینالملل در پایان خاطرنشان کرد: بدون تردید ترامپ درباره جزئیات جدید معامله قرن به الحاق دره اردن و همچنین کرانه باختری اشاره میکند. اینکه مقامات اردن اعلام میکنند نسبت به معامله قرن و مسائل مرتبط با آن بیاطلاع هستند یک دروغ سیاسی محض است و شکی وجود ندارد که دره اردن همانند بلندیهای جولان به رژیم صهیونیستی داده خواهد شد. تمام این محورها و جزئیاتی که امروز اعلام میشود نشان میدهد که دولتهای اسرائیل و آمریکا به یکدیگر نیاز مبرم دارند اما زمینه طرح معامله قرن، ایجاد هرج و مرج در منطقه است که به نوعی بخش اصلی سیاست استراتژیک آمریکا در غرب آسیا به حساب میآید. عجله ترامپ در اعلام معامله قرن دقیقاً به دلیل حمایت لابی یهود از وی در انتخابات ۲۰۲۰ است؛ چراکه ترامپ در سیاست منطقهای خود و همچنین در پرونده ایران و عراق با مشکلاتی روبهرو است و حتی بازوهای تهران را برای خود و اسرائیل تهدید علنی میداند. به همین دلیل قصد دارد تا در آستانه انتخابات ۲۰۲۰ یک امتیاز مثبت در کارنامه خود از این طریق ثبت کند.