بیبیسی گزارش داد؛
بار سنگین ملیگرایی بر شانههای روسیه
در شهرهایی چون کولومنا، در روسیه امروز، بخشی از مردم از رئیسجمهورشان انتظار دارند که زندگی را برایشان بهتر کند. برخی نیز به این نتیجه رسیدهاند که باید به خود متکی باشند.
به گزارش ایلنا به نقل از پایگاه اینترنتی شبکه تلویزیونی بیبیسی، شهر کولومنا در روسیه مناظر دیدنی بسیاری دارد. این شهر قدیمی کرملین، گنبدهای پیازی، صومعهها و کلیساهای خود را دارد. اما آنچه بیش از همه چشم را در این شهر به خود جلب میکند دیوار عادی از ساختمانی ۹ طبقه در کنار ایستگاه راهآهن است.
اینکه میگوییم دیوار عادی مربوط به زمانی است که کسی هنوز تصویر «ولادیمیر پوتین»، رئیسجمهوری روسیه را روی آن نکشیده بود.
در دیوار ساختمان بلوک ۲۵، واقع در خیابان پولیانسکایا، رئیسجمهور روسیه، جهان را مانند اطلس در اساطیر یونان که آسمانها را بر دوش میکشید، بر شانه دارد.
در اساطیر یونان، اطلس بهخاطر پایداری و مقاومتش مشهور بود. پوتین نیز چنین است؛ او ۲۰ سال است که قدرت را در روسیه در دست دارد. ساکنان این ساختمان از قرار معلوم چندان علاقهای به خروج او از اریکه قدرت ندارند.
یکی از ساکنان به نام ولادیمیر میگوید: «پوتین موضع روسیه در جهان را قدرتمندتر کرده است. بگذارید ۱۰ سال دیگر در قدرت باقی بماند.»
الیا میگوید: «هنگامی که پوتین سر کار آمد من ۱۰ ساله بودم. حالا ۳۰ سال دارم. نمیتوانم هیچ رهبر دیگری را تصور کنم.»
تاتیانا نیز میگوید: «ما شرایط زندگی بدی داریم، اما دست کم دنیا به پوتین توجه میکند.»
جنگی دیگر در راه است
در مرکز جوانان وطنپرست در آن سوی شهر، دانشآموزان یک دبیرستان نظارهگر فیلمی درباره قهرمانی محلی هستند: «واسیلی زایتسف»، خلبانی در جنگ جهانی دوم که دو بار مفتخر به دریافت نشان قهرمانی شوروی شد.
پوتین پیروزیهای شوروی در جنگ جهانی دوم را بدل به عنصری کلیدی در ایده ملی روسیه کرده است. اما خطی مشخص میان وطنپرستی و ملیگرایی وجود دارد.
«ویاچسلاو بوریلوف»، رئیس پیشین باشگاه پرواز کولومنا، بعد از نمایش این فیلم سخنرانی میکند: «متاسفانه، کشورمان، اتحاد جماهیر شوروی، در این جنگ نابود شد».
وی افزود: «بخش زیادی از خاک سرزمینمان از ما جدا شده که اصلا خوب نیست؛ مانند اوکراین، بلاروس و بخشهایی از کشورهای حوزه بالتیک و همچنین قزاقستان. این سرزمینها باید به روسیه بزرگ بازگردند. اگر شنیدید که مردم میگویند نباید بار دیگر جنگ برپا شود، نهراسید. همیشه جنگی در کار خواهد بود.»
نوجوانان با تشویق به این اظهارات واکنش نشان میدهند.
از بوریلوف میپرسم که آیا دنبال جنگی فراگیر و بزرگ است.
میگوید: «جنگ بزرگی در کار نخواهد بود. ما سلاح هستهای داریم. اگر مقامهای کشوری مصمم و قدرتمند باشند، رقبایمان به دنبال جنگ نخواهند رفت».
مردی به نام الکساندر به گفتوگویمان ملحق میشود و از مقامامهای دولت انتقاد میکند.
میگوید: «آنها فقط زمانی یاد ما میافتند که بخواهند مالیات بگیرند، یا رای جمع کنند و دنبال هیزم برای آتش جنگشان باشند. چیزهای منفی بسیاری وجود دارد.»
متوجه لهجهام که میشود مکث میکند. میپرسد: «صبر کن ببینم، روس هستی؟»
«نه. بریتانیاییام.»
«در این صورت، دلیلی ندارد اینطور رودهدرازی کنم. فقط بدانید که ما عاشق روسیه هستیم. عاشق کشورمان هستیم. ما وطنپرست هستیم!»
در شهرهایی چون کولومنا، در روسیه امروز، بخشی از مردم از رئیسجمهورشان انتظار دارند که زندگی را برایشان بهتر کند. برخی نیز به این نتیجه رسیدهاند که باید به خود متکی باشند. عدهای نیز همچنان در پی معجزه هستند.