خبرگزاری کار ایران

نگاهی به تحولات سیاسی اروپا در سالی که گذشت؛

از تظاهرات جلیقه‌زردها و جدایی‌طلبان کاتالونیا تا آوای ناسیونالیست‌ها و خیزش راست افراطی

از تظاهرات جلیقه‌زردها و جدایی‌طلبان کاتالونیا تا آوای ناسیونالیست‌ها و خیزش راست افراطی
کد خبر : ۸۵۳۷۳۲

اوضاع جهان در چند سال گذشته تغییر بسیاری کرده است. خب، این تغییرات مردم عادی را می‌ترساند. کسی دوست ندارد روند معمول زندگی‌اش تغییر پیدا کند. احزاب مترقی هیچ راه‌حلی پیش پای مردم نگذاشتند و از آن سو، راست‌های افراطی و ناسیونالیست‌ها هستند که برای مردم مثل یک ماشین زمان عمل می‌کنند.

به گزارش ایلنا، در سال گذشته میلادی اروپا مملو بود از آوای ناسیونالیست‌ها و هواداران راست افراطی، از ایتالیا گرفته تا آلمان و اسپانیا. از سوی دیگر، تظاهرات جلیقه‌زردها در فرانسه و جدایی‌طلبان کاتالونیا در اسپانیا نشان از آن دارد که قاره سبز همچنان گرفتار شکاف‌هایی عمیق و گسترده است که باید با جدیت به آن‌ها پرداخت. 

مجموع این وقایع را باید مهم‌ترین موضوع‌ها در عرصه سیاست اروپا دانست که برای واکاوی آن باید نگاهی به تحلیل مفسران و کارشناسان این حوزه انداخت. 

 

«آندره لیکورس» استاد علوم سیاسی در دانشگاه اوتاوا

وضعیت اقتصادی و سیاسی اروپای فعلی، بهشت احزاب افراطی و ناسیونالیست است. نابرابری‌های اقتصادی، دیوان‌سالاری بسیار و موج گسترده پناهجویان بهترین فرصت برای احزاب ناسیونالیست بود تا بر طبل عقایدشان بکوبند و مردم را به خود جلب کنند. فضای غالب بیشتر نظرسنجی‌ها نشان از آن دارد که احزاب راست افراطی بیشترین بخت را برای پیروزی دارند.

اوضاع جهان در چند سال گذشته تغییر بسیاری کرده است. خب، این تغییرات مردم عادی را می‌ترساند. کسی دوست ندارد روند معمول زندگی‌اش تغییر پیدا کند. احزاب مترقی هیچ راه‌حلی پیش پای مردم نگذاشتند و از آن سو، راست‌های افراطی و ناسیونالیست‌ها هستند که برای مردم مثل یک ماشین زمان عمل می‌کنند. فکرش را بکنید که یک نفر بیاید به شما بگوید که می‌تواند اوضاع را به ۴۰ یا ۵۰ سال پیش برگرداند، زمانی‌که اروپا برای اروپایی‌ها بود، پناهجوها وارد این قاره نشده بودند و دولت رفاه در اکثر کشورها حاکم بود. خب، خیال دلچسبی است، نه؟ منطق راست افراطی هم درست همین است!

از تظاهرات جلیقه‌زردها و جدایی‌طلبان کاتالونیا تا آوای ناسیونالیست‌ها و خیزش راست افراطی

 

«جیامپیه‌رو روسی» نویسنده و روزنامه‌نگار در روزنامه «کوریره دلا سرا» 

در ایتالیا حزب لیگ شمالی و جنبش پنج ستاره توانستند اکثریت آرا را در انتخابات پارلمانی از آن خود کنند. این واقعه بسیار غم‌انگیزی است. ایتالیا روحی بسیار اروپایی دارد و در طول تاریخ نیز همیشه همین‌طور بوده است. اما این روحیه اروپایی اکنون رو به زوال نهاده است. دلیلش هم این است که بسیاری از مردم اعتماد خود را به اتحادیه اروپا و دیوان‌سالاری‌اش از دست داده‌اند. البته انکار نمی‌توان کرد که مردم همچنان می‌خواهند به ایده اتحادیه و ارز واحد یورو پایبند بمانند، اما این حجم عظیم نارضایتی و استفاده‌ای که احزاب دست‌راستی و ناسیونالیست از آن می‌کنند را نمی‌توان نادیده گرفت. نتایج انتخابات نشان داد که «ماتئو سالوینی»، معاون نخست‌وزیر ایتالیا و حزب متبوعش توانسته‌اند آرای مردم را به خود جلب کنند. 

 مایه شرمساری است که ۱۴ ماه پس از تشکیل دولت، رهبران ائتلاف هنوز نتوانسته‌اند به توافقی برای ادامه کار خود برسند و این بحران را به بار آورده‌اند. 

 

«پی‌یرو گاروفالو» استاد علوم انسانی و مطالعات ایتالیایی در دانشگاه نیو همپشایر 

نکته‌ای که نباید از یاد برد این است که نظام سیاسی ایتالیا به‌گونه طراحی شده که قدرت دولت را محدود کند، بنابراین سقوط این ائتلاف لزوما نکته‌ای منفی نیست، بلکه تاییدی است بر کارکرد این سیستم سیاسی. 

با این وجود، تقصیر افزایش تنش‌ها در دولت ائتلافی و فروپاشی آن متوجه شخص «ماتئو سالوینی»، رهبر حزب لیگ شمالی، است. کونته هم هنگامی که از سمت خود کناره گرفت، سالوینی را متهم کرد که منافع حزبش را بر منافع ایتالیا ترجیح داده است. سالوینی از نتایج انتخابات پارلمان اروپا چنین برداشت کرد که چنانچه انتخابات زودهنگام برگزار شود، حزبش می‌تواند به‌تنهایی بر کشور حکمرانی کند. 

 از تظاهرات جلیقه‌زردها و جدایی‌طلبان کاتالونیا تا آوای ناسیونالیست‌ها و خیزش راست افراطی

با توجه به وضعیت اقتصاد جهانی، برگزیت و رکود در اتحادیه اروپا، نمی‌شود به‌طور دقیق گفت که این بحران چه تاثیری بر اقتصاد ایتالیا خواهد گذاشت. تردیدی نیست که این بحران فاکتورهای اقتصادی را به محاق می‌برد و اعتماد سرمایه‌گذاران را متزلزل می‌کند. اما رکود اقتصادی در ایتالیا پیش از این بحران و دولت وجود داشت. گرچه دولتی باثبات می‌توانست تا حدی این تاثیرات منفی اقتصادی را خنثی کند، اما نتیجه نهایتا این است که بدهی‌ها به سه درصد تولید ناخالص داخلی برسد.

 

«مارکو تارچی» از اساتید شناخته‌شده در حوزه علوم سیاسی در ایتالیا

پس از درگیری‌های بسیار درون دولت بر سر مسائل گوناگون، از جمله ماجرای قطار سریع‌السیر، «جوزپه کونته» نخست‌وزیر ایتالیا از سمت خود استعفا داد. او رهبر حزب لیگ را متهم کرد که منافع خود را به منافغ حزبش ترجیح داده است. خب، به گمانم می‌توان بر این نظر کونته صحه گذاشت. اگر نظر مرا بخواهید، «ماتئو سالوینی» رهبر حزب لیگ شمالی، با ایجاد این بحران اشتباه بزرگی را مرتکب شد. وی با برداشت اشتباه از نظرسنجی‌هایی که حمایت ۴۰ درصدی از حزبش را نشان می‌دادند، تصمیم گرفت بر آتش اختلاف با اعضای دیگر دولت، حزب پنج ستاره، هیمه بیندازد. 

در رابطه با تاثیر این وضعیت بر اقتصاد ایتالیا باید ایستاد و دید که چه راه‌حلی برای بحران فعلی اندیشیده می‌شود. اگر بنا باشد انتخابات زودهنگام برگزار شود، یک حزب یا ائتلاف اکثریت را در پارلمان به دست می‌گیرد و این امکان را خواهد داشت تا کابینه‌ای یک‌دست شکل دهد. اگر چنین شود، واکنش بازار به آن مثبت خواهد بود و این سبب خواهد شد اطمینان به سرمایه‌گذاری افزایش یابد. اما اگر چنین نشود، هیچ چیزی قابل‌پیش‌بینی نیست. بنابراین باید دید آشوب فعلی به چه سمت‌وسویی حرکت خواهد کرد.   

 

«امانوئله فیانو» نماینده حزب دموکراتیک ایتالیا (دی‌پی) در تالار معاونان در پارلمان

ما یکی از بدهکارترین کشورهای جهان هستیم و نمی‌توان این واقعیت را انکار کرد. جنبش پنج ستاره و سالوینی هدف‌های متفاوتی داشتند و این بدان معناست که برنامه‌های متفاوتی نیز برای بودجه در سر دارند. اگر دولت آن‌ها بر اریکه قدرت بماند، بودجه با مخارج بالایی بسته می‌شود. در این راستا حدود ۲۳ تا ۲۴ میلیارد یورو برای مالیات بر ارزش افزوده در نظر گرفته شده، ۱۲ تا ۱۵ میلیارد یورو برای کاهش میزان مالیات و همچنین حدود ۱۰ میلیارد یورو برای حداقل حقوق‌ها که مدنظر حزب پنج ستاره است. البته مخارج دیگری نیز در کار است! این یعنی که دولت در بحران باید حدود ۶۰ میلیارد یورو برای این دست مسائل کنار بگذارد. سالوینی در این رابطه عنوان کرده که حاضر است بدهی‌ها را افزایش دهد. اگر دولت جدید بر سر کار بیاید، باید مخارج خود را کاهش دهد. 

 

«داریو ویولی» نماینده جنبش پنج ستاره ایتالیا در منطقه لمباردی

آمارهایی درباره این منتشر می‌شود که ایتالیا بدهکارترین کشور در اروپا پس از یونان است. شخصا چنین آمارهایی را جدی نمی‌گیرم. البته نباید از این نکته غافل شد که دولت پیشین مسئول افزایش نسبت بدهی به تولید ناخالص داخلی است.  صنعت و تولید ایتالیا همچنان در زمره مهم‌ترین‌ها در جهان است و این به لطف رابطه خوب کشور ما در حوزه بین‌الملل  ممکن شده که بیش از این آمار و ارقام اهمیت دارد.

 

«لئوناردو مورلینو» استاد علوم سیاسی در دانشگاه بین‌المللی لوئیز 

می‌شود به‌طور قطع گفت آینده به چه سمت و سویی خواهد رفت. اما یک چیز مسلم است: هزینه‌ها در طرح بودجه آینده کاهش خواهد یافت. البته شکی نیست که اروپا و بازارهای جهانی از ماجراهای پیش‌آمده تاثیر خواهند گرفت. در تمام دموکراسی‌های اروپایی چنین است. می‌شود به راه‌حلی رسید، اما مشکلات و تردیدهای بسیاری نیز مطرح است. 

نکته دیگری هم هست که می‌خواهم به آن اشاره کنم. آشکار است که امروزه اقتصاد و صنعت آلمان دچار رکود شده است. در آینده شاهد تاثیر این رکود در سراسر بخش‌های اقتصاد اروپا خواهیم بود. طبعا، ایتالیا نیز از این قاعده مستثنی نخواهد بود و رکود این کشور را نیز در بر خواهد گرفت. این خود به افزایش بدهی‌ها و در نتیجه کاهش هزینه‌ها و تورم خواهد انجامید. بنابراین چشم‌انداز چندان روشنی را نمی‌شود دید. راستش، به نظرم اوضاع بسیار دشوار و وخیمی برای ایتالیا در راه است! 

 

«توماس هرینگتون» استاد مطالعات اسپانیایی در کالج ترینیتی

مقام‌های کاتالونیا بارها تلاش کرده‌اند با دولت مرکزی اسپانیا به توافق برسند. اما از قرار معلوم دولت علاقه چندانی به این موضوع ندارد. اصولا موضع آن‌ها بر این است که چیزی برای مذاکره کردن وجود ندارد. همچنان شاهد اجرای احکام و وضعیت پرآشوبی هستیم که پیشتر در سال ۲۰۱۷ شاهد آن بودیم. بنابراین وضعیت چندان بسامانی نیست. 

 بسیار مایه تاسف است که دولت تا چه اندازه از منظر ایدئولوژیک نابالغ است و همچو گذشته باقی مانده است. پس از مرگ «ژنرال فرانکو»، دیکتاتور اسپانیایی، سیستم سنتی کمابیش در این کشور حفظ شد. در نهایت برای دولت آنچه بیش از هر چیز اهمیت داشته آن است که همچو کشوری واحد حفظ شود. مسئله این دادگاه و احکام مضحکی هم که شاهدش بودیم درست این موضوع است. در این دادگاه شاهد فقدان عدالت و فقرِ بی‌طرفی بودیم. این افرادی که چنین حکم‌های سنگینی گرفتند هیچ اقدام اشتباهی مرتکب نشده بودند و حتی دست به هیچ نوع خشونتی نیز نزده بودند. آن‌ها تنها جرم‌شان این بود که به دموکراسی بها داده بودند.

از تظاهرات جلیقه‌زردها و جدایی‌طلبان کاتالونیا تا آوای ناسیونالیست‌ها و خیزش راست افراطی

 انتخابات اخیر در اسپانیا از بسیاری جهات مایه تعجب بود. سوسیالیست‌های اسپانیا توانستند ۱۲۰ کرسی از ۳۵۰ کرسی موجود در پارلمان را کسب کنند. این رقم از تعداد کرسی‌های به دست آمده از انتخابات ماه آوریل سه عدد کمتر است. نکته جالب اما ارقام به دست آمده از از سوی حزب راست افراطی «بوکس» است. این حزب توانست ۵۲ کرسی را به دست آورد که از آمار ماه آوریل بسیار بیشتر است. حزب پودموس ۳۵ کرسی را از آن خود کرد و جمهوری‌خواهان کاتالان نیز ۱۳ کرسی به دست آوردند. حزب مردمی (پی‌پی) نیز ۸۸ کرسی را از آن خود کرد.

 

«ریچارد ولین»، استاد تاریخ و علوم سیاسی دانشگاه شهری نیویورک

ادغام آلمان شرقی در جمهوری فدرال آلمان به‌شکلی ضعیف انجام شد. این شکست یکی از دلایل عمده پا گرفتن حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان و رشد افراط‌گرایی دست‌راستی، نئونازیسم، اسلام‌هراسی و یهودستیزی در این کشور بوده است. جالب است که بدانید در خلال سال‌های ۲۰۰۱ الی ۲۰۰۹، ۹ شهروند ترک‌تبار به دست گروه زیرزمینی ناسیونال‌سوسیالیست‌ها (NSU) کشته شدند و پلیس آلمان عملا روی خود را از این فاجعه برگرداند.

دیگرهراسی نه‌تنها در آلمان بلکه دیگر نقاط اروپا رشد پیدا کرده است. بحران پناهجویان در سال ۲۰۱۵ نشان داد که فرآیند دموکراسی‌سازی پز اس جنگ جهانی دوم و شکست دیکتاتوری هیتلر تا چه اندازه ظاهری بوده است. این نشان می‌دهد که بر «معجزه اقتصادی» بیش از اندازه تاکید شده و در عوض می‌بایست بر ترویج ارزش‌های برابری اجتماعی و شهروندی جهان‌شهری متمرکز شد. نتیجه، به‌طور کلی، رشد خودبینی سیاسی بوده است: یعنی حمایت‌گرایی اقتصادی در بسیاری از بخش‌های آلمان، از ترس این‌که بحران مهاجران بر رفاه آنها تاثیر بگذارد.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز