گزارش ایلنا از یک سالگی جنبش جلیقهزردها
تظاهرات جلیقهزردها گرچه در ابتدا بسیاری را شگفتزده کرد، اما انتظار دیگری را هم نمیشد داشت. افزایش سن بازنشستگی، محدود شدن سندیکاها، نابودی فضاهای عمومی،کاهش هزینههای دولت در بخش عمومی، افزایش مالیات بر درآمد و بالا رفتن هزینههای آموزشی و غیره همه بخشی از سیاستهای تعدیلی نظام نولیبرال فرانسه بود که زخمهای بسیاری بر پیکره فرانسه وارد کرده بود.
به گزارش ایلنا، یک سال از برخاستن موج زرد جلیقهها در فرانسه گذشت. موجی یادآور جنبش پرشکوه مه ۶۸ که سراسر فرانسه را درنوردید و شمار کثیری از معترضان را به خیابانها کشاند.
۱۷ نوامبر سال ۲۰۱۸، در پی افزایش قیمت سوخت و حاملهای آن، هزاران نفر در پاریس با پوشیدن جلیقههای زرد به این سیاست دولت «امانول ماکرون»، رئیسجمهوری فرانسه، به خیابانهای پاریس آمدند. البته طولی نکشید که ماهیت تظاهرات از این مصوبه فراتر رفت و سیاستهای نولیبرالی دولت را هدف گرفت. پاسخ پلیس البته چیزی نبود جز گاز اشکآور و باتوم. نکته مهمی که نباید آن را از یاد برد این است که این تظاهرات که البته اکنون از شمار حامیانش بهشدت کاسته شده، ارتباط چندانی به نهادهای رسمی کارگری نداشت. البته کنفدراسیون سراسری کارگران (CGT) حمایت خود را از معترضان اعلام کرده و به آن پیوست. اما جرقه این تظاهرات چیزی نبود جز عملی «خودسرانه» و فارغ از دلالتهای ایدئولوژیک. اما همین خصلت نابهنگام و خودبهخودی جلیقهزردها است که آن را بدل به رویدادی تاثیرگذار در سپهر سیاسی فرانسه میکند. معترضان نه کاری به احزاب راست داشتند و نه چپ، آنها صرفا میخواستند «نه» بگویند، آن هم به ساختاری چنان فراگیر و ویرانگر که همه را تحت تاثیر خود قرار داده است.
تظاهرات جلیقهزردها گرچه در ابتدا بسیاری را شگفتزده کرد، اما انتظار دیگری هم نمیشد داشت. افزایش سن بازنشستگی، محدود شدن سندیکاها، نابودی فضاهای عمومی، کاهش هزینههای دولت در بخش عمومی، افزایش مالیات بر درآمد و بالا رفتن هزینههای آموزشی و غیره همه بخشی از سیاستهای تعدیلی نظام نولیبرال فرانسه بود که زخمهای بسیاری بر پیکره فرانسه وارد کرده بود. اگر اتوبانی در فرانسه بسته شد، اگر فوگ زرد خیابانهای پاریس را در بر گرفت به این خاطر بود که اقشار گوناگون جامعه، از معلم گرفته تا دانشجو و بازنشسته بار دیگر حس میکردند که از عرصه سیاست کنار گذاشته شدهاند. دلیل پس زدن سیاستهای دولت و حتی رسانههای حامی آن نیز از همین ناشی میشود.
متهم کردن معترضان به اغتشاش و بینظمی از سوی دولت ترفند طبیعی سیاستهای نولیبرالی است. شواهد نشان میدهد که بیشتر اقشار شرکتکننده در اعتراضهای جلیقه زردها، طبقه کارمند و کارگر و همینطور بازنشسته هستند. حقوق و دستمزد آنها کمتر از هزار و ۶۰۰ یورو در ماه است. بر همین بستر اعتراضی که به دلیل افزایش قیمت سوخت شکل گرفت، به افزایش حقوق و کاهش ساعات کار منتهی شد. در واقع این جنبش این هوشمندی را به خرج داد که به بهانه افزایش قیمت سوخت، مباحث دیگری همچون بازنشستگی و افزایش حقوق نیز مطرح شود. باید تفاوت خواسته ابتدایی مردم و خواستههای بلندمدت آنها را درک کرد. این را هم باید دانست که شرایط کار یکی از مهمترین دلایل اعتراضها بوده است. کارمندان و کارگرانی که نتوانستند به واسطه سندیکاها به خواستههای دست یابند، به خیابانها آمدهاند تا به لابیهایی که به سندیکاها فشار وارد میکنند، اعتراض کنند.
در جنبش جلیقهزردها با کارگران ساختمانی، رانندههای کامیون و پرستاران مواجه هستیم که افزایش مالیاتها تاثیر زیادی بر زندگیشان گذاشته است. در مقابل صاحبان صنایعی حضور دارند که حتی حاضر نیستند پنجرههای خانهشان را برای دیدن معترضان و شنیدن صدای آنها بازکنند. به بیان دیگر افرادی را داریم که برای برآورده ساختن نیازهایشان فریاد میزنند و در مقابل دستهای دیگر وجود دارند که نیازهای دسته اول را خوار میشمارند؛ دستهای که مجبور هستند به خاطر انجام دادن کارهایشان روزانه دهها کیلومتر را طی کنند و در مقابل دستهای که برای رسیدن به محل کار نیازی به خودرو ندارند. آنها تنها برای سفر در روزهای تعطیل از خودرو استفاده میکنند.
شاید فوگ زردها در خیابانها کمرنگتر شده باشد، اما مشکلاتی که آنها را به خیابانها کشانده همچنان بر جای خود باقی ماندهاند.
گزارش از: کامران برادران