عسگر قهرمانپور در گفتوگو با ایلنا تشریح کرد:
چشمانداز عضویت ترکیه در ناتو زیر سایه تنشها /ساز و کار پیمان آتلانتیک شمالی برای اخراج اعضاء
کارشناس مسائل بینالملل گفت: جایگاه ترکیه نه تنها از حیث سیاسی و ژئوپلیتیکی بلکه از منظر جغرافیایی، به علاوه مولفههای جاری در منطقه مانع اخراج آنکارا از ناتو میشود.
«عسگر قهرمانپور» کارشناس مسائل بینالملل با اشاره به تنش میان ترکیه و آمریکا و تشریح چشمانداز عضویت آنکارا در ناتو در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: برای تحلیل این موضوع باید از یک سو به روابط آمریکا و ترکیه در چارچوب گفتمان استراتژیک توجه کرد. از سوی دیگر باید اختلافها و اشتراکهای آمریکا و ناتو در خصوص ترکیه را بررسی کرد. در چارچوب گفتمان استراتژیک همه کشورها به دنبال تأمین منافع ملی خودشان هستند و حتی شهروندان ابزاری هستند برای پیشبرد منافع ملی و بقای قدرت خودشان. در ابتدا باید خاطرنشان کنم که، از یک سو ۱۱ سپتامبر نقطه عطف تعیین کنندهای در تکامل نقش ناتو در صحنه امنیتی خاورمیانه بود. نقش ناتو از الگوی محدود گفتوگوی همکاری امنیتی به فرمول موثرتری توسعه یافته است که میتواند در نهایت به شکلی از مشارکت واقعی بینجامد.
وی ادامه داد: نه تنها این امر، بلکه دامنه فعالیتهای ناتو در این منطقه بسط پیدا کرد تا به خطرناکترین تهدیدات فراروی متحدان ارو-آتلانتیک که تروریسم و سلاحهای کشتار جمعی هستند، پاسخ بدهد. وانگهی، ناتو که هرگز نقشی در رابطه با موضوعات مهم منطقهای قبل از ۱۱ سپتامبر بازی نکرده است، حال جای پایی ولو محدود در خاورمیانه پیدا کرده است. برای مثال میتوان اشاره کرد که ناتو نقش حامی در تلاشهای بینالمللی در دارفور و عراق بازی کرد که دو موضوع امنیتی مهم و اضطراری در سالهای اخیر بودهاند. از دیگر سو، آمریکا از ناتو برای عملی کردن سیاستهای خودش در خاورمیانه استفاده کرده است؛ تا حدی که برای دیگر متحدان اروپایی نیز قابل قبول بوده است. این امر تأیید میکند که سیاست ناتو در خاورمیانه بازتابی از «منافع فرا آتلانتیک» بوده و خواهد بود. بیتردید، شتاب حرکت ایالات متحده در سالهای پس از ۱۱ سپتامبر، عامل مؤثر و مهمی در تاریخِ نقشِ در حال توسعه ناتو در خاورمیانه است. چه منفی یا مثبت، نقش پیمان آتلانتیک شمالی در خاورمیانه تابع عوامل بیرونی بوده که بر این منطقه (به ویژه تحولات سیاست خارجی ایالات متحده) تأثیر گذاشته است.
این تحلیلگر مسائل سیاسی با اشاره به جایگاه ترکیه در ناتو گفت: در این میان، ترکیه میتواند در نقش عضو مهم ناتو در خاورمیانه به عملی کردن و پیشبرد سیاستهای آمریکا در منطقه کمک کند. اگر چه ترکیه به کردهای متحد آمریکا در سوریه حمله کرده است و این امر در ابتدا با واکنش مقامات آمریکا مواجه شد (تا جایی که کنگره آمریکا تحریمهایی علیه این کشور تصویب کرد) اما واقعیت این است که برای ترامپ، نه دوست دائمی وجود دارد و نه دشمن دائمی. لذا در چرخش عجیب (اما نه دور از انتظار) از حمله اردوغان دفاع کرد؛ چراکه شاید تصور میکند خرج کردن متحدانی مانند کردها میارزد به کاهش تنش با ترکیه، ولو اینکه کردها سراغ اتحاد با بشار اسد بروند. دور شدن بیشتر ترکیه از آمریکا بیگمان به زیان ترامپ خواهد بود و نزدیک شدن این دو میتواند هم موازنه استراتژیک علیه جمهوری اسلامی ایران را تغییر دهد و هم از سوی دیگر صدای اعتراض روسیه را کاهش دهد.
وی افزود: با حمایتهای دبیر کل ناتو از ترکیه و همسویی ترامپ با ترکیه به نظر میرسد نه تنها عضویت ترکیه در ناتو هیچ موقع به تعلیق در نخواهد آمد، بلکه از این به بعد نقش ترکیه در مقام عضو ناتو در خاورمیانه تقویت خواهد شد و این میتواند برای کشورهای همسایه یک زنگ هشدار باشد. نباید فراموش کنیم که در سیاست بینالملل همواره حقوق بشر ابزاری بوده برای تأمین منافع ملی و لذا روی گرداندن ترامپ به کردها را نباید از روی احساسات و عواطف تحلیل کرد. شاید بهتر است بگویم «کانت» و صلح ابدیاش برای اروپاییها ارج و منزلت دارد نه برای آمریکاییها هر چند «رالز» را نمیتوان در میان آمریکاییها نادیده گرفت.
قهرمانپور در پاسخ به این پرسش که دلیل تعارض نگاه دبیرکل ناتو و قانونگذاران آمریکا در مورد عضویت ترکیه در ناتو چیست، گفت: در اعلامیه نشست ولز، کشورهای عضو ناتو تعهد خود به دفاع جمعی «در برابر هر گونه تهدید بالقوه» علیه ترکیه را دوباره مطرح کردند. پیشتر در نوامبر ۲۰۱۲، ترکیه خواستار استقرار شش دفاع موشکی پاتریوت به دنبال اتفاقهای متعدد در مرزهایش با سوریه شد. در نتیجه شورای آتلانتیک شمالی ناتو مشورتهایی ارائه داد که منجر به اتخاذ تصمیم توسط آلمان، هلند و ایالات متحده برای مساعدت به استفاده ترکیه از دو سامانه دفاعی پاتریوت که هر کدام تحت فرماندهی ناتو بود، شد. در اکتبر ۲۰۱۴، طی دیداری از ترکیه، دبیر کل ناتو، به نیروهای عملیات موشکهای پاتریوت چنین گفت: «مأموریت شما مهمتر از گذشته است». تا امروز، مأموریت پاتریوت مسلماً مؤثر بوده است. در دو سال گذشته، مقامات ناتو تاکید کردند که این استقرار به مثابه گام اولیه در قبال اجرای منطقه پرواز ممنوع تلقی نشد. طی دیداری از ترکیه، توماس دی میزر، وزیر دفاع آلمان تکرار کرد: «موقعیت و دامنه پاتریوتها اجرای یک منطقه پرواز ممنوع یا حمله به سوریه را ناممکن میکنند».
وی تصریح کرد: اما در اینجا یک تعارض وجود دارد. از یک سو حمله ترکیه به کردهای متحد آمریکا موجب اعتراض قانونگذاران آمریکایی شده و همچنین صدای آنها را در آورده و معتقدند این کار باعث سلب اعتماد کردها به آمریکا شده و موجب خواهد شد کردها به سمت بشار اسد و ایران بروند. به موجب این امر کردها دست اتحاد به سوی دشمنان آمریکا دراز خواهند کرد و از سوی دیگر ترکیه به معیارهای لازم برای عضویت در ناتو هنوز به طور کامل عمل نکرده و این معیارها از جمله استقرار نظامهای دمکراتیک، تعقیب راه حلهای صلح آمیز برای مبارزه با ترویستها و مناقشات قومی، داشتن روابط حسنه با همسایگان، نشان دادن تعهد به حاکمیت قانون و حقوق بشر، استقرار کنترل غیرنظامی و دمکراتیک نیروهای مسلح و داشتن اقصاد بازار آزاد هستند. شاید در این میان بتوان اذعان کرد ترکیه عمدتاً معیار اقتصاد بازاری را رعایت کرده و به دیگر معیارها چندان توجهی نکرده است. سرکوب میلیونها کُرد از سوی ترکیه همواره برچسب نامبارک بر پیشانی ترکیه بوده و به نظر میرسد به سختی میتواند از این معضل رهایی پیدا کند.
این پژوهشگر مسائل بینالملل در ادامه عنوان کرد: همان طور که دبیر کل ناتو اعلام کرد این سازمان ساز و کاری برای اخراج ترکیه ندارد. «ینس استولتنبرگ»، دبیرکل ناتو، بر نقش مهم ترکیه در مبارزه با داعش تاکید کرد. البته منظور دبیر کل این نیست که منشور ناتو چنین اقدامی را پیش بینی نکرده است؛ چراکه با تفسیر ماده ۱۳ میتوان چنین اقدامی انجام داد: با گذشت ۲۰ سال از اجرای این پیمان، هر یک از دولتهای عضو میتواند پس از ارائه اعلامیهای به دولت ایالات متحده آمریکا از عضویت کنارهگیری کند که دولت ایالات متحده نیز دریافت این اعلامیه را به اطلاع همه دولتهای عضو میرساند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: هر چند به صراحت اعلام نشده، اما آمریکا و ناتو به هیچ وجه حاضر نمیشوند عضو مهمی همانند ترکیه را آن هم در چنین منطقه مهمی مانند خاورمیانه از ناتو اخراج کنند. این تهدیدها بیشتر به شوخیهای سیاستمداران در صحنه بینالمللی برای به دست آوردن دلِ رنجدیدگان میماند و همانطور که خاطر نشان کردیم در سیاست بینالملل نه دوست دائمی وجود دارد و نه دشمن دائمی. بقا برای حاکمان و حکومتها مهمترین اصل است و در این راستا همه دوستان خود را قربانی میکنند.