گزارش ایلنا از پشت پرده رها شدن پتانسیل داعش در سوریه؛
گشودن دروازههای دوزخ؛ مریدان البغدادی به کجا میروند؟
خیزش مجدد داعش در سوریه میتواند تبعات خیره کنندهای داشته باشد اما هیچکس نمیتواند تضمین بدهد که زیرمجموعههای القاعده در ادلب تنها به تماشای این صحنه خواهند نشست.
«کشورهایی مانند ترکیه، روسیه و ایران به علاوه اروپا باید وضعیت را مشخص و تعیین کنند که با نیروهای داعشی اسیر شده در همسایگیشان چه کاری میخواهند، انجام دهند». این عبارت بخشی از رشته توئیت دونالد ترامپ است که دقیقاً دو روز قبل از شروع عملیات «چشمه صلح» از سوی او منتشر شد. عملیاتی که تا امروز باعث شده آنکارا بیشترین انتقادها از جامعه بینالملل را به جان بخرد اما از هدف دیرینهاش عقبنشینی نکند؛ هدفی که نه تنها تغییر بافت و آرایش جمعیتی شمال سوریه را در بطن خود دارد، بلکه میکوشد تا اروپا، آمریکا و روسیه را مجبور به تامین منافعش کند. فارغ از آنکه چه پیامدها و هزینههایی از حیث میدانی و سیاسی برای ترکیه به وجود خواهد آمد یا اینکه کردهای سوریه تا چه زمانی باید از کاشانه خود دور باشند، مهمترین اتفاقی که پس از شروع حمله ترکیه به کانتونهای کُردی سوریه رخ داد، «تحریک رادیکالیسم» بود. شاید عدهای از تحلیلگران و ناظران بینالمللی کردهای سوریه را به نوعی یک جریان سیاسی رادیکال (در قبال دولت دمشق) بدانند اما واقعیت غیر قابل انکار این است که (در حال حاضر) تنها محورِ میدانیِ رادیکال منطقه به نام «داعش» و سپس مشتقات «سازمان تروریستی القاعده» ثبت شده است.
ثبت پیروزی: ما آنها را شکست دادیم؟
از زمانی که موصل در عراق به عنوان خلافتِ در ارضِ داعش پاکسازی شد و در امتداد آن رقه به عنوان مرکز خلافت خودخوانده این تشکیلات تروریستی در سوریه فرو ریخت، تمام کشورهایی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم درگیر مبارزه با مجهزترین و منسجمترین جریان تروریستی قرن ۲۱ بودند، به روشهای مختلف اعلام کردند که داعش تمام شد! روسیه به عنوان مقابله کننده با داعش در آسمان سوریه، آمریکا به عنوان رهبر ائتلاف ضد داعش در عراق و سوریه، ترکیه به عنوان بازیگر حاشیهای و مرزی در سوریه و همچنین ایران به عنوان مجری عملیات زمینی در سوریه بر اساس ماموریتی که در مقابله با داعش برای خود تعریف کرده بودند خبر اتمام داعش را از سوی مقامهای خود منتشر کردند؛ اما واقعیت این است که تفکر رادیکال به این آسانی از بین نمیرود و اگر قرار بود از بین برو هماکنون نه طالبان وجود خارجی داشت نه القاعده. چه برسد به داعش که ادبیات ترور و تروریسم را حداقل در ابعاد روبنایی در کلِ جهان تغییر داد.
برای اثبات این موضوع کافیست به اظهارات ترامپ (تنها طی یک سال گذشته) توجه کنیم. او بارها و همین چند روز پیش اعلام کرده بود که داعش را تمام و کمال شکست دادهایم. رئیس جمهوری آمریکا این حرف را با تاکیدهای غیر قابل باور به خوردِ دنیا و افکار عمومیِ داخلِ آمریکا میدهد اما هیچگاه به صورت شفاف به دنیا نگفت که تکلیف مردان، زنان و بچههای داعشی که در بیش از ۱۵ زندان و اردوگاه واقع در خاک سوریه سرگردان هستند چه خواهد شد. ترامپ بارها به اروپاییها، ترکیه، روسیه و حتی ایران اعلام کرده که در مورد این افراد تعیین تکلیف کنند اما سوال اینجاست، که چگونه و بر اساس کدام راهکارِ سیاسی یا حقوقی؟
سه کانونِ ترور!
بگذارید کمی شفافتر در مورد عدم فهمِ مخاطره حضور هزاران داعشیِ در بند صحبت کنیم. در منطقه شمال سوریه سه اردوگاه اصلی وجود دارد که شمار عناصر داعش که در آنها نگهداری میشوند حدود ۱۵۰ هزار نفر یا بیشتر تخمین زده شده است. این اردوگاهها عبارتند از اردوگاه الروژ (AL Roj) که در شمال شرق سوریه و نزدیک مرز عراق قرار دارد؛ اردوگاه عین عیسی (Ayn Issa) که در نزدیکی استان رقه قرار دارد و اردوگاه الهول (Al Hawl) که در استان حسکه واقع شده است. بزرگترین اردوگاه در میان سه اردوگاه مذکور، الهول است که حدود ۷۲ هزار نفر جمعیت آن تخمین زده شده و عموماً زنان، کودکان و نوجوانانی هستند که مردانِ ابوبکر البغدادی آنها را پدید آوردند. برای درک وخامت اوضاع در الهول بهتر است به مستندی با نام «فرزندان اروپایی داعش» که توسط آنلی بورگِس (خبرنگار یورونیوز در فرانسه) ساخته شده رجوع کنید. در این مستند نوجوانانی با موهای طلایی و چشمهای آبی به چشم میخورند که به عربی سخن میگویند. این حاصل پیوند عناصر عرب، چچنی، داغستانی، پاکستانی یا افغانی داعش با زنانی است که روزی در قلب اروپا به تحصیل مشغول بودند یا بهترین شرایط اجتماعی و رفاهی را دارا بودند.
آرایش جغرافیایی بزرگترین اردوگاههای نگهداری عناصر داعش
این همان بحرانی است که هیچکس پاسخگوی آن نیست؛ نه تنها آمریکاییها بلکه اروپا، روسیه، ترکیه و حتی کشورهای منطقه که روزی سیل عظیمی از تسلیحات و تجهیزات را به سوی داعش روانه میکردند به هیچ وجه پاسخگوی آن نیستند. نمونه دیگر که نشان میدهد وضعیت عناصر داعش در اردوگاههای سوریه به مثابه یک بمب ساعتی منتظرِ انفجار است، نگرانی بیش از حد مقامهای کانادا در این مورد است. اخیراً مستندی با عنوان «وقتی ترور به خانه برمیگردد» از تلویزیون ملی کانادا پخش شد که در آنجا نشان میدهد کانادا برای رهگیری عناصر رادیکال خود که در داعش حضور داشتند به چه فناوری و تکنولوژی خاصی پناه بردند. آنها برنامه رصد روزانه عناصر کانادایی داعش در سوریه از طریق ماهواره و منابع میدانی خود را در دستور کار قرار دادهاند اما به هیچ وجه حاضر نیستند عناصر خود را تحویل بگیرند. این به خوبی نشان میدهد تحریک و آزادسازی پتانسیل داعش توسط عملیات نظامی ارتش ترکیه تا چه حد برای منطقه هزینههای امنیتی خواهد داشت.
آیا همه چیز از قبل برنامهریزی شده بود؟
سوال اصلی که با گذشت هشت روز از عملیات چشمه صلح در سوریه و گریختن صدها داعشی از زندانهای مناطق شمال و شمال شرق سوریه باید مطرح شود این است که آیا آزاد شدن یاران البغدادی یک اتفاق ناگهانی بوده یا اینکه از قبل هم برنامهای برای این موضوع (به خصوص از سوی آمریکا و ترکیه) ریخته شده بود؟ اثبات اینکه چنین اتفاقی یک «سناریوی از پیش طراحی شده» است، کارِ آسانی نیست اما اسناد و شواهدی وجود دارد که نشان میدهد داعش چشمش به دروازههای زندانها و اردوگاههای شمال و شمال شرق سوریه بوده و از سوی دیگر ایالات متحده به عنوان وزنه تعادل نظامی در آن ناحیه هم از وقوع مجدد کارزار خونین با محوریت داعش استقبال میکند.
عکس هوایی از اردوگاه الهول
اواسط شهریور ماه بود که داعش ویدئوی شش دقیقهای با عنوان «و العاقبه للمُتقین فی ولایه الشام» منتشر کرد و از تمام عناصر و هستههای خفته خود درخواست قیام و انتقام کرده بود. نکته جالب اینجاست که آنها در این ویدئو همانند گذشته با تفسیر احادیث به نفع خود و با اشاره به نقشِ کسانی مانند «اُم عُماره» (از زنان صحابی پیامبر اسلام) و « صفیه دختر حیی بن اخطب» (از همسران پیامبر)، بر ضرورت آزادسازیِ زنانِ داعش که در اردوگاههای زیر نظر کردهای سوریه هستند، تاکید میکنند. به عبارتی دیگر داعش نه تنها کردها را همانند گذشته مرتد خطاب میکند، بلکه زنانی که در اردوگاههای مذکور حضور دارند را یکی از موتورهای محرک و اموال خلافت میخوانند. این مساله به علاوه گزارش دستگاههای امنیتی عراق، سوریه و حتی کشورهای اروپایی به خوبی نشان میدهد که داعش بر اساس سخنان اخیر ابوبکر البغدادی نه تنها به دنبال زاد و ولد کودکان برای آینده خلافت خودخوانده خود است، بلکه از عنصر جنسیت میتواند برای ایجاد بحران (حداقل) در دو کشور عراق و سوریه استفاده کند. تا جایی که در نیمه دوم سپتامبر سال جاری میلادی موسسه الفرقان (ارگان رسانهای وابسته به داعش) فایل صوتی از البغدادی با عنوان «و قل اعملوا» منتشر کرد و از تمام عناصر خود درخواست کرد تمام توان خود را برای آزادسازی زنان، مردان و کودکان داعشی به کار بگیرند.
قبل از مخابره پیامهای مذکور از سوی داعش، دو خبرنگار روزنامه واشنگتن پست (لوئیزا لاولاک - سود مخِنِت) با حضور در اردوگاه الهول اقدام به تهیه و انتشار گزارش میدانی از این اردوگاه کردند. محور این گزارش که در تاریخ سوم سپتامبر ۲۰۱۹ منتشر شده بود، قوانین وحشیانهای بود که زنان داعش در اردوگاه الهول نسبت به یکدیگر اعمال میکنند؛ به گونهای که هر کدام از تندروهای داعش میفهمید که یکی از زنان یا کودکان آنها علیه البغدادی سخن گفته یا اعتقاداتش ضعیف شده، چادر محل خواب و اسکان او را شبانه به آتش میکشند و او را قربانی راه خلافت میخوانند! این حقایق تلخ را نمیتوان کتمان کرد اما اصل مطلب این است که چرا رسانهها، شبکهها و مطبوعات غربی تا به این حد خطرِ موجود در اردوگاهها را تنها کمی قبلتر از حمله ترکیه به شمال سوریه برجسته کردند؟ چرا با گذشت چندین ماه از احداث این اردوگاهها در شمال و شرق سوریه «حالا» این گزارشها منتشر میشود؛ آن هم دقیقاً پس از زمانی که داعش ارزش این اردوگاهها را به گوش دنیا رساند؟
القاعده و داعش؛ کدام جناح پیشرو خواهد بود؟
ممکن است مخاطبان تا به این جای کار، متن پیشِرو را برآمده از یک تئوری توطئه بخوانند و اظهارات وزیر خارجه استرالیا، هلند، سوئد، فرانسه و آلمان در مورد رها شدن هزاران نفر از عناصر داعش را تنها مدلی از فرار رو به جلوی سیاستمداران بدانند اما اگر نگاهی به اظهارات اخیر «یوری کوکوف»، معاون دبیر شورای امنیت روسیه بیاندازند شاید نظرشان تغییر کند. او نه تنها تهدید داعش پس از شروع عملیات ترکیه را بسیار جدی میداند بلکه نسبت به خیزش احتمالی ۳۶ هزار تروریست مسلح وابسته به القاعده در استان ادلب به شدت احساس نگرانی میکند. کمی بعد، «دیوید پترائوس» رئیس پیشین سازمان سیا هم نسبت به تهدید داعش و خیزش احتمالی تروریستهای القاعده هشدار جدی می دهد و اینجا سوال پیش میآید که آیا قرار است اتفاق ماورای تصور روی دهد؟ شک نکنید تیر خلاص این پرونده را کردها به پیکره رسانهها و افکار عمومی زدند. نیروهای سوریه دموکراتیک (قسد) اخیراً اعلام کردند که توان مقابله با ترکیه و در امتداد آن نگهداری از عناصر داعش را در یک زمان مشخص ندارند و همین موضوع نشان میدهد عناصر داعش یا به حال خود رها شدهاند یا اینکه سطح حفاظت و حراست از زندانها و اردوگاهها به پائینترین حد ممکن رسیده است.
نمونههایی از پذیرش مسئولیت عملیات علیه پ.ک.ک توسط داعش
درست است که عناصر داعش پس از گریختن از زندانها، سلاح در دست ندارند اما هیچکس نمی تواند تضمین کند که آنها به مناطق شمالی سوریه نروند و ترکیه بهعلاوه سرپلهای ایالات متحده آنها را تجهیز و روانه میدان رزم نکنند. باید متوجه بود که عملیات ترکیه در چهارشنبه شب هفته گذشته آغاز شد و عملیاتهای داعش علیه پ.ک.ک در قامشلی و حسکه در روز جمعه یعنی دو روز بعد شروع شد. این سند به خوبی نشان میدهد که عناصر داعش آنگونه که میگویند هم دست خالی نیستند! از سوی دیگر روز دوشنبه «أبو مهدی المهندس»، معاون رئیس سازمان حشدالشعبی عراق اعلام کرده که نیروهای خود را برای ورود احتمالی صدها یا هزاران نفر از عناصر داعش که از سوریه گریختهاند، در مرزهای مشترک با این کشور مستقر کردهاند و پلیس مرزی هم در آمادهباش کامل است. جمع این مواضع به خوبی نشان میدهد که هیچکس نمیتواند تضمین کند در منطقه اتفاقی نمیافتد.
فرجام سخن:
خروج آمریکا از نوار شمالی سوریه تا حدودی سناریوی ترامپ برای به رخ کشیدن قدرت حضور ایالات متحده در سوریه را نمایان میکند و بخش دیگری از آن به رقابتهای انتخاباتی این کشور مربوط میشود. آنچه مشخص خواهد بود این است که هستههای خفته داعش که در جای جای سوریه و عراق به زیستن در زیر زمین مشغول بودهاند، آماده استقبال و تحویل گرفتن عناصری هستند که موفق شدهاند از زندانها و اردوگاههای تحت نظارت کردها فرار کنند. در وهله اول تسویه حساب با کردها در دستور کار آنها قرار خواهد گرفت و در این بین ارتش سوریه مورد هدف خواهد بود؛ چراکه اگر بگوییم سازمان اطلاعاتی ترکیه (میت) یا سازمان سیا به دنبال تجهیز آنها نیستند، سناریوی دوم احیاء حیات دوباره مریدانی است که البغدادی به آنها چشم دوخته است. از جهتی دیگر ادلب به عنوان کلکسیونی از عناصر تروریستی وابسته به زیر مجموعههای القاعده مانند «حراس الدین» و «هیئت تحریر الشام» هم نقطه دیگری است که از آنجا تحرکهای مختلفی گزارش شده و هرگونه خیزش احتمالی میتواند هزینههایی در بر داشته باشد که هیچکدام از بازیگران فعال در سوریه فکرش را نمیکنند.
گزارش: فرشاد گلزاری