واکاوی عملکرد رسانهها یک سال پس از قتل جمال خاشقجی؛
چراغی: مثلث رسانههای ترکی، عربی و غربی بنسلمان را وارد باتلاق کرد/ ولیعهد مقابل دوربین به زانو درآمد
کارشناس مسائل سیاسی و رسانهای منطقه گفت: سکوت دنیا باعث شد تا رسانهها به سبک خودشان عدالت را در قبال قتل روزنامهنگار منتقد سعودی برپا کنند و این دقیقاً نوعی قدرتنمایی را به تصویر میکشد.
«جلال چراغی» کارشناس مسائل سیاسی و رسانهای منطقه در گفتوگو با خبرنگار ایلنا عنوان کرد: یک سال از قتل روزنامهنگار و فعال منتقد سعودی میگذرد و همچنان ابهامهای زیادی در مورد این پرونده وجود دارد. همچنان انتقادهایی علیه ولیعهد این کشور وجود دارد و همانند روزهای اول، رسانههای سعودی همه چیز را به صورت ضمنی منکر میشوند. ورود مقامهای ترکیه به این پرونده در سال گذشته باعث شد دولت این کشور به صورت رسمی اعلام کند که خاشقجی هیچگاه از کنسولگری خارج نشده است و مجدداً تکذیب سعودیها را شاهد بودیم. در آنجا بود که سعودیها مدعی شدند ترکیه در حال اتهامزنی است و کمی بعد آنکارا قتل و مُثله شدن خاشقجی توسط تیم سعودی را تایید کرد و از آنجا جنگ رسانهای به نزاع سیاسی – امنیتی تبدیل شد که سرآغاز آن را باید انتشار ویدئوهای ورود و عدم خروج خاشقجی به کنسولگری عربستان دانست که همین موضوع پای رسانههای بینالمللی به این پرونده را باز کرد.
وی ادامه داد: یکی از این رسانهها، الجزیرة قطر بود و قطریها برای تسویه حساب با عربستان با هماهنگی رسانههای ترکیه وارد میدان شد و خبرهای مربوط به پرونده خاشقجی را به صورت گسترده پوشش داد. در آن سو، رسانههای منتقد ترامپ که روابط نزدیکی با محمد بن سلمان داشتند وارد عمل شدند و رسانههایی مانند واشنگتنپست (به علت اشتغال خاشقجی در آن به عنوان ستوننویس) و نیویورکتایمز به عنوان ضلع سوم توپخانه رسانهای علیه عربستان وارد میدان شدند. به صورتی که رسانههای ترکیه ضلع اول و رسانههای عربی و غربی به عنوان اضلاع دوم و سوم این پرونده مشغول به ایجاد هجمه علیه عربستان شدند. آنها تمام قد برای به زانو درآوردن ولیعهد عربستان وارد میدان شدند و فعالیتشان به گونهای بود که دولتهای غربی از جمله دولت ترامپ را تحت فشار قرار داد و افکار عمومی منطقهای و جهانی را علیه این موضوع تحریک کردند. در واقع ترکیه پس از این حادثه دچار بحران شده بود و علتش این بود که نمیتوانست علیه عربستان سکوت کند و هم نمیتوانست اقدام سریع یک جانبه صورت دهد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با بیان اینکه قدرت رسانهها و مطبوعات باعث به چالش کشیده شدن ولیعهد عربستان شد، گفت: این عملکرد باعث شد تا رسانههای دیگر با آنکارا همراه شوند و ظرف چند روز تمام دنیا یکصدا اعلام کردند که خاشقجی توسط سعودیها و در مکان کنسولگری به قتل رسیده است. دادستان عربستان برای تلطیف اوضاع به ترکیه رفت و حتی چندی بعد اعلام کرد «احمد العسیری» یکی از فرماندهان ائتلاف عربی یمن دستور قتل خاشقجی را صادر کرده و در ادامه آن افرادی مانند سعود القحطانی که از نزدیکان ولیعهد سعودی به شمار میرود و ردپای او در پرونده قتل خاشقجی کاملاً مشهود بود، توسط وی به حاشیه رانده شد و هیچ صحبتی از آن به میان نیامده است. یک سال از این پرونده گذشته است و روز چهارشنبه هفته گذشته بنسلمان به قتل خاشقجی اشاره کرد و در رسانهها گفته شد که او به قتل وی اعتراف کرده و به اشتباه گفته شد که او خود را مسئول این پرونده میداند. اظهارات بنسلمان تایید میکند که خاشقجی در کنسولگری عربستان در استانبول به قتل رسیده اما از این برنامه اظهار بیاطلاعی میکند که نشان میدهد ولیعهد سعودی به دنبال فرار از مسئولیت است.
چراغی افزود: نکته دیگر این است که قتل خاشقجی نشان داد که تصمیمگیری در عربستان بسیار بیهدف و مبتدیانه صورت میگیرد؛ چراکه این پرونده تبدیل به باتلاقِ بنسلمان شده و آینده سیاسی او را تحت الشعاع قرار میدهد. درست است که این جنایت با برنامهریزی صورت گرفته اما واقعیت این است که هیچ توجیه و عقلانیت سیاسی یا ذکاوت عملیاتی – اطلاعاتی در پس آن قرار نداشت و اگر گمانهزنیهای موجود را بررسی کنیم، میبینیم که انگیزههای بسیار ابتدایی در این پرونده وجود داشته است. مهمترین و مبتدیانهترین انگیزه این قتل، تفکر محمدبن سلمان در مورد خاشقجی است؛ او یکی از روزنامهنگاران مطرح در داخل عربستان بود به چهرهای سرشناس تبدیل شده بود که میتوانست اجرای سیاست ولیعهد عربستان را با مشکل روبهرو کند. از سوی دیگر این احتمال مطرح است که خاشقجی حاضر نشده به نفع بن سلمان دست به قلم شود یا هدایت رسانهای و روانی را به نفع او صورت دهد. از این منظر است که انگیزه شخص ولیعهد عربستان برای قتل خاشقجی مطرح است.
وی در پایان تصریح کرد: بن سلمان دچار این توهم شده بود که میتواند هر روزنامهنگار و فعال مدنی را بخرد یا حذف کند اما غافل از این بود که ممکن است رسانههای عربی و فربی او را با مشکل روبهرو کند که اتفاقاً این موضوع رخ داد. رسانههای ترکیه، عربی و غربی او را مورد هدف قرار دادند و مانع از تحقق اهداف او شدند. موضوع بعدی این است که تحقیقات در مورد این پرونده به پایان نرسیده است و حتی احتمال دارد ترامپ در این میان مورد اشاره قرار بگیرد؛ چراکه سازمانهای اطلاعاتی آمریکا در روزهای اول اعلام کردند که اسنادی مبنی بر صدور دستور قتل از سوی بنسلمان در دست دارند و این ادعای بسیار خطرناکی است که میتواند گریبان بن سلمان را بگیرد و تبعات بسیار بدی برای او به همراه خواهد داشت. این پرونده نشان داد که قدرت رسانهای تا چه حد میتوان آبروی سیاسی یک دولت یا یک شخص را بر باد بدهد. برخی از رسانههای منطقه به خوبی کار کردند و به نظرم فارغ از تمامی مسائل باید به این موضوع اندیشیده شود که مطبوعات و رسانهها تا چه حدی میتوانند نفوذ خود را برای سرنگونی یک شخص یا یک کشور گسترده کنند.