به بهانه سالگرد کودتای نافرجام سال ۲۰۱۶ در ترکیه؛
ترکیه یا کشوری که کودتا آن را خودکشی کرد!
![ترکیه یا کشوری که کودتا آن را خودکشی کرد!](https://cdn.ilna.ir/thumbnail/OP3SwhTckfJi/YdHYY4gWkVxziNocTLLHoQVar3TrxmvO0e6SENMutiBXz7JNO2nT2KLgCR9h7O_-yMtFV2AKWHv4l_4LeI27Qq4xQIoDjB_gIQDHEiqNepRBeBVXNnV0pmrvZE8GfIfI7otfNPZWXfo,/%DA%A9%D9%88%D8%AF%D8%AA%D8%A7.jpg)
نظامیانی که بنا داشتند تاریخ کودتاها در این کشور خاورمیانه را تکرار کنند یک نکته مهم را از یاد برده بودند؛ اینکه اگر فلزی را تحت تنشهای تکراری یا نوسانی قرار دهید در نهایت دچار خستگی شده و میشکند! چهار کودتا در عرض نیم قرن هر ملتی را خسته میکند.
«ما جهان را ویران میکنیم و بعد با چیزهای جدیدی که آنها را هم بعدا از میان میبریم، دنیا را دوباره پُر میکنیم.» (مارکی دو ساد، ژوستین یا شوربختیهای تقوا)
* آنکارا، ۱۵ ژوئن ۲۰۱۶، خارجی، ۳۰ دقیقه بامداد
جنگندههای نظامی بر فراز آنکارا به پرواز درمیآیند. پل سلطان محمد فاتح در استانبول که در سال ۱۹۸۸ پنجمین پل معلق جهان محسوب میشد، بسته میشود. گلوگاه تنگه بسفر نیز که قسمت آسیایی استانبول را به قسمت اروپایی این شهر متصل میکند با حضور گسترده سربازان از حیات بازمیایستاد. «بنعلی ییلدیریم»، نخستوزیر وقت ترکیه، از عملیات نظامیان برای سرنگونی دولت خبر میدهد.
حزب عدالت و توسعه در سالهای حیاتش چندین بحران را تجربه کرده است، با این حال به جرئت میتوان کودتای نافرجام سال ۲۰۱۶ را مهمترین واقعه برای این گروه دانست. این حزب البته خوب با تبعیدهای سیاسی آشنا بود؛ حزب فضیلت، که اعضای اصلی و اولیه عدالت و توسعه در زمان تشکیل برآمده از آن بودند، در ۲۲ ژوئن ۲۰۰۱ به علت زیر پا گذاشتن اصولا سکولار قانون اساسی غیرقانونی شناخته شده بود. اسلامگرایان ترک بهخوبی آگاه بودند که ارتش در بزنگاههای تاریخی مشت آهنین خود را بر گرده دولتهای قانونی کوبیده است؛ خاطره سقوط دولت «نجمالدین اربکان»، نخستوزیر وقت ترکیه، هنوز از خاطره بسیاری از آنها پاک نشده بود.
احزاب اسلامگرای ترکیه در خلال سالهای ۱۹۸۲ الی ۲۰۰۲ بهخاطر فعالیتهای مغایر قانون اساسی سکولار کشور، اختلاف میان تندرویان و میانهروها و همچنین فشار نظامیان سرنوشتی جز انحلال یا سرکوب نصیبشان نشده بود. با این حال، هنگامی که در سال ۲۰۰۲، عدالت و توسعه قدم به عرصه سیاسی ترکیه گذاشت، عوامل بسیاری به سود آنها پیش رفت: زوال رژیم سکولار حاکم، بیکفایتی احزاب چپ در مواجهه با بحرانهای سیاسی و اقتصادی و نابسامانیهای سالهای گذشته همه باعث شد ستاره اقبال شاگردان اربکان در آسمان این کشور مترقی بدرخشد.
* آنکارا، ۲۷ مه ۱۹۶۰، خارجی، سه بامداد
نیروهای ارتش ترکیه در سراسر کشور پایگاههای دولتی را به تسخیر خود درمیآورند. «عدنان مندریس»، نخستوزیر وقت ترکیه و «جلال بایار»، رئیسجمهوری این کشور به همراه تعدادی از وزرا بازداشت شده و به زندانی در جزیره یصی ادا فرستاده میشوند. بیش از ۶۰۰ مقام دولتی محاکمه و بهرغم فرجامخواهی رهبران آمریکا، بریتانیا و فرانسه، ۱۵ نفر با مجازات مرگ روبرو میشوند.
«رجب طیب اردوغان»، رئیسجمهوری ترکیه و حزب متبوعش توانست با سیاستهای اصلاحطلبانه داخلی در تمامی ابعاد اقتصادی، قومیتی و فرهنگی خود را رهبری دموکرات و قانونگرا معرفی کند. دکترین «عمق استراتژیک» نخستوزیر وقت این کشور نیز دو هدف عمده را پیش پای گذاشته بود؛ پیوستن به اتحادیه اروپا و بازی کردن نقش میانجی در منازعات میان کشورهای همسایه. عدالت و توسعه از همان آغاز موجودیت خود را در تضاد با ارتش و آرمانهای کمالیستی شکل داد. «حسن جمال»، نویسنده پیشین و سرشناس روزنامه ملیت، زمانی گفت: «مردم از لج ارتش به عدالت و توسعه رای دادند.» اقتصاد اما، همچنان حرف آخر را میزند. آنچه بیشترین محبوبیت را برای این حزب اسلامگرای میانهرو به دنبال داشته تواناییاش در مهار نرخ تورم و جذب سرمایهگذاریهای خارجی بود. به قول «نوران»، کارگر بندری در بیاوغلو که ظهر ۲۳ ژوئن سال ۲۰۱۸ داشت پکی به سیگار «باند»اش میزد: «دستکم جیبمان سنگینتر شده!»
* استانبول، ۲۹ ژوئن ۲۰۱۶، خارجی، حوالی ظهر
پلیس ۲۱ روزنامهنگار را به سوی دادگاه میبرد. تحقیقات درباره کودتای نافرجام به صدور دستور بازداشت بسیاری از نظامیان، فعالان مدنی و روزنامهنگاران و دگراندیشان انجامیده است. در میان بازداشتشدگان چندین روزنامهنگار سرشناس هم دیده میشود. ۲۰ روزنامهنگار دیگر نیز تحت تعقیب قرار دارند و از قرار معلوم برخی از کشور فرار کردهاند.
مشکل اصلی کودتای ترکیه چهبسا زمانبندی اشتباه آن بود. طرف مقابل یک کارت برنده داشت و آن اقبال عمومی و بسیج گسترده هواداران بود. نظامیانی که بنا داشتند تاریخ کودتاها در این کشور خاورمیانه را تکرار کنند یک نکته مهم را از یاد برده بودند؛ اینکه اگر فلزی را تحت تنشهای تکراری یا نوسانی قرار دهید در نهایت دچار خستگی شده و میشکند! چهار کودتا در عرض نیم قرن هر ملتی را خسته میکند. نظامیان معترض حواسشان نبود که اکنون قرن ۲۱ است، قرن اکثریت خاموش و تودههای بیحوصله. دیگر کسی حوصله این دست دردسرها را ندارد، چه به حق باشد و چه نباشد! از سوی دیگر، اردوغان و متحدانش در سالهای گذشته بهخوبی توانسته بودند از نفوذ گسترده نظامیان در ارکان دولت بکاهند و تغییرات گسترده فرماندهان ارشد در دوران زمامداری حزب عدالت و توسعه از یکپارچگی ساختار ارتش این کشور کاسته بود.
کودتاگران نکته دیگری را نیز از یاد برده بودند؛ درخشش تصویر بر پردههای پلاسمایی و کاتدی. هنگامی که شرایط در شهر مرمره نامشخص بود و اخبار ضد و نقیضی از سراسر کشور مخابره میشد، حضور اردوغان در شبکه تلویزیونی سیانان ترک (از طریق تماس تصویری) توانست خیال بسیاری از هوادارانش را راحت و خیابانهای استانبول و آنکارا را مملو از جمعیت کند. فرماندهان کودتا توجهی به این نکته نکردند که در عصر جدید، این رسانه است که واقعیت را به توده نشان میدهد، نه بیانیهای خشک و خالی! حضور اردوغان بر نمایشگر تلویزیون میلیونها ترک سبب شد بسیاری از نظامیان از کودتاگران رویگردان شوند.
* آنکارا، ۱۲ مارس ۱۹۷۱، خارجی، بدون زمان
اوج درگیری سیاسی میان ترکیه و یونان بر سر جزیره قبرس، روند نزولی اقتصاد و تورم ۸۰ درصدی. «ژنرال ممدوح تاقماج»، رئیس ستاد کل ارتش ترکیه، تذکرنامهای به «سلیمان دمیرل»، نخستوزیر وقت، مینویسد و دولت را به اتهام ایجاد هرج و مرج در سراسر کشور منحل میکند. دمیرل ساعاتی بعد، پس از جلسهای با کابینه استعفا میدهد.
جورجو آگامبن، فیلسوف ایتالیایی، بهخوبی نشان داده که در قیاس با نهادهایی چون زندان و بیمارستان، اردوگاه و منطق حکومت نظامی بهتر از هر نهاد دیگری رابطه میان قدرت حاکم و مفهوم حیات برهنه را روشن میکند. در اینجا سوژه به منطقهای نامعین پرتاب میشود که نه بیرون قانون است و نه درون آن. فرد حاکم برای شکل دادن به قدرت سیاسیاش مرزی میان امر قانونی و غیرقانونی میکشد. بدین قرار، حاکم دقیقا کسی است که میتواند این مرز را رد کند و پایی بیرون آن دارد. کودتا جایگشتی است که در آن گرچه خود قانون عملا ملغی شده، اما زور آن همچنان پا برجاست. حیات برهنه در چنین جایگاهی شکل میگیرد، جایگاهی نامشخص و گنگ که در آن فرد از هرگونه هویت نمادین و اجتماعیاش تهی شده است و بدل شده به موجودی غریب، نوعی انسان گرگنما که نه به تمامی انسان است و نه بالکل بیرون از حوزه روابط انسانی.
اردوغان در سال میلادی منتهی به کودتا چالشهای بسیاری را از سر گذراند. حزبش نتوانسته بود اکثریت کرسیهای پارلمان را از آن خود کند و بحران در مناطق کردنشین مدام بدتر میشد. شرایط نابسامان اقتصادی و سیاسی امیدهای او برای پیوستن به بلوک سبز را نیز به محاق برده بود. کودتای ۲۰۱۶ این بخت یگانه را برای اردوغان فراهم کرد که تا مخالفان و منتقدان خود را به گوشهای براند و پیشبینیهای بسیاری از تحلیلگران را که معتقد بودند حزب او دچار شکاف و سرنگونی میشود ناکام بگذارد. همبستگی ملی، شرایط اضطراری و سرکوب مخالفان بختی یگانه را پیش پای رئیسجمهوری ترکیه قرار داد، بختی که همچنان میشد به مدد آن بسیاری را در داخل منطق اردوگاه و حکومت نظامی نگاه داشت.
کودتای نافرجام ۲۰۱۶ که به زعم عاملانش بنا بود نقطه پایانی بر سیاستهای اردوغان و متحدانش باشد، در عوض توانست جایگاه او را بیش از پیش محکم کند. اردوغان برنده قماری بود که صفوف اسلامگرایان را یکپارچه کرد و اقتدارش را تحکیم بخشید. دولت اعلام کرده بود که هشت هزار و ۶۵۱ نفر از نیروهای مسلح رسمی ترکیه در اجرای کودتا مشارکت کرده بودند. کمتر رهبر سیاسی را در جهان میتوان یافت که بهترین بهره را از این آمار نبرد؛ از مارس ۱۹۸۰ مدت زیادی نگذشته بود و داغ «پیشنهادات» نظامیان به نجمالدین اربکان و کنارهگیری او پس از آن همچنان تازه بود. اردوغان خوب دریافته بود که ارتشی که زمانی هر ۱۰ سال یک بار کودتا راه میانداخت و دولت عوض میکرد، اقتدارش با چالشی جدی روبرو شده بود. رئیسجمهوری ترکیه از این دانشْ نهایت استفاده را برد.
بهرغم گذشتن سه سال از تاریخ کودتای نافرجام، موج دستگیریها در این کشور همچنان ادامه دارد. از آن تاریخ به این سو، شماری از مردم همچنان صبحها از خواب بیدار شده و میبینند که یا تبدیل به «گرگور سامسا» شدهاند و آماده مرگ یا بدل به «یوزف ک» و سرگردان در چرخدندههای عدالتی نیمهجان.
میلان کوندرا کتاب «کلاه کلمنتیس» را چنین آغاز میکند: «در نوامبر ۱۹۵۶، مدیر خبرگزاری مجارستان، اندکی پیش از آنکه دفترش زیر گلولههای توپ با خاک یکسان شود، تلکسی به همهی جهان فرستاد حاوی این پیام نومیدانه که هجوم روسها به بوداپست آغاز شده است. پیام به این کلمات ختم میشد: ما برای مجارستان و برای اروپا میمیریم.» در آن نیمهشب غریب و هولناک در ژوئن ۲۰۱۶، ترکیه بنا بود برای چه کسی بمیرد؟
گزارش از: کامران برادران