خبرگزاری کار ایران

گفت‌وگوی اختصاصی ایلنا با آدریان جانستون:

کنار گذاشتن حمایت از مساوات‌طلبی اشتباهی بزرگ است/ مبارزه در عرصه هویت به شکست انجامیده است/ نفرت افسارگسیخته از پوپولیسم مانعی بر سر اندیشه و عمل شده است

کنار گذاشتن حمایت از مساوات‌طلبی اشتباهی بزرگ است/ مبارزه در عرصه هویت به شکست انجامیده است/ نفرت افسارگسیخته از پوپولیسم مانعی بر سر اندیشه و عمل شده است
کد خبر : ۷۶۸۰۹۳

تا زمانی چپ نتواند از نارضایتی بالقوه از سرمایه‌داری که در حال حاضر در جهان موجود است به نفع خود بهره گیرد، این ناخرسندی از مسیر اصلی‌اش منحرف می‌شود و مورد خیانت قرار می‌گیرد و بی‌هیچ فایده‌ای در سازوکار سرمایه‌داری جهانی ادغام می‌شود.

به گزارش خبرنگار ایلنا، پروفسور «آدریان جانستون» فیلسوف و نویسنده مارکسیست آمریکایی است. وی ریاست دپارتمان فلسفه دانشگاه نیومکزیکو را بر عهده دارد و مطالعات و تألیفاتش متمرکز بر ایده‌آلیسم آلمانی است. ازجمله آثار جانستون می‌توان به «هستی‌شناسی ژیژک: نظریه‌ای ماتریالیستی و استعلایی در باب سوبژکتیویته» و «بدیو، ژیژک و دگرگونی‌های سیاسی: فرازوفرود تغییر» اشاره کرد. 

آدریان جاسنتون با اشاره به غصب فضای عمومی از سوی راست افراطی و به یغما رفتن ایده‌ها و اصول چپ از سوی این جبهه به خبرنگار ایلنا گفت: تا زمانی که راست می‌تواند آزادانه از ترس‌ها و کمبودهای مردم عام استفاده کند و آن‌ها را در جهت منافع خود به کار گیرد، انتظار بیش از این نیز نمی‌توان داشت. تا زمانی چپ نتواند از این نارضایتی بالقوه از سرمایه‌داری که در حال حاضر در جهان موجود است به نفع خود بهره گیرد، این ناخرسندی از مسیر اصلی‌اش منحرف می‌شود و مورد خیانت قرار می‌گیرد و بی‌هیچ فایده‌ای در سازوکار سرمایه‌داری جهانی ادغام می‌شود. 

از این گذشته،‌ چپ اخیرا مساوات‌طلبی را به‌عنوان امری کهن و از مد افتاده کنار می‌گذارد و این به نظر من اشتباهی است عظیم که عواقب سیاسی متعدد و وحشتناکی دارد. اکنون «سیاست هویتی» پیش‌رویی که جای همبستگی عمومی با فتیشی‌سازی تفاوت‌های غیراقتصادی، کنار گذاشتن‌ها، فریبکاری‌ها و غیره را می‌گیرد، متهم است که صحنه نبرد را به جبهه راست واگذار کرده است. با این کار، این دست چپ‌گرایی (میانه‌رو و ضدانقلابی) خود را از توانایی مبارزه با هویت‌گرایی دست‌راستی (یعنی ناسیونالیسم قومی و غیره) محروم می‌کند.

این نویسنده آمریکایی در ادامه گفت: این درست همان اتفاقی است که در کارزار انتخاباتی «هیلاری کلینتون»، نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶، روی داد. کلینتون در آن زمان هواداران «دونالد ترامپ»، رئیس‌جمهوری آمریکا، را «مشتی آدم رقت‌انگیز» خواند. این‌گونه است که سیاست هویتی چپ چنان پیش می‌رود تا بخش‌هایی از مردم را با خود دشمن کرده و به ناسیونالیست‌های راست افراطی می‌سپارد. بسیاری از این مغضوبان جایگاهی اجتماعی‌اقتصادی دارند که آنان را در قالب طبقه‌هایی قرار می‌دهد که از سوی سرمایه‌داری مورد استثمار قرار گرفته‌اند. اما چپ غیرمارکسیستی به‌شکلی نامولد این قربانیان سرمایه‌داری به آغوش راست می‌سپارد. 

وی در ادامه افزود: مبارزه در عرصه جزئی‌انگاری و مقولات هویتی به شکست انجامیده است. ادامه روند قهقرایی چشم در برابر چشم و نزاع‌های هویتی تنها به جنگ فرهنگی دامن می‌زند و دست آخر آب به آسیاب راست می‌ریزد. یگانه راهی که پیش پای چپ قرار دارد کشاندن نبرد به زمین زیرساخت اقتصادی و جهان‌گرایی نوینی است که بتواند بر هزاران ناخرسندی برآمده از سرمایه‌داری تاکید کند. تنها راهی که پیش روی بشر قرار دارد نیز همین است تا بتواند آینده‌ای ارزنده و زیست‌پذیر برای خود دست‌وپا کند. 

رئیس دپارتمان فلسفه دانشگاه نیومکزیکو با اشاره به این‌که بسیاری از متفکران امروزی، از جمله اسلاوی ژیژک، معتقدند که رشد ناسیونالیسم فرصتی برای احیای ارزش‌های چپ و بازتعریف آن‌هاست، گفت: بگذارید این‌طور بگویم که به گمان من، چپ امروزه می‌تواند با معلق کردن ارزش‌های اخلاقی‌معنوی و فرهنگی‌اش به‌طور موقت خود را تجدید کند. لیبرال‌های مترقی چپ میانه بیش از حد دلبسته آن شده‌اند که از عوام‌فریبی سرمایه‌داری پوپولیستی دست‌راستی ابراز انزجار کنند. البته در تنفربرانگیز بودن این پوپولیسم شکی نیست، اما این میل بدل شده به مانعی بر سر راه اندیشیدن و عمل کردن به شکلی که صرفا برآمده از واکنش‌های متعصبانه نباشد. 

بگذارید رک بگویم! چپ امروزه به چشم‌چران‌هایی بدل شده که همراه با ترس و افسون، بی‌کنش و اخته در قبال پدیده‌های امروزی، پای نمایش توئیترمحور ترامپ نشسته است. با ابراز نومیدی از دیدن عناوین خبرها از یک سو و خندیدن به کمدین‌های چپ میانه از سوی دیگر که این عناوین را بدل به دستمایه طنز کرده‌اند نمی‌توان به جایی رسید. 

این فیلسوف آمریکایی در ادامه گفت: در مواجهه با چهره کریه ناسیونالیسم قومی و پوپولیسم دست‌راستی، چپ چه‌بسا باید بیاموزد که در مواجهه با توده‌ای که گرفتار این وضعیت شده نباید بینی خود را بگیرد و از موضع بالا با آنان رفتار کند. چپ باید خود را از موعظه‌های پارسانمایانه دست بکشد و نشانه رفتن انگشت به سوی دیگران را کنار بگذارد. چپ باید از مَرکب اخلاقیاتش پایین بیاید. 

وی ادامه داد: بر همین قیاس، باید با «جاهل»، «ابله»، «دهاتی» و غیره نامیدن هواداران راست افراطی مخالفت کرد و آن را به‌عنوان لقب‌هایی نژادپرستانه و جنسیتی محکوم کرد. امروزه چپ نه‌تنها به طبقه بی‌توجه است و آن را کم‌اهمیت جلوه می‌دهد، بلکه متاسفانه خود را در جبهه اشتباه نزاع طبقاتی قرار می‌دهد. 

آدریان جانستون در ادامه افزود: نباید به فرودستانی که در چرخ‌دنده‌های نظام سرمایه‌داری و مراکز رو به زوال صنعت گرفتار آمده‌اند از بالا نگاه کرد. بسیاری از این توده بالاصطلاح ابله خوب از گرداب موجود میان نخبگان جهانی (از جمله سیاستمداران هویت‌محوری که آنان را «رقت‌انگیز» می‌خوانند) و دیگر کسانی که از قطار توسعه «جا مانده‌اند» آگاه‌اند. این‌که کسانی با این سطح از آگاهی نیز باز به راست افراطی گرایش دارند برآمده از خودستایی چپ در جهان امروز و بی‌توجهی‌اش به منازعات طبقاتی است.

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز