یادداشتی از مرتضی مکی؛
بیم و امیدهای بازنشستگی خانم صدراعظم
کارنامه صدراعظم آلمان در این کشور و حتی اتحادیه اروپا مثبت بوده اما آنچه که خطرناک است، تقویت راست افراطی در مقابل احزاب سنتی خواهد بود.
«مرتضی مکی» کارشناس مسائل اروپا طی یادداشتی برای ایلنا به تشریح دلایل بازنشستگی صدراعظم آلمان و پیامدهای آن برای اروپا پرداخته که در ادامه از نظر میگذرد:
کنارهگیری «آنگلا مرکل» از سمت صدراعظمی آلمان موضوعی است که نه تنها برای او بلکه امکان دارد برای تمام سیاستمداران اروپایی اتفاق بیافتد. منابع خبری آلمان اخیراً اعلام کردند او قرار است در سال ۲۰۲۱ پس از پایان دوران فعالیتش به عنوان صدراعظم آلمان، دیگر فعالیت سیاسی نداشته باشد و به نظر این تصمیم مرکل تا حد زیادی برآمده از وضعیت سیاسی حزب دموکرات مسیحی است. تا جایی که او اخیراً در انتخابات درون حزبی نامزد نشد و شخص دیگری را برای رهبری حزبش در نظر گرفت. واقعیت این است که حزب دموکرات مسیحی در سالهای اخیر روزهای رو به افول را تجربه کرده و سعی میکند با تعویض چند مهره از این حزب، آینده خود را تضمین کند و از این منظر کنارهگیری مرکل در سال ۲۰۲۱ در همین راستا قابل درک و فهم است.
بسیاری از احزاب راست افراطی زمانی که خبر بازنشستگی مرکل در سال ۲۰۲۱ را شنیدند از این موضوع استقبال کردند و حتی خوشحال شدند؛ این اقدام و رفتار آنها را باید نوعی بهرهبرداری سیاسی و تبلیغاتی در این خصوص دانست که به هر وسیلهای خواهان به کرسی نشاندن عقیده سیاسی خود و تحمیل آن بر دیگران هستند. در مقابل روز گذشته خانم مرکل با یک موضع کاملاً روشن به جریانهای راست افراطی در آلمان و سراسر اروپا اعلام کرد که ناسیونالیسم افراطی دشمن اروپای واحد است. این دقیقاً نشان میدهد که مرکل نه تنها از مدل فعلی ناسیونالیسم رنج میبرد بلکه از هم اکنون هشدار میدهد که بعد از کنارهگیری از عرصه سیاسی چه اتفاقی برای آلمان و اتحادیه اروپا خواهد افتاد!
واقعیت این است که کارنامه مرکل در داخل آلمان بسیار درخشان و قابل قبول است. او رشد اقتصادی را افزایش داد و توانست بیکاری افسار گسیخته را کنترل کند اما به نظرم این مقبولیت او تنها در آلمان خلاصه نمیشود، بلکه سیاست او در قبال اتحادیه اروپا هم درست بوده است. مرکل توانست با ارائه بستههای نجات مالی مانع سقوط و ورشکستگی بسیاری از کشورها مانند ایتالیا و یونان شود؛ درست است که این بستهها ریاضت اقتصادی را به دنبال داشت اما توانست خطر ورشکستگی دولتها را کنترل کند. از منظری دیگر او به راحتی توانست شکاف ایجاد شده در اتحادیه اروپا را ترمیم کند و از این منظر نام او در تاریخ آلمان و اروپا ثیت و ضبط شده است.
به نظر میرسد پس از بازنشستگی مرکل، احزاب راست و چپ سنتی تا حدودی روند افول حیات سیاسی را تجربه کنند که در این بین حزب سوسیال دموکرات بیشترین شکست را داشته و خواهد داشت. از سوی دیگر احتمال رشد حزب سبزها وجود دارد و البته گرایش راست افراطی هم در حال صعود است و به خوبی رشد میکند. من معتقدم که جایگاه این جناح تا حدی زیادی تقویت شده و در آینده هم تقویت میشود اما اینکه به عنوان شریک دولت ائتلافی بتوان از آنها نام برد، امری غیر ممکن است. در این میان گرایش مردم آلمان به سمت دیدگاه سلبی پیش رفته و از سیاست ایجابی فاصله گرفتهاند. آنها به خاطر شعار رای نمیدهند و این نکته میتواند برای سیاستمداران آلمان خطرناک باشد.