سفیر پیشین ایران در افغانستان در گفتوگو با ایلنا تشریح کرد:
پشت پرده برگزاری نشست بینالافغان توسط طالبان/ دلایل حضور زنان در اجلاس دوحه
ایالات متحده نتوانسته طالبان را با خود همراه کند و از این بابت با اعطاء مجوز برگزاری نشست بینالافغان به این جریان، دولت وحدت ملی افغانستان را بیش از گذشته حاشیهنشین کرد.
«فداحسین مالکی» سفیر اسبق ایران در افغانستان در تشریح ابعاد و دلایل برگزاری نشست بینالافغان با محوریت طالبان در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: برگزاری نشست بینالافغان در پایتخت قطر و آن هم توسط طالبان، بیش از هر چیز به پرونده صلح افغانستان مربوط است. قبل از آنکه به تحلیل زوایای گوناگون این نشست بپردازم باید به این نکته اشاره کنم که نشست بینالافغان در سال ۱۳۸۷ با پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران در دستور کار مقامات افغانستان قرار گرفت. در آن موقع سفیر کشورمان در کابل بودم و با بسیاری از مقامات افغانستان در مورد این موضوع گفتوگو کرده بودم و تبادل نظرهای زیادی در این خصوص رد و بدل شد. عدهای مدعی هستند که تهران از این طریق به دنبال حمایت از طالبان است اما واقعیت این است ما بر این باوریم که مشکلهای افغانستان تنها از طریق اجلاس بینالافغان قابل حل و فصل است.
وی ادامه داد: مشکلی که در پرونده صلح افغانستان اخیراً اتفاق افتاده، زیادهخواهی زلمی خلیلزاد در منطقه جنوب آسیا است. ما شاهد چندین دور از مذاکره میان طالبان و تیم مذاکره کننده آمریکا در ایام اخیر بودیم اما نه تنها موانع گذشته بر طرف نشده بلکه به تازگی شاهد بروز موانع جدید هستیم و همچنان نتیجه صلح مشخص نیست. در این میان دولت افغانستان هم اجلاس و سلسله نشستهای بینالافغان را بهتری راه حل برای خروج از وضعیت فعلی و حل و فصل مشکلات میداند اما آنها منتقد این موضوع هستند که نشست بینالافغان توسط طالبان برگزار شود. دولت وحدت ملی معتقد است که نشست بینالافغان باید توسط ارگ طرحریزی و برگزار شود و در اینجاست که بسیاری از معادلات داخلی و خارجی افغانستان به هم میریزد. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که چرا طالبان جلوتر از دولت وحدت ملی افغانستان اقدام به برگزاری نشست بینالافغان در قطر کرده است؟
این کارشناس مسائل جنوب آسیا عنوان کرد: در وضعیت کنونی اغلب تحلیلگران و ناظران بینالمللی بر این باورند که ایالات متحده نتوانسته طالبان را بر اساس برنامهها و راهبردهایی که کاخسفید و مجموعه دستگاه تاثیرگذار آمریکا آن را تبیین کردهاند با خود همراه کند؛ به عبارتی دیگر کنترل اوضاع از دست ایالات متحده خارج شده و بر این اساس به طالبان امتیاز برگزاری نشست بینالافغان در دوحه را داده است. این بدان معناست که واشنگتن دولت افغانستان را فعلاً کنار گذاشته و تمرکز خود را بر طالبان معطوف کرده است. باید به این نکته توجه داشت که دولت افغانستان و بسیاری از مقامات آمریکایی بر این نظر هستند که ایالات متحده در گذشته تمام سعی خود برای مشروعیت زدایی از طالبان به کار میبست اما هم اکنون از طالبان به عنوان یک جریان سیاسی نام میبرند. این روند بدون تردید کاهش قدرت دولت مرکزی افغانستان را به دنبال داشته و هرج و مرج بیشتر در افغانستان دور از دسترس نخواهد بود.
مالکی افزود: کاهش نقش و قدرت دولت افغانستان به هر ترتیب موجب کم شدن نقش مردم این کشور خواهد شد. من بر این باورم که ایالات متحده به صورت تمام و کمال صحنهگردان افغانستان است و حتی در برخی از اتفاقها، طالبان از ناحیه آنها هدایت میشود. به موازات این وضعیت، طالبها در حال تقویت قوای سیاستگذاری خود هستند تا به نوعی بزرگان و ریشسفیدان افغانستان را به سوی خود هدایت کنند. بدیهی است هدف و خروجی مد نظر آنها از این سناریو، افزایش قدرت چانهزنی خواهد بود تا از این طریق بتوانند اوضاع را به نفع خود هدایت کنند. از این منظر حضور زنان در نشست بینالافغان یکی از این موضوعات است که آنها از این طریق به دنبال تطهیر چهره خود برآمدهاند. طبیعی است که حضور زنان در این نشست بیشتر چهره نمادین دارد و متاسفانه استفاده از این ابزار در کشورهای منطقه از گذشته تا به امروز شایع بوده است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: علاوه بر نشست بینالافغان یکی دیگر از راههای حل و فصل مشکلها در افغانستان برگزاری لویه جرگه (بزرگترین تجمع مشورتی افغانستان که متشکل از سران قبایل و ریشسفیدان است و در قانون اساسی هم به آن اشاره شده) است. متاسفانه در مورد برگزاری لویه جرگه هم اختلافهای زیادی وجود دارد؛ به عنوان مثال اشرف غنی با این موضوع موافق است اما عبدالله عبدالله با آن مخالفت کرده و این روند باعث پیچیدگی بیش از حد اوضاع در افغانستان شده است. بنابراین طالبان در نشست بینالافغان که در دوحه برگزار خواهد شد به دنبال شنیدن نظرهای طرف مقابل است و باید دید که حرکت بعدی آنها پس از نشست آتی چه خواهد بود.