جهان در سال ۱۳۹۷/ پرونده هفتم: عربستان
تراژدی خاشقجی/ سناریوی ضربه به تهران از بغداد/ بن سلمان و رویای تولید بالستیک/ پیمان برادری ریاض و اسرائیل
اگرچه قتل روزنامهنگار منتقد سعودی، عربستان را در عالم رسانه در کانون توجه قرار داد اما ارزش حصر شاهزادهها و نزدیک شدن این کشور به اسرائیل را نمیتوان کمتر از آن برشمرد.
اگر بگوییم عربستان سعودی در سال گذشته محوریت بسیاری از اخبار مخرب در سطح جهان بود، بیراه نگفتهایم! بدون شک وقایعی که در سال ۱۳۹۷ با محوریت سعودیها رخ هیچ وقت تکرار نخواهد شد؛ چراکه در کمتر از ۴۸ ساعت خیل عظیمی از مخالفان ولیعهد عربستان به یکباره در حصر قرار گرفتند و داراییهای آنها به دستور محمدبن سلمان توقیف و ضبط شد. اما این تنها بخش کوچکی از وقایع سال اخیر با محوریت ریاض بود و در ادامه مسائلی به وقوع پیوست که بسیار نادر بود. عربستان همانند سالهای قبل و به موازات تحرک احزاب عراق برای شرکت در انتخابات پارلمانی سعی کرد بغداد را به هر شکلی که شده به آشوب بکشد تا حداقل از این طریق در برابر ایران بایستد.
اما آنچه حیرت جامعه ملل را در برداشت حمایت ریاض از تروریستهای سوریه یا تاختن بر ایران نبود بلکه حذف فیزیکی «جمال خاشقجی» در کنسولگری عربستان واقع در استانبول بود که دقیقاً نشان داد خاندان سعود هیچ بویی از انسانیت نبردهاند. لطمههای این پرونده ستونهای حاکمیت در ریاض را به لرزه انداخت اما آنچه به عنوان چاشنی تنفر از سعودیها باید مورد نظر قرار بگیرد، علنی شدن روابط آنها با رژیم صهیونیستی است. در بسیاری از اخبار دوستی و همکاری پنهان ریاض و تلآویو علنی شد که ضربه به ایران، ترکیه و قطر هم در این راستا قابلیت تحلیل دارد. این در حالیست که اصلاحات ولیعهد عربستان پس از این وقایع نیمه کاره باقی مانده است اما او قدم در راه ساخت موشکهای بالستیک نهاده که میتواند تهدید جدی برای جهان قلمداد شود. در ادامه مهمترین رویدادهای مهم با محوریت عربستان سعودی از نظر میگذرد که تجمیع نظر چند تن از کارشناسان این حوزه به حساب میآید.
حذف مخالف در استانبول!
احمد الربح (فعال سیاسی سعودی)
بدون شک انگشت اتهام در پرونده قتل جمال خاشقجی به سوی عربستان گرفته میشود. دولت ترکیه با انتشار تصاویر مربوط به لحظه ورود خاشقجی به ساختمان کنسولگری، امکان تکذیب حضور وی در این کنسولگری را از طرف سعودی سلب کرد و از مقامهای ریاض می¬خواهد در زمینه اثبات خروج این روزنامهنگار مفقود پاسخگو باشند اما مسئولان سعودی هنوز و پس از گذشت چندین ماه پاسخی به این پرسش نداده و فقط در همین حد اکتفا کردهاند که خاشقجی از کنسولگری خارج شده، بنابراین انگشت اتهام به صورت مستقیم به دولت عربستان اشاره دارد. البته باید گفت که دیگر این اتهام فقط از جانب ترکیه علیه عربستان مطرح نیست و در حال حاضر جامعه بینالمللی و افکار عمومی جهان نیز خواهان پاسخگوئی رژیم سعودی در این زمینه هستند تا جائی که حتی رئیسجمهور آمریکا گفته سعودیها باید در عملیات تحقیق با ترکها همکاری کنند و دبیر کل سازمان مل متحد و کشورهای غربی نیز خواستار ارائه ادله کافی برای اقناع افکار عمومی هستند.
موضوع خاشقجی ضربه بسیار مهلکی برای حکومت سعودی و ادعای اصلاحات ولیعهد خواهد بود اما این احتمال وجود دارد که سناریوی جدیدی مطرح شود و آمریکا و ترکیه بازیگران اصلی آن باشند، به این صورت که ترکیه با دریافت رشوه بسیار سنگین از عربستان چنین وانمود کند که ماجرای قتل خاشقجی هیچ ربطی به ولیعهد و یا فردی منتسب به او نداشته و احتمالا به دنبال گزینه جایگزینی چون گروه امنیتی مذکور و یا فردی در کنسولگری باشند و اطلاع شخص بن سلمان از این موضوع را به طور کامل تکذیب کنند تا او را به این صورت از باتلاق موجود نجات دهند. ما باید بدانیم مردم عربستان به هیچ نوعی نمیتوانند دیدگاه خود را بیان کنند، هیچ کس نمیتواند بگوید خاشقجی برای چه به قتل رسیده است، هر دیدگاهی در جهت مخالف خواست آل سعود، مجازات سختی در پی خواهد داشت. آنها قطعا حق ندارند در مورد سرنوشت خاشقجی حتی سوال بپرسند و تمام حرفی که میتوانند بزنند اینکه از دولت ترکیه بپرسند خاشقجی کجاست؟ مردم عربستان از این موضوع کاملاً آگاه هستند که آل سعود پشت صحنه اصلی این داستان هستند اما این موضوع را هم می¬دانند که حکومت هیچ علاقهای ندارد آنها موضوع خاشقجی را پیگیری و در مورد آن تحقیق کنند.
شیطنت در بغداد علیه ایران
صباح زنگنه (نماینده اسبق ایران در سازمان کنفرانس اسلامی)
عدهای با دید خوشبینانه معتقد هستند که عراق در حال عبور از بحران سیاسی و امنیتی است اما در مقابل آن دادههایی وجود دارد که نشان میدهد سعودیها به صورت مقطعی تحرکهایی در جهت به آشوب کشیدن اوضاع سیاسی و امنیتی عراق انجام میدهند. برای تحلیل این ادعا، نخست باید نگرانیهای عربستان در مورد عراق را بررسی کرد. سعودیها جمعیت عراق را بیشتر از جمعیت خود میداند و از اینرو تشکیل جمهوریت پس از سقوط صدام را نوعی تهدید علیه خود قلمداد میکنند. به عبارت دیگر ترس از خیزشهای منطقهای نرم در داخل کشورهای اسلامی علیه ریاض یکی از مسائلی است که سعودیها آن را تهدید برای حیات خود قلمداد میکنند. سابقه تشکیل احزاب در عراق ریشه ۶۰ تا ۷۰ ساله دارد اما در عربستان اجازهای مبنی بر تشکیل احزاب سیاسی داده نمیشود و حتی آن را تهدید علیه امنیت داخلی قلمداد میکنند. از سوی دیگر هر زمان که سازمانهای مردم نهاد و مدنی بخواهند صدای خود را بلند کنند بدون تردید فعالیت آنها ممنوع اعلام شده و با آنها برخورد میشود. لذا سعودیها به هیچ وجه نمیپسندند که کشوری مانند عراق به این زودی از جنگ با داعش رها شود و پس از آن به سمت دموکراسی (هر چند که آرام باشد) متمایل شود؛ چراکه در داخل عربستان ممکن است که مردم عراق برای مقابله با حکومت آلسعود مثال بزنند و این دقیقاً خلاف جهت خواسته سعودیها است.
عربستان از قدیم الایام تا به امروز برای اینکه آرامش داخلی و خارجی خود و برخی از متحدان حیاتیاش را تثبیت کند، تضعیف عراق را در دستور کار قرار داده است. در زمان حیات سیاسی صدام سعودیها و برخی دیگر از کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، صدام را نسبت به حمله علیه ایران تشویق کردند. جنگ هشت ساله نه تنها به کشورمان ضربه زد بلکه آثار منفی برای عراق به دنبال داشت که تا به امروز هم ادامه دارد. این در حالی است که سعودیها نه تنها عراق را یک مشکل میدانند بلکه نزدیک شدن این کشور به ایران را یک تهدید علنی برای خود میداند. نزدیک شدن عراق به ایران از لحاظ سیاسی، امنیتی و ایدئولوژیک باعث ترس سعودیها شده و در درجه اول تفرقههای داخلی را در دستور کار قرار دادهاند. جنگ ارزی که در ایران به راه افتاده باعث شد سه مرکز در اطراف کشورمان برای ادامه و تعمیق این بحران احداث شود. نخستین مرکز در دبی مستقر بود که با اعمال عملیات انقباض و انبساط بر روی ارز، پروژهای پیچیده را رقم زد و به سقوط ریال کمک کرد. دومین مرکز در سلیمانیه عراق و سومی هم در استانبول قرار داشت. مجموع این مراکز فشارهایی را بر اقتصاد ما وارد کردهاند اما باید متوجه بود که این تحرکها تنها در محور اقتصادی اتفاق نمیافتد بلکه سعودیها به همراه ایالات متحده و اسرائیل در اقلیم کردستان عراق در حال ارائه کمکهای تسلیحاتی و مالی به جریانهای مسلح ضد تهران هستند تا بتوانند مرز دو کشور را نا امن کرده و حتی اگر توانستند، دست به اقدام تروریستی علیه ایران بزنند.
ریاض به دنبال تولید بالستیک
الیاس فرحات (سرتیپ بازنشسته و پژوهشگر نظامی)
تنها منبع خبری تاسیس کارخانه موشکهای بالستیک در عربستان سعودی، روزنامه واششگتن پست است. این روزنامه نیز خبر مذکور را به نقل از برخی کارشناسان تحلیل تصاویر ماهوارهای مطرح کرد که از وجود تصاویری در سایتی واقع در غرب شهر ریاض اطلاع پیدا کردند و از طریق جزئیات این تصاویر به تاسیسات ساخت موشک مشکوک شدند و چنین تحلیل کردند که سوخت مورد استفاده در موشکهای ساخته شده مایع نیست بلکه از نوع جامد است که امروزه موشکهای مدرن از آن استفاده میکنند. ممکن است عربستان برای رقابت با ایران که خط تولید صنایع موشکی را در اختیار دارد و مانورها و تمرینهای آزمایش در این زمینه اجرا میکند، به سمت این صنایع جنگی خیز برداشته باید اما باید توجه داشت که ریاض میکوشد به توازنی در این زمینه دست یابد و این موضع جدیدی در سیاستهای این کشور است.
مشخص و مشهور است که عربستان سعودی بیشترین نیاز تسلیحاتی خود به ویژه در حوزه صنایع هوائی و امور مرتبط با آن را از طریق خرید و معاملات تسلیحاتی با غرب و در صدر آنها آمریکا و سپس کشورهای انگلیس، فرانسه، چین و روسیه تأمین میکند. در این راستا باید به موشکهای «دی اف» چین اشاره کرد که حدود دو هزار کیلومتر برد دارند و «عبدالله بن عبدالعزیز» پادشاه وقت عربستان در سال ۲۰۰۴ میلادی در یک نمایش نظامی از آنها رونمایی کرد. تصمیم کشورهای غربی برای اعمال فشار بر ایران به منظور توقف برنامه موشکی خود به قانون بینالمللی و پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای، شیمیائی و بیولوژیکی استناد ندارد، چرا که این حق حاکمیتی ایران است. حال آنکه برای غرب ثابت شد که عربستان به دنبال تأسیس کارخانه صنایع موشکهای بالستیک است اما رفتاری متناقض بروز داده و مانند ایران با این کشور برخورد نمیکند. چنین دوگانگی رفتاری در معیارهای غرب به ویژه در قبال ایران و مسأله فلسطین برای همه اثبات شده و در امور سیاسی و اقتصادی فراوانی نمود پیدا کرده است.
پیوند با تلآویو
مهران کامروا (استاد دانشگاه جرج تاون قطر)
ویدئوها و تصاویری که توسط اسرائیل از نشست ورشو منتشر شد نشان از آن دارد که نخستوزیر رژیم صهیونیستی با چندین تن از مقامات کشورهای عربی و خصوصاً عربستان سعودی دیدار و مذاکره کرده است که البته این اتفاق در حاشیه کنفرانس مذکور اتفاق افتاد و هدف اصلی آن نشان دادن نزدیکی اسرائیل و اعراب به یکدیگر است. یکی دیگر از اهدافی که در نزدیک شدن اسرائیل و اعراب نهفته است موضوع ایرانهراسی و القاء انزوای ایران در جهان بود که این مساله هم نتوانست بر اساس دستورالعملی که ایالات متحده آن را نگاشته بود محقق شود. به عبارتی دیگر آمریکاییها قصد داشتند تا اسرائیل و اعراب در لهستان (به خصوص در عرصه رسانه) به یکدیگر نزدیک شوند تا هیمنه این موضوع ریخته شود اما واکنش شهروندان کشورهای عربی در فضای مجازی نشان میدهد که این امر به ضرر آنها تمام شد. عدهای معتقدند که عادیسازی روابط میان اسرائیل و اعراب به رخبری عربستان میتواند منجر به اعتراضهای مردمی در کشورهای عربی شود اما باید به این نکته توجه داشت که دولتهای عربی با عملکرد سرکوبگرایانه خود در بهار عربی به شهروندان و تمام دنیا اثبات کردند که هرگونه خیزش احتمالی با سرب داغ پاسخ داده میشود. از این منظر نمیتوان گفت که مولفه تشکیل جنبشهای مدنی و مردمی در کشورهای عربی همچنان وجود دارد یا قرار است اتفاقی برای پاسخگویی به عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل صورت بگیرد.