بررسی کارنامه یک ساله پوتین در چهارمین دوره ریاست جمهوری؛
افشار سلیمانی: کرملین در احقاق وعدههای اقتصادی شکست خورد/ الیگارشی روسی، محرک خیزشهای داخلی خواهد بود
مردم روسیه دموکراسی هدایتشده را تجربه میکنند و این به معنای کنترل سیاست، اقتصاد، رسانه و حتی آزادی بیان در وضعیت کنونی است.
«افشار سلیمانی» تحلیلگر ارشد مسائل روسیه در تشریح کارنامه یک ساله ولادیمیر پوتین در چهارمین دوره ریاست جمهوریاش در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: در یک سال اخیر که ولادیمیر پوتین وارد نخستین سال از دوره چهارم ریاست جمهوریاش بر روسیه شد، سیاست خارجی این کشور همانند گذشته به مسیر خود ادامه داد که البته در میانه این مسیر شاهد پررنگ شدن ملیگرایی بودیم. او از گذشته تا به امروز درصدد احیای چهره و جایگاه روسیه در عرصه بینالمللی بوده و در مقاطعی به صورت علنی دست به اقدامهایی زده که در زمان جنگ سرد توسط شوروی سابق اعمال شده بود و نهایتاً تا حدی توانست چهره سیاسی روسیه را برجسته کند. نکته مهم که در یک سال گذشته باید مورد نظر قرار بگیرد، تضعیف «عنصر اقتصاد» در روسیه است. پوتین در جریان انتخابات اخیر وعدههای بسیار زیادی در عرصه اقتصادی به مردم روسیه داد اما این وعدهها محقق نشد.
وی ادامه داد: دادههای فعلی به خوبی نشان میدهد که پوتین طی یک سال اخیر با ناکامیهای زیادی در حوزه اقتصاد روبهرو شده است. او نتوانست خط فقر را ترمیم کند و بر اساس آمارهای موجود چیزی در حدود ۳۰ میلیون نفر در روسیه اسیر مشکلات اقتصادی جدی هستند. یکی از دلایل این وضعیت را باید حاکمیت الیگارشی بر اقتصاد، سیاست و امنیت روسیه دانست؛ به گونهای که فضای کسب و کار در روسیه شفاف نیست و از جهتی دیگر اقتصاد آزاد در این کشور وجود ندارد و در ردیف ۱۴۰ تا ۱۵۰ دنیا قرار دارد. موضوع دیگر در بحث اقتصاد روسیه، کاهش قیمت نفت است که موجب شده پوتین نتواند پاسخگوی وعدههای خود در یکسال گذشته باشد. نکته دیگر که باید به آن اشاره شود عدم وجود «آزادی سیاسی و مانور احزاب» است. واقعیت این است که ما در حال مشاهده دموکراسی نمایشی در روسیه هستیم و تمام دستگاهها برای تزئین این نمایش بسیج شدهاند.
سفیر اسبق ایران در آذربایجان با اشاره به کنترل رسانهها در روسیه، گفت: یکی از اهرمهایی که موجب شده این نمایش به خوبی در سطح ملل متحده به تصویر کشیده شود، مهندسی رسانهها است؛ در روسیه تعداد انگشتشماری از رسانهها و مطبوعات میتوانند حرف خود را بزنند که البته من معتقدم این رسانهها هم با کنترل و خطدهی دولت روسیه مشغول به کار هستند و نباید خط قرمزها را زیر پا بگذارند. این وضعیت را به خوبی میتوان در انتشار اخبار سیاسی، امنیتی و نظامی که برآمده از سیاست خارجی فعلی روسیه است، مشاهده کرد. اگر به سیاست خارجی روسیه نگاه کنیم میبینیم که پوتین و تیم او یک رویکرد بسته را در مورد خارجِ نزدیک خود در دستر کار قرار دادهاند. این سیاست را باید «سیاست کنترلی یا سلطهگرایانه» نامید که در پروندههای گرجستان، اوکراین، جزیره کریمه و حتی آبخازیا به راحتی قابل مشاهده است. در ادامه این روند کرملین سعی داشته تا بتواند با تاسیس و بنیانگذاری «اتحادیه اقتصادی اوراسیا» بسیاری از کشورهایی که امروزه به عنوان جمهوریهای جدا شده از شوروی سابق شناخته میشوند را با خود همراه کند اما در نهایت قزاقستان، قرقیزستان، بلاروس و ارمنستان در این اتحادیه عضو شدند و در کل موفقیت چندانی برای روسیه به دست نیامد.
سلیمانی افزود: در مورد پیمان امنیت دستهجمعی هم همین روال قابل ملاحظه است؛ به صورتی که این پیمان همانند اتحادیه اقتصادی اوراسیا نتوانست اکثریت کشورهای مورد نظر خود را مجبور به پیوستن به این نهاد منطقهای کند. بدیهی است که عدم پیوستن کشورهای مورد نظر روسیه به این نهادها به منزله ناکامی سیاستهای پوتین به حساب میآید و به نظرم «کرملیننشینها» باید به این موضوع بیش از گذشته توجه کنند. در عرصه خارجی مجدداً شاهد خلق چالش جدید میان مسکو و واشنگتن هستیم که پیمان منع موشکهای هستهای میانبرد و خروج دو رقیب دیرینه میتواند برای حاکم کرملین تبعات منفی در بر داشته باشد؛ چراکه اقتصاد روسیه در وضعیت فعلی بسیار شکننده است و ورود مسکو به هر مسابقه جدید میتواند بسیار خطرناک و هزینهساز باشد. در اینجاست که عدم وجود تجارت و اقتصاد آزاد معنا پیدا میکند و این موضوع میتواند چالشهای داخلی زیادی برای پوتین و تیم وی به وجود بیاورد.
این دیپلمات پیشین کشورمان با بیان اینکه پوتین تا حد زیادی توانست روسیه را به بازیگر مهم در عرصه جهانی تبدیل کند، عنوان کرد: رئیس جمهوری فعلی روسیه بر اساس راهبرد خود کماکان سعی داشته تا به دنیا اعلام کند که روسیه به بازیگر جهانی تبدیل شده اما واقعیت این است که پارامترها و مولفههای قدرت که مسکو آنها را مد نظر دارد در بسیاری از مواقع با استانداردهای جهانی مغایرت دارد. درست است که پوتین توانست روسیه را در بازی سوریه تا حد زیادی دخیل و منافعی را کسب کند اما در مورد افغانستان، عراق و بسیاری از پروندههای دیگر نمیتوان نمره قابل قبول به او داد. سیاستمداران روسیه و شخص پوتین باید بدانند که یکی از مولفههایی که نام یک کشور را در عرصه بینالمللی بیش از دیگران بر سر زبان میاندازد، اوضاع و احوال داخلی آن است؛ درست است که روسیه عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل شناخته میشود اما به همریختگی اقتصادی و اجتماعی در داخل به راحتی میتواند چهره پوتین و کرملین را مخدوش کند.
وی اضافه کرد: سانسور احزاب و بایکوت فعالیت آنها در روسیه به پیروزی پوتین کمک کرد اما اگر این وضعیت وجود نداشت، حتی احتمال شکست وی با آراء پائینتر وجود داشت. این وضعیت به خوبی نشان میدهد که دموکراسی هدایت شده در سراسر روسیه در حال اجراء است که البته اطرافیان رئیس جمهوری روسیه در ایجاد این فضا نقش دارند. در زمان یلتسین شاهد حذف بسیاری از اشخاص و هستههای قدرت بودیم اما در همان موقع الیگارشهای جدید توسط مسئولین فعلی روسیه تشکیل شد و مهرههای آن امروزه توانستهاند به راحتی روسیه را دست خود بگیرند که این به معنای حذف افراد قدرتمندی است که با جریان فعلی روسیه مخالف هستند. تجمیع این موضوعها موجب شده تا سوال بزرگ برای بسیاری از تحلیلگران و حتی مقامات داخل و خارج از روسیه به وجود بیاید و آن مشخص نبود وضعیت روسیه پس از پوتین است. به عبارتی دیگر سوال این است که روسیه در «پسا پوتین» آبستن چه وقایعی خواهد شد؟!
سلیمانی در پایان خاطرنشان کرد: اگر مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی در روسیه افزایش پیدا کند یا عمق آن بیشتر شود، بدون تردید پوتین با چالشهای جدی در داخل کشورش روبرو خواهد شد. طیفهای مختلفی از مردم روسیه از وضعیت فعلی ناراضی هستند که بخشی از این نارضایتیها به دلیل مانور اطرافیان رئیس جمهوری روسیه در عرصه اقتصادی و سیاسی به وجو آمده است و اگر این روند اصلاح نشود، شاهد دگرگونی در مسکو خواهیم بود. این وضعیت به خوبی توسط ایالات متحده مورد رصد قرار گرفته و بدون تردید خروجی انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا میتواند بر تشدید یا کاهش این شیب در روسیه موثر واقع شود. چراکه اگر دموکراتها به روی کار بیایند یا اگر مهره دیگری از حزب جمهورخواه وارد کاخسفید شود، بی تردید پوتین تحت فشار قرار خواهد گرفت و از جهتی دیگر اروپا هم در کنتر واشنگتن قدم بر میدارد.