مروری بر فراز و فرود بهار عربی/ پرونده پنجم: تونس و لیبی
قنادباشی: تسلیح تکفیریها و مهندسی سیاسی، انقلاب تونس را عقیم کرد/دخالت ناتو موجب تغییر مسیر انقلاب لیبی شد
بدون تردید تونس را باید مبداء انقلاب در کشورهای آفریقای شمالی دانست اما دخالت غرب در این کشور و سپس لیبی موجب سقوط بهار عربی شد.
«جعفر قنادباشی» تحلیلگر مسائل آفریقا در تشریح دلایل خیزشهای مردمی سال ۲۰۱۱ در تونس و لیبی در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: جرقه اصلی انقلابها و خیزشهای مردمی در شمال آفریقا را باید تحولات تونس و سپس لیبی دانست. به گونهای که باید رخدادهای سیاسی – اجتماعی تونس را ایستگاه اول بهار عربی در آفریقا دانست که پس از آن، سرایت برخی از مولفهها باعث شد تا بهار عربی در لیبی اتفاق بیافتد. بسیاری از تئوری پردازان معتقد بودند که بهار عربی یا به قول برخی دیگر از مفسران، بیداری اسلامی یک حرکت هدفمند برای انفعال غرب به حساب میآید؛ چراکه تمام شعارهایی که در تونس داده شده بود بعدها در لیبی و مصر شنیده شد و باید بگویم که منشاء آنها در تونس بود و از این منظر نوع نگاه غربیها به اتفاقهای تونس بسیار متفاوتتر از لیبی، مصر، بحرین و غیره است. در صورتی که بحرین پیشرو در خیزشهای مردمی در میان کشورهای عربی شناخته میشود.
وی ادامه داد: زمانی که «زینالعابدین بنعلی» در سال ۱۹۸۷ در تونس به قدرت رسید، بسیاری از سیاستمداران و رهبران احزاب این کشور به ریاست جمهوری وی مخالفت کردند؛ چراکه اسنادی در دست آنها بود که نشان میداد بنعلی مدت زیادی جاسوس آمریکا در سفارت تونس واقع در لهستان بوده و این موضوع محیط لازم برای نفوذ ایالات متحده در بالاترین سطوح تونس را فراهم میکرد. در این راستا اسلامگرایان در بازه زمانی مشخص توانسته بودند چهرهها و مهرههای زیادی را برای ورود به ساختار قدرت مهیا کرده و آموزش دهند اما تمامی این نفرات مورد هدف قرار گرفتند. البته مسائل دیگری از جمله فساد مالی و اخلاقی توسط بنعلی از موارد دیگری بود که موجب تقویت پایههای خیزش مردمی تونس شد؛ به عنوان مثال بنعلی طی یک فرآیند چندساله و با ورود به رابطه عاطفی با آرایشگرش نهایتاً با او ازدواج کرد که البته هزینههای زیادی برای خود و حاکمیت سیاسی تونس به جای گذاشت. این روند باعث شد تا مخالفان داخلی بنعلی روز به روز افزایش پیدا کنند.
این کارشناس مسائل بینالملل با اشاره به اینکه بسیاری از جریانهای افراطی در تونس توسط ایالات متحده در اثناء خیزش مردم این کشور وارد میدان شدند، گفت: زمانی که اوضاع سیاسی در تونس به بنبست رسید و نهایتاً بحث مشکلات اجتماعی و اقتصادی در این کشور به اوج خود رسید مردم تونس دست به خیزش زدند و اولین نشانه او خودسوزی «محمد بوعزیزی» در این کشور بود. نکته بسیار مهمی که قبل و در حین بهار عربی در تونس اتفاق افتاد این است که بسیاری از جریانهای افراطی و تکفیری در این کشور از سوی ایالات متحده تسلیح شدند و اقدامات تروریستی آنها موجب شد تا صنعت توریسم در تونس با مشکل مواجه شود. یکی دیگر از مسائل مهم این است که ارتش در تونس ضعیف بود اما نیروهای امنیتی و پلیس این کشور اجازه مسلط شدن به اوضاع توسط مردم را ندادند و نهایتاً سکوب سازمانیافته نمایان شد. بخشی از این سناریو توسط مشاوران آمریکایی صورت گرفت که در ابتدای بهار عربی در تونس حضور داشتند.
قنادباشی افزود: پس از عقیم ماندن انقلاب در تونس و طی فرآیند مهندسی سیاسی توسط سرویسهای اطلاعاتی ایالات متحده، عربستان و کمک بخشی از افسران امنیتی مصر شاهد به روی کار آمدن «حزب ندا» در این کشور بودیم که این حزب به عنوان یک طیف سیاسی لائیک به حساب میآید. از این منظر انقلاب تونس با اهرم فشار سخت و جنب و جوش هستههای افراطی – تکفیری و رشد لیبرالهای تونس که منتسب به غرب بودند، مصادره شد و همچنان شاهد ادامه فعالیت حزب ندا در تونس هستیم. با گذشت هشت از بهار عربی در تونس همچنان این کشور با مشکل اقتصادی و افت صنعت توریسم روبهرو است؛ دادههای سیاسی و میدانی دقیقاً نشان میدهد که قدرت به دست لیبرالها افتاد و همین موضوع موجب انحراف و به ثمر نرسیدن انقلاب در این کشور شد. تا جایی که مهرههای جدید به روی کار نیامدند و ساختار سیاسی این کشور همانند گذشته به جلو رفت. حتی شاهد آن هستیم که حزب جدید با نام «زندهباد تونس» به راه افتاد که دامادِ الباجی قائد السبسی (رئیس جمهوری فعلی تونس) هدایت آن را به عهده دارد و این نشان از ادامه فساد در تونس دارد.
وی با اشار به دلایل انقلاب در لیبی، تصریح کرد: در لیبی هیچ مشارکت عمومی در عرصه سیاسی – اجتماعی وجود نداشت و حتی «معمر قذافی» معتقد بود لیبی نیاز به داشتن پارلمان ندارد و از این منظر تمام قدرت سیاسی در قوه مجریه متمرکز بود و همین موضوع موجب جلوگیری از مشارکت عمومی بود. دلیل دیگر خیزش مردمی و عقیم ماندن آن در لیبی را باید گسترده شدن فضای پلیسی و امنیتی در لیبی دانست؛ به صورتی که بخش کثیری از جمعیت شش میلیونی لیبی عضو نهادهای امنیتی و پلیس این کشور بودند اما نسل جدید از جوانان این کشور به هیچ وجه نمیپذیرفتند که برای امرار معاش خود باید وارد طیفهای امنیتی و پلیسی شوند. این وضعیت به علاوه مشکلات اقتصادی باعث خیزش مردمی در سال ۲۰۱۱ شد که متاثر از حوادث تونس بود اما به دلیل آنکه شهرهای لیبی کم جمعیت بودند، انسجام شکننده در حین شکلگیری بهار عربی صورت گرفت اما به هر ترتیب قیام علیه قذافی شکل گرفت.
این پژوهشگر مسائل بینالملل در پایان در پاسخ به این پرسش که چه دلایلی موجب عقیم ماندن قیام مردم لیبی شد، خاطرنشان کرد: لیبی به دلیل اهمیت جغرافیایی و دارا بودن منابع بسیار غنی نفت، در حین بهار عربی مورد نظر آمریکا و متحدان اروپایی آن قرار گرفت و نهایتاً با ورود ناتو به وقایع این کشور شاهد عقیم ماندن انقلاب در این کشور بودیم. غربیها نگران بودند که مردم و طیفهای اسلامگرای لیبی به ذخایر موشکی قذافی دست پیدا کنند و در آنجا بود که حیات خود را در خطر دیدند؛ چراکه آنها معتقد بودند احتمال هدف قرار دادن اسرائیل از سوی انقلابیون لیبی زیاد است و از این منظر نیروهای امنیتی، ارتش و پلیس لیبی توسط ائتلاف غرب منهدم شد که دو پاره شدن فعلی لیبی را باید نتیجه همین اقدام غربیها دانست. بنابراین قطع دسترسی انقلابیون به سلاحهای موشکی و استراتژیک روسی به علاوه نفت مرغوب و مصادره ذخایر طلای قذافی دلیل اصلی ورود ناتو و مصادره انقلاب لیبی بود. به گونهای چیزی حدود ۱۵۰ میلیارد دلار مجموع ذخایر طلای قذافی بود که توسط بریتانیا مصادره شد.