خبرگزاری کار ایران

گفت‌وگوی اختصاصی ایلنا با «الن شندرو»؛

پیوند جبهه‌های مبارزات کارگری علیه سرمایه‌داری تنها عامل در هم شکستن تهدید فاشیسم بوده است/ پیروزی پرولتاریا به شرایط و منطق نزاع طبقاتی بستگی دارد

پیوند جبهه‌های مبارزات کارگری علیه سرمایه‌داری تنها عامل در هم شکستن تهدید فاشیسم بوده است/ پیروزی پرولتاریا به شرایط و منطق نزاع طبقاتی بستگی دارد
کد خبر : ۶۹۱۱۱۱

انقلاب اکتبر فضایی سیاسی و اجتماعی را برای انباشت تجربه و آزمایشِ ایجاد جامعه‌ای بی‌طبقه فراهم کرد، چه در اتحاد جماهیر شوروی و چه در سراسر جهان، به‌ویژه در کشورهای استعماری. این نخستین موج از زنجیره نزاع‌های انقلابی و تجربه سوسیالیستی و آموزش آن بود.

پروفسور «الن شندرو» نویسنده و استاد نظریه سیاسی در دانشگاه لارنتیان در کانادا است. از میان آثار بسیاری که این متفکر برجسته به رشته تحریر درآورده می‌توان به کتاب «لنین و هژمونی: عمل و نظریه سیاسی در نزاع طبقاتی» اشاره کرد. 

الن شندرو به مناسبت صد و یکمین سالگرد انقلاب اکتبر با ایلنا به گفت‌وگو نشست که شرح آن از نظر می‌گذرد.

انقلاب اکتبر فضا را برای ایجاد جامعه‌ای بی‌طبقه فراهم کرد

الن شندرو در رابطه با نقشی که انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ در عصر سلطه سرمایه‌داری ایفا می‌کند، به ایلنا گفت: چنانچه انقلاب اکتبر را چون رویدادی مجزا در نظر بگیریم، رویدادی قهرمانانه اما نومیدانه که دست آخر نتوانست ایده‌آل‌های سوسیالیستی و آرمان‌های کارگران و محرومان را برآورده کند، آن را به رؤیایی آرمان‌گرایانه تقلیل داده‌ایم. اگر اکتبر ۱۹۱۷ را از پیامد تاریخی‌اش، اشتباهات و جنایت‌های تاریخ دشوارش، جدا کنیم قدم به گفتمان غالبی گذارده‌ایم که چه‌بسا بتواند به‌دروغ خود را با رؤیاپردازان یکی بداند، اما در عین حال آرمان آنان را لکه‌دار می‌کند و چیزی می‌شمارد که حتی پیش از قدم به عرصه گذاشتن منطق سرمایه‌داری محکوم به شکست بود. بر این اساس، انقلاب اکتبر انحرافی است از اندوخته غنی یک قرن تجربه انقلابی در جهت ایجاد جوامعی فراسوی طبقه. 

وی ادامه داد: انقلاب اکتبر فضایی سیاسی و اجتماعی را برای انباشت تجربه و آزمایشِ ایجاد جامعه‌ای بی‌طبقه فراهم کرد، چه در اتحاد جماهیر شوروی و چه در سراسر جهان، به‌ویژه در کشورهای استعماری. این نخستین موج از زنجیره نزاع‌های انقلابی و تجربه سوسیالیستی و آموزش آن بود؛ موجی که ورای شکست و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی به حیات خود ادامه می‌دهد، به‌رغم تمام نابرابری‌ها، عدم قطعیت‌ها و حتی بازگشت ستیز طبقاتی، در کوبا، چین، کره، ونزوئلا، در سراسر جهان «پسااستعماری» و حتی در دژ امپرالیسم. این میراث انقلاب اکتبر است، زنده و غنی! باید در این میراث کندوکاو کنیم و همچنان به مسیر خود ادامه دهیم و از آن بیاموزیم. 

سرمایه‌داری قادر به مهار نیروهای ویرانگر نهفته در خود نیست

این نویسنده کانادایی در پاسخ به این پرسش که اگر آنچنان که «فردریک جیمسون»، فیلسوف به‌نام آمریکایی می‌گوید امروزه تصور پایان جهان بسیار آسان‌تر از تصور پایان سرمایه‌داری است، ایده تغییر در دنیای امروز را چگونه می‌توان ارزیابی کرد، گفت: با تمام احترامی که برای فردریک جیمسون قائلم، باید بگویم که اگر امروز تصور پایان جهان بسیار آسان بوده دلیلش در نیروهایی ویرانگر نهفته که تحت فوران سرمایه‌داری رها شده‌اند، نیروهایی چون تغییرات اقلیمی یا تهدید هسته‌ای. آشکار است که سرمایه‌داری نمی‌تواند این نیروها را مهار کند. تلاش برای مهار این نیروها بستگی به این ندارد که ابتدا پایان سرمایه‌داری را متصور شویم. نکته اینجاست که پایان سرمایه‌داری تنها از دل این نزاع‌ها سر بر می‌آورد، از میان همگرایی این نزاع‌ها با ستیز علیه ابعاد گسترده استثمار و سرکوبی که مردم در جوامع سرمایه‌داری تجربه‌اش می‌کنند. 

وی افزود: طبقه کارگر همواره به انگاشت هنرمندان و شاعران برای به تصویر کشیدن ستیزشان نیاز داشته‌ است و این هنرمندان به بهترین شکل توانسته‌اند چارچوب آینده را در نزاع‌های امروز ترسیم کنند. 

چپ از وظیفه‌‌اش برای رهبری مقاومت در برابر نئولیبرالیسم جهانی دست شسته است

نویسنده کتاب «لنین و منطق هژمونی» با اشاره به خیزش ملی‌گرایی و راست‌گرایی افراطی در جهان و کارکردی که رویدادهایی چون اکتبر ۱۹۱۷ در این وضعیت دارند، گفت: کارگران می‌دانند که نمی‌توان بدون اقدام‌هایی جدی به مصائب آن‌ها در جهان امروز پرداخت. منظورم از این اقدام‌ها البته آمادگی برای نبرد است، اما این همچنین به معنای شجاعت اخلاقی و سیاسی برای تقبل مسئولیت و خطر حکمرانی و اتخاذ تصمیم‌های گوناگون و دشوار در شرایط بحرانی و تعیین‌کننده است. چپ یا دست کم آن شکلی که چپ در نقاط مهم دنیا به خود گرفته، این اقدام جدی و شجاعت اخلاقی را به هدر داده و از وظیفه‌اش در جهت رهبری کردن مقاومت در برابر نئولیبرالیسم جهانی دست شسته است.

چپ برتری را به گفتمان‌های پوپولیستی و نیروهای ارتجاعی داده است

وی ادامه داد: جبهه چپ برتری را به گفتمان‌های پوپولیستی و نیروهای ارتجاعی داده است. میراث انقلاب اکتبر، دستکم در پاره‌ای موارد، در رونوشت برداشتن از این نوع شجاعت اخلاقی و اعتماد سیاسی در قالب حزبی سیاسی و پیشتاز نهفته است؛ حزبی که می‌تواند وجوه تصادفی و گوناگون را در کنار یکدیگر قرار دهد و جبهه‌های مبارزه جنبش‌های کارگری علیه امپرالیسم سرمایه‌دارنه و استعمارگرایی را به یکدیگر پیوند دهد. این یگانه چیزی است که تاکنون توانسته تهدید فاشیسم را در هم بشکند.    

عصر فناوری و شبکه‌ها عرصه نبرد را برای طبقه کارگر تغییر می‌دهد

استاد نظریه سیاسی در دانشگاه لارنتیان با اشاره به تغییراتی که سوژه انقلابی از اکتبر ۱۹۱۷ تاکنون، به‌ویژه در عصر فناورانه فعلی، از سر گذرانده گفت: همان‌گونه که جوامع ستیز خود را در راستای شرایط گوناگون و منطق نزاع طبقاتی و نبرد بر سر هژمونی تغییر می‌دهند، عاملان انقلابی نیز همیشه در حال دگرگونی‌ هستند. همان‌گونه که کارل مارکس در کتاب «ایدئولوژی آلمانی» اشاره می‌کند، طبقه کارگر به انضباط برآمده از نبردهای طولانی و دشوار نیاز دارد تا بتواند خود را بدل به نیرویی کند که قادر به اداره جامعه باشد. 

وی ادامه داد: عصر فناوری و شبکه‌ها عرصه نبرد را برای طبقه کارگر تغییر می‌دهد. هنگامی که طبقه کارگر و متحدانش بتوانند قدرت را به دست گیرند، فناوری‌های مدرن بی‌تردید گذار به جامعه‌ای بی‌طبقه را تسهیل می‌کنند. اما هر یک از طرفین، مانند دولت و انحصار سرمایه‌داری و امپریالیسم، می‌توانند از این شرایط بهره ببرند. این البته تا حدودی به خرد پیشقراولان انقلابی و خلاقیت توده بستگی دارد. این‌که کسی، به‌ویژه آن که بناست پیشقراول انقلابی باشد، بخواهد خود را درگیر آسان کردن وضعیت کند چندان عاقلانه نیست؛ اغلب این شیوه مواجهه سبب می‌شود موانعی بر جای بماند که در آینده و به بهایی سنگین‌تر باید آن را حل‌وفصل کرد.

انقلاب نه‌تنها ممکن بلکه اجتناب‌ناپذیر است

پروفسور الن شندرو در رابطه با «احتمال انقلاب»، یک قرن پس از اکتبر ۱۹۱۷، گفت: البته پیش‌بینی زمان، مکان و اشکال طغیان‌های انقلابی تقریبا کاری ناممکن است، اما تا زمانی که گذار انقلابی به جامعه‌ای بی‌طبقه سرکوب شود یا به تعویق بیفتد، روابط اجتماعی تولید سرمایه‌داری خود را بازتولید خواهند کرد. در این مسیر، این روابطْ ضدیت آشتی‌ناپذیرِ منافع طبقاتی را میان کارگران و سرمایه‌داران بازتولید می‌کنند؛ امری که به بازتولید رشد ستیزهای انقلابی خواهد انجامید. انقلاب نه‌تنها ممکن بلکه اجتناب‌ناپذیر است؛ حال این‌که، به قول مارکس، به «پیروزی پرولتاریا یا نابودی مشترک طبقات درگیر» بینجامد، بستگی به شرایط و منطق نزاع طبقاتی و ستیز بر سر هژمونی دارد. 

گفت‌وگو از: کامران برادران

انتهای پیام/
ارسال نظر
پیشنهاد امروز