هانیزاده در گفتوگو با ایلنا بررسی کرد:
پیامد عادیسازی روابط اسرائیل با شش کشور حاشیه خلیج فارس/ تبعات معامله قرن بر منطقه
اسرائیل به دنبال آن است تا قبل از ۲۰۲۰ معامله قرن را عملیاتی کند اما آثار آن که منجر به خیزش فلسطینیها میشود، کاملاً غیر قابل باور خواهد بود.
«حسن هانیزاده» کارشناس مسائل منطقه در تشریح تاثیر عادیسازی روابط اسرائیل و اعراب در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: مبداء موج جدید کنشگری اسرائیل برای عادیسازی روابط با اعراب را باید سفر اخیر نتانیاهو به عمان دانست؛ در همین راستا وزیر فرهنگ رژیم صهیونیستی به امارات سفر کرد و به زودی نخستوزیر اسرائیل را در خاک بحرین خواهیم دید. این سناریو با توجه به وضعیت موجود و متغیرهای سیاسی – امنیتی حاکم بر منطقه و نظام بینالملل، تحرک آمریکایی – اسرائیلی قلمداد میشود و در ظاهر تنها خبر از عادیسازی روابط اسرائیل با اعراب دارد اما در بطن آن محورهای دیگری نهفته است که از هر جهت میتواند حائز اهمیت باشد.
وی ادامه داد: پس از آنکه دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۶ پیروز شد، بر اساس شعارهایی که ارائه کرده بود، سه موضوع مهم که مربوط به جغرافیای غرب آسیا و حاشیه خلیجفارس میشد را در دستور کار قرار داد. نخست، تحریم ایران و ابداع مدل جدید برای فشار حداکثری به کشورمان. دوم، معامله قرن و علنی کردن موجودیت رژیم صهیونیستی با محوریت به حاشیه راندن پرونده فلسطین. سوم، عادیسازی روابط اسرائیل و اعراب که باید این موضوع را مقدمهای برای طرح معامله دانست. از این منظر تاکید ایالات متحده و پیشنهاد ترامپ به اسرائیل این است که بتواند با اعضای شورای همکاری خلیجفارس وارد مذاکرات و صلح شود تا نهایتاً قبیح بودن روابط اعراب با تلآویو کمرنگ شود و در آینده نزدیک موانع معامله قرن برداشته شود.
این تحلیلگر مسائل اعراب با بیان اینکه تشکیل ناتوی عربی سناریوی بعدی آمریکا و اسرائیل خواهد بود، گفت: بدون تردید یکی از محورهایی که پس از عادیسازی روابط میان اعراب و اسرائیل مورد نظر قرار خواهد گرفت، بحث تشکیل ناتوی عربی است. طرح تشکیل این نیروی نظامی منطقهای از سالها قبل مطرح بود اما پس از آنکه اختلاف میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس بالا گرفت و عربستان و قطر به دشمن یکدیگر تبدیل شدند، این طرح مسکوت ماند. در وضعیت فعلی یکی از بحثهایی که میتواند به یکی از پیامدهای پس از عادیسازی روابط اسرائیل و اعراب تبدیل شود، تشکیل احتمالی ناتوی عربی و خطر آن برای منطقه خواهد بود.
وی افزود: سفرهای اخیر نتانیاهو به حاشیه خلیج فارس و دیدارهایی که در آینده اتفاق خواهد افتاد نشان میدهد که اسرائیل و آمریکا آرام آرام به دنبال همراه کردن کشورهای عربی منطقه با خود هستند؛ باید توجه داشته باشیم که ترامپ، نتیانیاهو و ولیعهد عربستان سه ضلع اصلی این پرونده هستند و قرار بر این است تا قبل از پایان دور اول ریاست جمهوری ترامپ این پرونده به سرانجام برسد. اگر چنین اتفاقی بیافتد و معامله قرن به واقعیت تبدیل شود شک نکنید که یک جنگ تمام عیار میان فلسطینیها و اسرائیل شروع خواهد شد و آتش این منازعه میتواند دامن کشورهای عربی را بگیرد. لذا دومین پیامد این معامله خیزش سخت ساکنان مناطق اشغالی خواهد بود که اسرائیلیها دقیقاً بر این موضوع واقف هستند اما اینکه چنین ریسکی را به جان میخرند و امنیت پیرامونی خود را تهدید خواهند کرد یا خیر، نیاز به گذر زمان دارد.
هانیزاده با اشاره به مدل برخورد اسرائیل و نحوه ارتباط با کشورهای عربی، تصریح کرد: پرونده عادیسازی و مولفههای موجود در آن در مورد هر کشور متفاوت است. به عنوان مثال روابط عربستان و اسرائیل تنها به معامله قرن بر نمیگردد بلکه بحث ایران، پاکستان، افغانستان و سایر کشورهای عربی در آن نهفته است و اسرائیل در حال استفاده از ریاض به عنوان شاهرگ شورای همکاری خلی فارس است. در این بین اسرائیل هم سرمایهگذاریهایی را از سه سال پیش در «پروژه نئوم» عربستان صورت داده و همکاری اطلاعاتی آنها همچنان پابرجاست. این روابط تاجایی گرم است که سرلشکر انور عشقی از مقامات امنیتی رده بالای عربستان به همراه عادل الجبیر چندین بار (به صورت پنهان) به تلآویو سفر کردهاند. این روابط در مورد بحرین به صورت دیگری است؛ بحرین کوچکترین عضو شورای همکاری به حساب میآید و تحت امر و تصمیم عربستان است. لذا احتمال دارد که این کشور اولین جغرافیای عربی باشد که با افتتاح سفارت اسرائیل موافقت میکند؛ چراکه اقتصاد بحرین در دستان عربستان است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: عمان به عنوان عضو پر نفوذ این شورا، یکی دیگر از کشورهایی است که اسرائیل به دنبال تعمیق روابط با آن است. تلآویو به دنبال آن است که مسقط را به دلیل واسطهگری در دنیا و جایگاه بی طرفانهاش به سوی خود جلب کند تا از این طریق بتواند نظر سایر کشورهای عربی برای ارتباط با خودش را جلب کند. امارات متحده عربی هم به دلیل همپوشانی با سعودیها به صورت جسته و گریخته در ارتباط با اسرائیل است. باید توجه داشت که سرمایهداران بسیار مهم اسرائیل در امارات و به خصوص در دبی سرمایهگذاری کردهاند و رژیم صهیونیستی به دنبال ارتباط با نیروی هوایی امارات به عنوان یکی از قدرتمندترین ناوگان نظامی – هوایی منطقه است. چراکه از طریق این نیرو میتوانند کشورهای منطقه را شنود کنند. در مورد کویت وضعیت تا حدودی فرق میکند؛ ۳۰ درصد از جمعیت این کشور شیعه هستند و به ارتباط با اسرائیل نقد دارند. از این منظر کویت آرام آرام حرکت خواهد کرد و قطر هم در حال بررسی این روابط است.