زندیه در گفتوگوی تفصیلی با ایلنا بررسی کرد:
ابعاد سفر عمران خان به عربستان سعودی/ جایگاه ریاض و تهران در سیاست خارجی پاکستان
در سیاست خارجی پاکستان، ایران و عربستان کشورهایی هستند که باید در مورد آنها موازنه صورت بگیرد اما مصادیقی وجود دارد که اسلامآباد را به هیچ وجه تابع سیاست ریاض نشان نمیدهد.
«مصطفی زندیه» تحلیلگر ارشد مسائل جنوب آسیا در تشریح ابعاد و دلایل سفر نخستوزیر پاکستان به عربستان و امارات در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: براساس یک سنت سیاسی، زمانی که دولت جدیدی در پاکستان مستقر می شود، با معرفی نخستوزیر جدید، مسئولان دستگاه سیاست خارجی عربستان سعودی به تکاپو می افتند تا اولین سفر نخستوزیر جدید پاکستان به عربستان صورت بگیرد. اتفاقی که در سفر اخیر عمران خان نخستوزیر جدید به ریاض افتاد این بود که وی در پاسخ به پرسش خبرنگار یکی از شبکههای تلویزیونی سعودی، هوشمندانه هدف عمده سفر به عربستان را زیارت مکه و مدینه اعلام کرد. گفتنی است پیش از این اعلام شده بود که قرار است نخستین سفر خارجی عمران خان به ایران انجام شود. واقعیت این است که سعودیها با آگاهی از علاقه قلبی عمران خان و تیم همراهش به جمهوری اسلامی ایران و سیاستهای کشورمان از یک سو و با احساس شکست قطعی از حمایتهای قبلیشان از حزب مسلم لیگ نواز و رهبر اخیراً آزاد شده آن حزب از زندان یعنی نواز شریف، درصدد برآمدند تا سیاستهای خود را مطابق با شرایط و وضعیت جدید ساماندهی کنند.
وی ادامه داد: در همین چارچوب ابتدا سعودیها با اعزام وزیر اطلاعرسانی خود به اسلام آباد و ملاقات وی با «عارف علوی» رئیس جمهور جدید پاکستان که با فاصله یکی دو ساعت پس از مراسم تحلیف انجام شد، سعی کردند نشان دهند که مناسبات پاکستان و عربستان نسبت به سایر کشورها همواره متمایز است. این مقام سعودی بلافاصله بعد از ملاقات با رئیس جمهور جدید، با عمران خان نخستوزیر و رهبر دولت حزب تحریک انصاف نیز ملاقات و پیامهای دعوت پادشاه و ولیعهد عربستان برای سفر به این کشور را به وی تحویل داد. این اقدامهای عجولانه سعودیها هر چند با پاسخ مثبت مقامات پاکستانی مواجه شد اما اگر به رقابتهای سیاسی و انتخابات اخیر پاکستان نگاهی بیاندازیم، به وضوح متوجه حمایت عربستان در این رقابتها از حزب مسلم لیگ شاخه نواز (که رقیب اصلی حزب تحریک انصاف بود) خواهیم شد. بنابراین سعودیها با احساس خطر از نزدیکیهای اخیر مناسبات پاکستان و ایران، تلاشهای فوق را صورت دادند. از این جهت به نظر می رسد هر دو کشور اهداف متفاوتی را در شرایط جدید دنبال می کنند.
وی ادامه داد: پاکستان در عرصه داخلی با تنگناهای مالی و اقتصادی مواجه است. از این رو بهرهگیری این کشور از ظرفیتهای مالی عربستان سعودی میتواند فرصت خوبی برای پاکستان باشد. طبعاً سعودیها نیز دنبال اهداف خاص خود هستند ولی برداشت من این است که شرایط منطقه، به گونهای است که پاکستان در مسیر همگرایی با سعودیها قدم برنخواهد داشت. به ویژه اینکه باید دید آیا توافقهای اخیر سعودیها با پاکستان با چراغ سبز آمریکاییها صورت گرفته است یا خیر؟ چنانکه میدانیم آمریکاییها پاکستان را به بهانه افزایش ناآرامیهای افغانستان در تنگنا قرار دادهاند. بنابراین اگر سعودیها بخواهند بدون نظر موافق آمریکاییها اقدام کنند، قطعاً در تناقض با اهداف واشنگتن و به نوعی خنثیسازی فعالیتهای آنها در قبال پاکستان عمل کردهاند.
زندیه با اشاره به جایگاه قاعده توازن میان ایران و عربستان در سیاست خارجی پاکستان گفت: یکی از ستونهای اصلی سیاست خارجی پاکستان، رعایت قاعده توازن بین مناسبات با کشورهای عربی به خصوص عربستان و ایران است. در این خصوص مصادیق عدیده ای وجود دارد. نخست، عدم همراهی با سیاستهای عربستان و سایر کشورهای عربی در بحران سوریه است؛ در زمانی که عربستان و شرکای منطقهای آن از تمامی ظرفیت خود علیه سوریه و دولت قانونی بشار اسد استفاده میکردند، پاکستان همچنان با به رسمیت شناختن دولت قانونی سوریه، سفارت خود در دمشق را همچنان باز نگه داشت و این کشور به هیچ صورتی حاضر به تعطیل کردن سفارت خود و حتی تقلیل روابط دیپلماتیک با سوریه نشد و از این جهت با سیاستهای ریاض همراهی نکرد.
وی افزود: مصداق دوم عدم همراهی با سیاست های عربستان در بحران یمن بود؛ واقعیت این است که در زمان حاکمیت دولت مسلم لیگ نواز، شخص نواز شریف تلاش بسیاری انجام داد تا درخواستهای مکرر سعودیها برای حضور رسمی پاکستان در بحران یمن را اجابت کند. در این راستا عمران خان و اعضای حزب همراه او در پارلمان، سردمدار جریان اصلی مخالفت با درخواست عربستان بود و تلاشها و فعالیتهای سیاسی او و حزب متبوعش مانع از آن شد تا دولت سابق بتواند نیروهای پاکستانی را برای پیوستن به ائتلاف تحت رهبری سعودی، به جنگ طولانی و فاجعهبار یمن اعزام کند. به خاطر همین موضعگیری امارات نیز در واکنشی تند به این اقدام، هشدار داد که پاکستان بهای سنگینی به خاطر این کار پرداخت خواهد کرد.
مصداق سوم بحث اعلام حمایت دولت جدید پاکستان از برجام بود؛ اخیراً دولت جدید پاکستان از همه طرفهای توافق نامه برجام خواست برای پایداری صلح جهانی به این توافقنامه هستهای احترام بگذارند و در راستای تقویت آن گام بردارند .سخنگوی وزارت خارجه پاکستان پنجشنبه گذشته دوباره تاکید کرد هر نوع اقدام برای تضعیف برجام، جایگاه گفتوگوهای دیپلماتیک بینالمللی برای رفع موضوعات مورد مناقشه در جهان را تضعیف میکند. چراکه اسلامآباد برجام را الگویی مناسب برای رفع اختلافهای پیچیده با استفاده از اهرم دیپلماسی ارزیابی کرده است. طبعاً این موضع پاکستان مورد رضایت و موافقت سعودیها به عنوان یکی از طرفهای اصلی مخرب موضوع برجام نخواهد بود. در مجموع مصادیق فوق نشان میدهد که پاکستان تابع محض تصمیمهای عربستان نخواهد بود. نتیجه اینکه نمیتوان سفر عمرانخان به ریاض را همنوایی کامل پاکستان با عربستان ارزیابی کرد.
این پژوهشگر مسائل بینالملل با بیان اینکه برخی از واقعیتهای استراتژیک نوظهور در منطقه جنوب آسیا، در حال تغییر قواعد بازی در این منطقه است، تصریح کرد: شرایط عمومی در حال شکلگیری در منطقه، باعث شده تا پاکستان در راستای تقویت مناسبات خود با روسیه و ایران، گامهای بیسابقه ای را بردارد. (دراینجا منظور از پاکستان درواقع کانون اصلی قدرت در این کشور یعنی نهاد ارتش است. چراکه تصمیم گیریهای راهبردی در این کشور برعهده ارتش است) این گامها بیشتر در پاسخ به اقدامهای اخیر ایالات متحده در اعلام سیاستهای منطقهای خود به نفع هند به خصوص تاکید برنقش آفرینیهای بیشتر این کشور در افغانستان بوده است.
وی در پایان خاطرنشان کرد: طبعاً در شرایط جدید و هم زمان با تقویت مناسبات پاکستان با روسیه و ایران، همکاریهای سنتی آن کشور با چین به قوت خود تداوم خواهد یافت. در چنین شرایطی این کشور به صورت حساب شده، مناسبات دوجانبه خود با سعودیها را دنبال خواهند کرد تا روابط شان با تهران تحتالشعاع قرار نگیرد؛ اما نکته اصلی این است که عربستان چنانچه بخواهد بیش از حد به پاکستان نزدیک شود و حمایتهای مالی بزرگ مانند بسته همکاری مشترک به ارزش ۱۰ میلیارد دلار را با پاکستان عملیاتی کند، بدون تردید ایالات متحده چنین اجازهای به ریاض نخواهد داد. چراکه همانگونه که گفته شد میتواند بر وضعیت افغانستان و اهداف و منافع آمریکا در منطقه تاثیرات منفی و خنثیکننده داشته باشد. به هر ترتیب اسلامآباد با ذکاوت کامل، هزینه ارتباط خود با ایران را برای عربستان بالا خواهد برد. ضمن اینکه باید به دو نکته اصلی توجه داشت: اول اینکه اساساً عمران خان که به دنبال اتخاذ یک سیاست مصلحت گرایانه می باشد و ممکن است مانند ماهاتیر محمد نخست وزیر مالزی، تصمیم به خروج از «ائتلاف نظامی اسلامی ضدتروریسم» بگیرد. با توجه به اینکه عمران خان ترجیح میدهد در سیاست خارجی خود رویکرد جامعی را در پیش بگیرد لذا دولت جدید تلاش خواهد کرد تا خود را وارد درگیریهای داخلی «شورای همکاری خلیج فارس» یا درگیری بین ایران و عربستان نکند. در این چارچوب حداکثر موضع گیری پاکستان در همراهی با عربستان اعلام این موضع است که:« درصورت حمله به حرمین شریفین،پاکستان در کنار عربستان سعودی خواهد بود».
جمع بندی :
حفظ منافع اقتصادی و درکنار آن ، حفظ نوعی بی طرفی سنتی، بزرگترین چالش پیش روی دولت جدید عمران خان خواهد بود. دولت جدید پاکستان برخلاف دولت نواز شریف امیدوار است بتواند خود را از سیاست های تفرقه افکنانه جهان عرب و در راس آن عربستان سعودی بدور نگه دارد. روشن است که پاکستان نمی تواند به راحتی خود را از قید و بند تعامل با جهان عرب آزاد کند. نیازهای اقتصادی و انرژی این کشور، عمران خان را مجبور خواهد کرد تا با دقت گام بردارد و هرنوع بی توجهی یا بی طرفی ممکن است سبب تحکیم مناسبات این منطقه با هند ( چه از ناحیه ایران و چه از ناحیه کشورهای عربی) شود، موضوعی که به احتمال بسیار زیاد مورد رضایت پاکستان نخواهد بود.