پرورده در گفتوگوی تفصیلی با ایلنا مطرح کرد:
بخشی از حمله احتمالی آمریکا، مذاکرات تهران را نشانه رفته است/ هیچ منطقی برای استفاده تسلیحات شیمیایی وجود ندارد
ایالات متحده از تهدید نظامی به عنوان ابزار فشار بر سوریه و متحدانش در محور سیاسی استفاده میکند اما سوال این است که این حمله چه دستاوردی برای آنها دارد؟
«عباس پرورده» تحلیلگر مسائل بینالملل در تشریح ابعاد و پیامدهای حمله احتمالی آمریکا به سوریه در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: واقعیت این است که سوریه پس از هفت سال درگیری و جنگ در وضعیت فعلی توانسته به دستاوردها و پیروزیهای بزرگی دست پیدا کند که بخشی از آن به عهده ایران و روسیه بود اما در کل اهداف بسیاری در این بین محقق شد. در طول سالیان اخیر بسیاری از گروههای مخالف به صورت نیابتی در این مدت فعالیتهایی را صورت دادند و در این راستا سایر جناحهای تروریستی مانند داعش و القاعده به صورت یک ایدئولوژی مستقل دست به تحرکات خشن و مخرب زدند که این موضوع برای بازیگران امروز سوریه بسیار مهم است.
وی ادامه داد: داعش و برآیند اقدامهای آن در سوریه به سمت و سویی رفت که اروپا و حتی شرق آسیا هم از این ویروس در امان نماند و دولتها فرا منطقهای به این نتیجه رسیدند که برای مقابله با این پدیده و تاثیر آن بر کشورهای خود باید وارد همگرایی در سطوح بینالمللی شوند که اتفاقاً روسیه و ایران بخشی از آن به حساب میآیند. اما موضوعی که باید مورد توجه قرار بگیرد این است که تعدد بازیگران در سوریه موجب شده تا یک سردرگمی در محور سیاسی اتفاق بیافتد که این موضوع از سالها اولیه وجود داشت. حضور بازیگران متعدد مانند آمریکا، اسرائیل، عربستان و غیره در محورهای میدانی و سیاسی سوریه یک آشفتگی همهجانبه را رقم زده که علاوه بر تعدد منافع، مواضع متناقض هم یکی از دلایل به وجود آمدن این وضعیت است.
اینکه دیده میشود چهرههای سیاسی سوریه مانند ولید معلم یا فیصل مقداد اخیراً اعلام کردهاند که با جنگ یا مذاکره ادلب را پس میگیریم نشان از این دارد که دولت سوریه دقیقاً بر تعدد منافع و نقش هر کشور در سوریه اشراف دارد و میداند که چه اتفاقی قرار است بیافتد. به عنوان مثال ترکیه منافع خاص خود را در شمال سوریه پیگیری میکند اما مقامهای سوریه به دنبال درگیری با این کشور نیستند.
این کارشناس مسائل منطقه با بیان اینکه اسرائیل به دنبال کوتاه کردن دست ایران از سوریه است گفت: یکی از دلایلی که از چند سال پیش اسرائیل نگاه خود را به سوریه معطوف کرد بحث تحرکات ایران است؛ آنها میخواهند از این طریق حزبالله را هدف قرار دهند تا بتوانند دولت سوریه را به عنوان یک دولت ضعیف در همسایگی خود داشته باشند. آنها میدانند که سوریه یک حاکمیت لائیک است و قصد مبنی بر آتشافروزی و هدف قرار دادن رژیم صهیونیستی ندارد از این جهت اهداف دراز مدت اسرائیل را باید به گونهای دیگر تحلیل کرد. در مقابل این تفکر عربستان و امارات قرار دارند که به دنبال اسقاط نظام سوریه هستند. لذا در تحلیل اوضاع و پرونده سوریه باید نقش هرکدام از بازیگران را به تفکیک مورد ارزیابی قرار داد.
وی با اشاره به تحرکات آمریکا مبنی بر حمله احتمالی به سوریه گفت: هیچ دلیل منطقی برای آمریکا و شرکای آن وجود ندارد که بخواهند به هر نحوی به سوریه حمله کنند؛ استفاده دولت سوریه از تسلیحات شیمیایی تنها یک بهانه است که در جنگ عراق مورد استفاده قرار گرفت و از سوی دیگر به صورت متعدد در مورد سوریه و طی هفت سال اخیر بازگو شده است. سوال این است که چرا دولت سوریه در حالی که دست برتر را در حوزه میدانی دارد باید از تسلیحات شیمیایی استفاده کند؟ واقعیت این است که از منظر منطق سیاسی و امنیتی این کار برای دولت سوریه جز بدنامی و انتصاب برچسبهای گوناگون، هیچ حاصلی نخواهد داشت و اساساً دستاوردی برای دمشق محسوب نخواهد شد.
ایالات متحده در وضعیت فعلی، خود را یک بازیگر اثرگذار میداند و این تحرکات به علاوه اظهارنظرها تا حد زیادی به عنوان همسویی با اسرائیل به حساب میآید و البته کسب منافع هم یکی دیگر از دلایل چنین اقداماتی خواهد بود. حتی میتوان تحرک ایالات متحده در این مقیاس را تا حدی به عنوان تهدید ترکیه قلمداد کرد؛ چراکه آنکارا در وضعیت فعلی در جدال با واشنگتن برآمده است.
پرورده با اشاره به استفاده آمریکا از تهدید به حمله نظامی به عنوان ابزار فشار بر دولت سوریه، تصریح کرد: تهدید به حمله نظامی از سوی آمریکا، یک نوع اعمال فشار بر حاکمیت سوریه به حساب میآید؛ چراکه دمشق در حال تثبیت خاک و مواضع خود است و با عنایت به اینکه سوریه در حال دور شدن از فضای است، آنها هم به تکاپو افتادهاند تا بتوانند معادلهها را به نفع خود تغییر بدهند. در این راستا بحث سرنگونی حکومت سوریه دور از تصور است و آنها به دنبال به هم زدن موازنههای منطقهای نخواهند بود. باید توجه داشته باشیم که مبهم نگه داشتن فضای میدانی سوریه یکی از اهداف و اهرمهایی است که ایالات متحده به دنبال استفاده از آن بوده تا به نحوی بتواند بر مذاکرات سیاسی تاثیر بگذارد.
وی خاطر نشان کرد: اینکه قرار است ۱۶ شهریور ماه روسای جمهور ایران، ترکیه و روسیه با یکدیگر دیدار داشته باشند و در مورد سوریه به رایزنی بپردازند، تا حدی به تهدیدهای آمریکا مربوط است. واشنگتن در حال مخابره این پیام است که به دقت این نشست را زیر نظر دارد اما با نگاهی به رفتارهای کلاسیک نظامی آمریکا، نمیتوان انتظار حمله گسترده را داشت. بر اساس سوابق و تجارب قبلی، آمریکاییها هر زمان که به دنبال حمله نظامی باشند، تدارک گوناگونی برای ان صورت میدهند و تمامی جوانب آن را بررسی میکنند که پرستیژ آنها ضربه نخورد اما در این خصوص به نظر نمیآید چنین حالتی وجود داشته باشد. چراکه در وهله اول استراتژی آمریکاییها به راه انداختن جنگ در منطقه نیست و در وهله دوم، اتحادیه اروپا، شورای امنیت و سایر نهادهای بینالمللی با این موضوع موافق نیستند و در وهله سوم، دستاورد آن کاملا نامشخص است.
این پژوهشگر حوزه بینالملل در پایان بیان کرد: اینکه دیده میشود بریتانیا یا فرانسه تا حدودی از طریق اظهارات و موضعگیری با آمریکا هماهنگ هستند، دلیل بر شراکت آنها در حمله احتمالی واشنگتن به شام نیست. پاریس و لندن به دنبال آن هستند تا پیوستگی سیاسی و امنیتی خود با ایالات متحده را از دست ندهند؛ چراکه بریتانیا در تمامی مقاطع متحد نظامی آمریکا بوده و فرانسه هم به عنوان یک شریک موثر برای واشنگتن ارزیابی میشود اما موضعگیری آنها دلیلی بر همراه شدن با آمریکا نخواهد بود و نباید در حوزه تحلیل دچار اشتباه شد. آنچه به نظر میرسد احتمالا حملههای آمریکا همانند حملههای مشترک اخیر آنها با بریتانیا و فرانسه، نقطهای خواهد بود اما نباید فراموش کرد که آنها به دنبال هدف قرار دادن و بیرون کردن ایران از سوریه هستند و اساساً اولویت و تمرکزشان بر این محور قرار دارد.