زندیه در گفتوگوی تفصیلی با ایلنا بررسی کرد:
سیاست خارجی حزب تحریک انصاف در قبال هند، آمریکا و افغانستان/ چگونگی مواجهه با تحولات غربآسیا
در شرایط جدید منطقهای، اسلامآباد فاصله خود با ریاض را بر مبنای قاعده توازن و تحت سایه نفوذ ارتش حفظ خواهد کرد.
«مصطفی زندیه» تحلیلگر ارشد مسائل جنوب آسیا در تشریح ابعاد و محورهای سیاست خارجی آینده پاکستان در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: قبل از آنکه سیاست خارجی دولت آتی پاکستان که قرار است توسط حزب پیروز انتخابات یعنی تحریک انصاف یا همان جنبش عدالت پیگیری و اجرایی شود را مورد واکاوی قرار دهیم، باید به این نکته توجه داشته باشیم که در سیاست خارجی این کشور وحداقل طی چهار دهه گذشته چندین مولفه قدیمی و بنیادین وجود دارد که تمامی احزاب پیروز متولی تشکیل دولت در مرکز با آن مواجه هستند . حزب تحریک انصاف و «عمران خان» هم از این قائده مستثنی نیست. درعین حال به نظر می رسد دولت حزب تحریک انصاف از یک عقبه تئوریک قوی برخوردار است که این حزب را از دیگر دولت های قبلی متمایز کرده است.
وی ادامه داد: یکی از دلایلی که این جریان را نسبت به سایر احزاب متمایز میکند، وجود اشخاصی مانند شیرین مزاری (استراتژیست کهنهکار پاکستانی) و شاه محمود قریشی (وزیر خارجه پیشین پاکستان در دولت حزب مردم ) است که که تا حد زیادی با حلقههایی از تصمیم سازان ارتش پاکستان در ارتباط هستند. از این منظر است که میگوییم دولت آینده پاکستان در بحث سیاست خارجی با یک عقبه تئوریک قوی وارد میدان خواهد شد. در این راستا مولفههایی در سیاست خارجی این کشور وجود دارد که رویکرد آینده اسلامآباد را بسیار مهم جلوه میدهد؛ نخست، پرونده افغانستان است. پاکستان سعی داشته تا از چندی قبل چین و روسیه را با موضع خود در قبال کابل و خصوصاً در بحث طالبان همسو کند و به نوعی در مقابل راهبرد تهاجمی و بلند مدت ایالات متحده در قبال افغانستان مواضع محکم و کلیدی را اتخاذ کند.
چین و روسیه به دلیل تهدیدهای ناشی از انتقال ناآرامیها از منطقه سوریه و عراق توسط داعش به افغانستان ، گفتوگو و کارجدی با طالبان را با همکاری پاکستان کلید زدند و این باعث شده تا طالبان با یک پشتوانه قوی به فعالیت خود ادامه بدهد. این در حالی است که اسلامآباد به دنبال کسب و تامین منافع حداکثری خود در پرونده صلح افغانستان است و دولت تحریک انصاف هم نمیتواند خارج از این معادله عمل کند.
این پژوهشگر مسائل جنوب آسیا ضمن اشاره به نگاه پاکستان در مورد کنشگری هند در پرونده افغانستان گفت: اسلامآباد به هیچ وجه نمیپذیرد که دهلی در مسائل مربوط به افغانستان دخالت کند و از این منظر هیچ منافعی برای این کشور در افغانستان در نظر نمیگیرد. واقعیت این است که ارتش پاکستان نقش اصلی را در افغانستان بازی میکند و هر آنچه در این خصوص از سمت پاکستان (اعم از مواضع سیاسی و تحرک میدانی) اتفاق میافتد توسط ارتش این کشور به عنوان فصلالخطاب مطرح میشود.
وی افزود: یکی دیگر از مولفههای مهم در سیاست خارجی پاکستان، روابط با هند است. بیشترین منازعه سیاسی که میان این دو کشور از بعد از استقلال پاکستان تاکنون ادامه داشته ، بحث کشمیر است؛ در واقع محوری ترین موضوع سیاست خارجی پاکستان ، موضوع کشمیر است. واقعیت این است که در پرونده کشمیر، پاکستان به لحاظ حقوقی دست برتر را دارد و هند هم به این موضوع کاملاً واقف است. دهلی به دنبال آن است تا از طریق مذاکره و گفتوگوی دوجانبه با اسلامآباد مساله کشمیر را حل کند و پاکستان وارد پیگیری و اعاده حقوقی نشود. اما مجدداً به سخن اول باز میگردیم که نشان میدهد ارتش پاکستان در این محور هم صاحب نفوذ است. از این منظر فکر نمیکنم در پرونده کشمیر اتفاق خاصی روی دهد.
اگرچه تحریک انصاف نمیتواند به صورت کاملاً جدی در بحث کشمیر به ایفاء نقش بپردازد اما این بدان معنا نیست که روابط پاکستان با هند به صورت کلی به حاشیه برود. لذا به نظر میرسد فارغ از بحث کشمیر، دولت آتی پاکستان در قالب مناسبات اقتصادی با هند رابطه برقرار کند و البته حد و حدود این محور هم باید با نظر ارتش صورت بگیرد.
این کارشناس مسائل بینالملل با بیان اینکه سیاست خارجی دولت تحریک انصاف در مورد مسائل غرب آسیا همانند گذشته به دور از مداخله خواهد بود، عنوان کرد: اگر به یاد داشته باشیم در زمان فعالیت پارلمان قبل، اعضای تحریک انصاف به همراه سایر اعضای پارلمان ، از ورود پاکستان و همکاری با عربستان سعودی در پرونده یمن جلوگیری کردند و تنها اعلام شد که اگر اماکن مقدس مکه و مدینه مورد تعرض واقع شود در کنار ریاض خواهند بود. در این بین باید توجه داشت که در حوزه سیاست خارجی پاکستان، اساساً یک تفکر سنتی وجود دارد که معتقد است اسلامآباد باید در مورد نحوه مناسبات با عربستان و ایران، توازن ایجاد کند. نمودهای این تفکر تاثیرات خود را همواره در مقاطع مختلف نشان داده است؛ اگر به یاد داشته باشیم در زمان بحران سوریه، با تحریک عرربستان سعودی، تعداد قابل توجهی از کشورهای همسو با این کشور ، سفراء خود را از دمشق فرا خواندند اما پاکستان چنین کاری نکرد که به معنای قبول و تصدیق مشروعیت نظام سیاسی سوریه و در راس آن بشار اسد بود . همچنین میل به میانجیگیری میان ایران و عربستان هم در دولت قبلی و هم در دولت جدید براساس تفکر یادشده وجود داشته و احتمالا تداوم خواهد داشت. مصادیق یادشده حاکی از این است که پاکستان در دوره جدید، همین خط مشی را در قبال شرایط موجود در منطقه اتخاذ و پیگیری خواهد کرد.
وی در پایان در مورد روابط دولت آینده پاکستان با آمریکا خاطرنشان کرد: عمران خان ابراز امیدواری کرده که روابط کشورش با آمریکا ترمیم شود؛ نکته اینجاست که قبل از به روی کار آمدن ترامپ، ایالات متحده در مناسبات با دو کشور هند و پاکستان، همواره توازن سنتی را در دستور کار خود داشت اما در وضعیت فعلی اینگونه نیست و روابط دچار تغییر موازنه به نفع هند شده است. پاکستان تمایل دارد تا آمریکا حداقل دوباره به مواضع گذشته خود (موازنه میان دهلی و اسلامآباد) برگردد اما کاهش کمکهای آموزشی و تسلیحاتی آمریکا به پاکستان، خلاف این موضوع را اثبات میکند. اساساً از زمان روی کارآمدن دولت ترامپ در ایالات متحده، تقویت مناسبات با دیگر قدرتهای منطقهای مانند چین، روسیه ، ترکیه و نیز ایران در دستورکار اسلام آباد قرار گرفته است. در این راستا سعودیها هم به دنبال نفوذ در دولت آتی پاکستان هستند و تاثیرگذاری بر سیاست خارجی این کشور هستند اما به نظر می رسد در شرایط جدید منطقهای اسلام آباد فاصله خود با ریاض را بر مبنای همان قاعده توازن تحت سایه نفوذ ارتش حفظ خواهد کرد.