رمضانی بونش در گفتوگو با ایلنا:
سقف خواستههای طالبان با آمریکا و دولت برابر نیست/ دوگانگی در ارگ صلح را به مخاطره میاندازد
طالبان اساساً ارگ را دولت وحدت ملی نمیداند و آن را در حد یک اداره محلی قلمداد میکند؛ از این منظر است که به سمت آمریکا متمایل شده است.
«فرزاد رمضانیبونش» کارشناس مسائل شبه قاره در تشریح ابعاد مذاکرات نمایندگان طالبان و آمریکا در گفتوگو با خبرنگار ایلنا اظهار کرد: اگر به روند مذاکرات صلح در افغانستان توجه کنیم و مولفههای این موضوع را بررسی کنیم به راحتی میبینیم که طالبان اصولاً واشنگتن را طرف گفتوگو میداند و اساساً دولت وحدت ملی افغانستان از دایره توجه آنها خارج است. زمانی که آنها قائل به مذاکره میشوند، به صورت مستقیم و شفاف اعلام میکنند که دولت را به رسمیت نمیشناسند. به گونهای آنها معتقدند که جایگاه دولت وحدت ملی در حد و اندازه یک اداره محلی است و هیچ مشروعیت اسلامی یا مردمی برای ارگ قائل نیستند.
وی ادامه داد: آنچه طالبان و کادر مرکزی آن مدنظر دارد این است که به جای متمایل شدن به دولت وحدت ملی افغانستان باید با ایالات متحده سر میز مذاکره بنشیند. از این جهت شاهد هستیم که با دور زدن تصمیمگیران کابل به سوی واشنگتن رفتند. این در حالی است که آنها آمریکا را بر اساس ایدئولوژی خود دشمن میدانند و از جهتی دیگر هیچ شان و جایگاهی برای دولت قائل نیستند. در این راستا حتی محورهای گفتوگو میان دو طرف مشخص نیست و اساساً نمیتوان گفت که ایالات متحده قصد دارد چه امتیازاتی را به طالبان ارائه کند و در مقابل خواهان چیست. لذا به نظرم مذاکرات دوحه و دیدار نمایندگان طالبان با آمریکاییها را باید مقدمات مذاکره و مصالحه اصلی دانست.
این پژوهشگر مسائل بینالملل با بیان اینکه شروط طرفین برای مصالحه نهایی همچنان مشخص نیست، گفت: دولت ترامپ بر اساس راهبردی که در خصوص افغانستان و جنوب آسیا اتخاذ کرده به این نتیجه رسیده است که باید دست به مصالحه بزند اما شرایط وجود نشان میدهد که شروط طرفین همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد. از این منظر طالبان به دنبال آن است تا بتواند در این بین به اندازهای که توان دارد، سهمخواهی کند. دو شرط اصلی و همیشگی از سوی طالبان مطرح خواهد شد؛ نخست، رفع تحریمهای بینالمللی سران طالبان و دوم، خروج نیروهای خارجی از خاک افغانستان. البته عملی شدن این شروط تا حد زیادی به آمریکا بستگی دارد و تنها بخشی از آن به دوش طالبها خواهد بود.
وی در پایان خاطرنشان کرد: نباید فراموش کنیم که دولت افغانستان در این خصوص دارای جایگاه مشخصی است. ممکن است طالبان تا آخرین روز از مذاکرات ارگ را قبول نداشته باشد اما بدون تردید آنها هم شروطی را برای خود محفوظ میدانند. به عنوان مثال دولت وحدت ملی افغانستان بارها تاکید کرده که طالبان باید به صورت عملی مشروعیت قانون اساسی را بپذیرد. از این جهت چالشهایی که صلح و مذاکرات مربوطه را تهدید میکنند به سقف خواستههای هر دو طرف (دولت افغانستان و طالبان) مربوط میشود؛ چراکه خواستههای طالبان با دولت همخوانی ندارد و از سوی دیگر، ارگ مشکلات داخلی دارد. باید بپذیریم که دولت کنونی افغانستان دچار دوگانگی در داخل شده است؛ یعنی جریانهای تاجیک و پشتون در درون دولت با یکدیگر مشکلاتی دارند که این موضوع به بحث صلح سرایت کرده است. اگر طالبان را پشتون بدانیم، ممکن است صلح سراسری پشتونها را آرام کند اما تکلیف مابقی جریانها چه خواهد شد؟ از این منظر نیاز به گفتوگوهای گسترده میان طیفهای مختلف افغانستان بیش از پیش حس میشود و باید دید که در جلسات بعدی چه شروطی مورد نظر قرار میگیرد.