استادیار دانشگاه آمریکایی لبنان در گفتوگو با ایلنا:
کشورهای عرب به عادیسازی روابط با اسرائیل میل بیشتری دارند/تصمیمات ترامپ موجب تشکیل نسل رادیکالتری از اعراب و فلسطینیان میشود
رئیسجمهوری آمریکا معتقد است که نخبگان عرب همپیمانش در نهایت بر خشم عموم مردم فائق خواهند آمد. رؤسای جمهوری پیش از او نیز بر این نکته تکیه داشتند. البته بهار عربی بر بیاساس بودن این تصور صحه گذاشت. با این وجود، آمریکا اصولا دیگر نیازی هم ندارد چندان بر این قضیه تکیه کند. حکومتهای عرب در خلیج فارس بیش از همه بر اختلافشان با ایران متمرکزند و تصمیم گرفتهاند راه اردن را پیش بگیرند و به عادیسازی روابط با اسرائیل میل بیشتری دارند.
طارق تل، استادیار علوم سیاسی در دانشگاه آمریکایی بیروت است. او که دانشآموخته دانشگاههایی چون آکسفورد و ساسکس است، تالیفات متعددی هم در زمینه خاورمیانه و منازعات منطقه دارد.
او با اشاره به اصرار «دونالد ترامپ»، رئیسجمهوری آمریکا، مبنی بر انتقال سفارت از تل آویو به بیتالمقدس به ایلنا گفت: دلایل سیاسی و خانوادگی در تصمیم ترامپ تاثیرگذار بودند. «جرد کوشنر»، داماد ترامپ، یک صهیونیست دوآتشه است و نزدیکی بسیاری با «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر اسرائیل، دارد. شکی نیست که این قضیه بر تصمیم ترامپ مؤثر بوده است. از سوی دیگر، مبنای سیاستهای داخلی حزب جمهوریخواه و اهمیت گرایشهای راست مسیحی در ائتلاف دولت رئیسجمهوری آمریکا نیز در این قضیه بیتاثیر نیست. در میان این گروهها ایده بازگشت بزرگ که در اوراد یهود به آن پرداخته شده، بسیار پررنگ است. معادشناسی مسیحی و یهودی ایده «بازگشت» را نشانهای از روز داوری میدانند.
طارق تل در پاسخ به اینکه آیا در این زمینه دستاوردهای ناشی از رضایت اسرائیل بر نارضایتی متحدان عرب آمریکا در خاورمیانه غلبه داشت، پاسخ داد: البته، اما شورای همکاری خلیج فارس نیز در این زمینه بیتاثیر نبوده است. از زمانی که «رونالد ریگان»، رئیسجمهوری وقت ایالات متحده، در دهه ۱۹۸۰ تصمیم گرفت پیوند محکمی با حزب راستگرای «لیکود» برقرار کند، اسرائیل در تصمیمگیریهای دولت آمریکا تاثیرگذار بوده است.
پادشاهان عرب، بهجای آنکه از قدرت نفتیشان برای مبارزه با پیوند اسرائیل و آمریکا بهره گیرند، خود را بیشتر به رژیم صهیونیستی نزدیک کردند و در تمام مدت خود را در پس «برنامه صلح» پنهان کردند که البته هیچگاه هم عملی نشد.
وی در این رابطه ادامه داد: ترامپ معتقد است که نخبگان عرب همپیمانش در نهایت بر خشم عموم مردم فائق خواهند آمد. رؤسای جمهوری پیش از او نیز بر این نکته تکیه داشتند. البته بهار عربی بر بیاساس بودن این تصور صحه گذاشت. با این وجود، آمریکا اصولا دیگر نیازی هم ندارد چندان بر این قضیه تکیه کند. حکومتهای عرب در خلیج فارس بیش از همه بر اختلافشان با ایران متمرکزند و تصمیم گرفتهاند راه اردن را پیش بگیرند و به عادیسازی روابط با اسرائیل میل بیشتری دارند.
استاد علوم سیاسی دانشگاه آمریکایی بیروت با اشاره به عواقب احتمالی قانونی اقدام آمریکا در سازمان ملل و نسبت آن با قوانین جهانی گفت: از زمان بخشبندی فلسطین در ۱۹۴۷، ایده بسیاری کشورها این بوده که بیتالمقدس باید شهری بینالمللی باشد. اما این ایده هیچگاه عملی نشد و به موجب قطعنامه ۲۴۲ شورای امنیت سازمان ملل متحد، از اسرائیل خواسته شد به مرزهای قبل از جنگ ۱۹۶۷ عقب نشینی کند و بلندیهای جولان همراه با کرانه باختری رود اردن و نوار غزه را به سوریه، اردن و فلسطین مسترد کند. با این حال، توافق صلح اسلو تا حدی به این قطعنامه آسیب زد. انصراف اردن از میانجیگری فلسطینانی که در کرانه غربی ساکن بودند (این میانجیگری تا ۱۹۸۸ شامل «شهروندان» اردنی هم میشد) در این زمینه نیز بیتاثیر نبود. گرچه عقبنشینی امان از این منطقه همچنان کاملا اجرایی است (این منطقه هنوز به موجب قانون اساسی ۱۹۵۲ بخشی از خاک اردن است)، اما از زمان شکلگیری تشکیلات خودگران فلسطین در سال ۱۹۹۳ و توافق اسلو۱ این ایده شکل گرفت که کرانه باختری رود اردن (و غزه) میتواند منطقهای مورد مناقشه باشد و نه صرفا منطقهای اشغالشده. این امر شامل بیتالمقدس هم میشود، اما هم اسرائیل و هم تشکیلات خودگران (در زمان ریاست «محمود عباس» و نه «یاسر عرفات») نقش پادشاهی اردن را در حاکمیت و حفظ مکانهای مقدس این شهر به رسمیت شناختهاند. این احتمال وجود دارد که ترامپ بکوشد این نقش سراسر تشریفاتی را حفظ کند تا سرپوشی برای «عبدالله دوم»، پادشاه اردن، فراهم کند.
طارق تل با اشاره به همزمانی انتقال سفارت آمریکا به بیتالمقدس و تصمیم ترامپ مبنی بر خروج از برجام گفت: این همزمانی را میتوان در ادامه پیوند نامبارک اسرائیل، ایالات متحده و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس علیه ایران، بهعنوان یکی از موانع ژئوپولتیک علیه توسعهگرایی صهیونیسم در خاورمیانه، دانست. اینکه این اتحاد تا چه اندازه میتواند بر نفوذ ایران در منطقه تاثیر داشته باشد به وضعیت داخلی ایران (اینکه آیا ایران بهخاطر حمایتش از «محور مقاومت» از منظر اقتصادی تحت فشار قرار میگیرد یا نه)، تحلیل رفتن منابع امارت و عربستان سعودی در اثر پیچیدگی اوضاع در یمن و تلاش اروپاییها برای دور زدن تحریمهای آمریکا علیه تهران بستگی دارد. البته این مورد آخر به تنش تجاری روزافزون میان اتحادیه اروپا و واشنگتن نیز مربوط میشود. دست آخر، ایران میتواند با همکاری نزدیکتر با روسیه و استراتژیهای این کشور مبنی بر «میانجیگری» اقدامهای آمریکا را خنثی کند.
او در رابطه با تاثیر اقدام آمریکا بر صلح در منطقه گفت: در حال حاضر چشمانداز چندان روشنی برای صلح به چشم نمیخورد و با این اقدام اخیر ترامپ هم دست یافتن به صلح بعید بهنظر میرسد. با توجه به تن در ندادن اسرائیل به قوانین بینالمللی و ادامه شهرکسازیها در کرانه باختری، دست یافتن به توافق میان تلآویو و بیتالمقدس نیز دیگر ممکن نیست.
در طولانیمدت، میزان بسیج مردمی علیه تصمیم ترامپ و خشونتهای اخیر اسرائیل در غزه نسلی رادیکالتر (از مسلمانان، اعراب و فلسطینیان) را شکل میبخشد که به بازیهای مضحک پس از توافق اسلو دست رد میزند. امیدوارم این نسل جدید بهتر از گذشتگانشان دریابند که صلح حقیقی یعنی حضور عدالت و نه نبود درگیریهای مسلحانه. این مورد اول با ادامه موجودیت اسرائیل بهعنوان یک دولت یهودی و مهاجر مغایرت دارد که ساکنان اصلی این سرزمین را از رود اردن میراند، اخراج کرده و سرکوب میکند.
گفتوگو: کامران برادران