یادداشتی از پیرمحمد ملازهی؛
۳ دلیل اصلی وقوع حملات تروریستی افغانستان
وضعیت فعلی افغانستان برآیندی از اختلاف در ارگ، پررنگ شدن داعش و تغییر راهبرد طالبان بوده و منافع کشورهای دیگر هم به این روند سرعت بخشیده است.
«پیرمحمد ملازهی» تحلیلگر ارشد مسائل شبه قاره طی یادداشتی به بررسی و تشریح دلایل شدت عملیاتهای تروریستی در افانستان پرداخته است که در ادامه از نظر میگذرد:
عملیات روز گذشته که در کابل انجام شد، توسط داعش به عهده گرفته شد و چند هفته گذشته هم شاهد انجام عملیات انتحاری در مقابل دفتر ثبتنام و توزیع شناسنامه در کابل بودیم که مسئولیت آن را هم داعش به عهده گرفت. واقعیت این است که داعش در افغانستان متفاوت از داعش در خاورمیانه بوده و شکلگیری آن هم شمایل دیگری دارد؛ به گونهای که بدنه اصلی داعش در افغانستان (ولایت خراسان) را عناصر ناراضی شبکه تروریستی حقانی، طالبان و حتی حزب التحریر ازبکستان تشکیل میدهد که با رهبران محلی داعش در افغانستان بیعت کردهاند. از این جهت باید بدانیم زمانی که در کابل یا سایر ولایات افغانستان گفته میشود که داعش اقدام به عملیات کرده است، این معنای متفاوتی با عملیات داعش در خاورمیانه دارد.
جریانهای حامی داعش در افغانستان هم با حامیان آنها در غربآسیا تفاوت دارد؛ چراکه به غیر از دولتها و سیاستمداران آنها، سرویسهای اطلاعاتی آنها بر خلاف تصور افکار عمومی و برخی از مفسران در افغانستان فعال هستند و علیه دولت و ملت افغان فعالیت میکنند. از این جهت اینکه دیده میشود شدت عملیات در افغانستان توسط داعش افزایش پیدا کرده نشان میدهد که دولتها به دنبال آن هستند تا بتوانند ضرب شصت پرقدرتی در افغانستان به ارگ نشان دهند تا منافع خود را تثبیت یا افزایش دهند. در داخل افغانستان بسیاری از مردم و مسئولین به نیروهای امنیتی مشکوک هستند و سوال میکنند که چرا ارتش و پلیس هیچ اقدام جدی در مواجهه با این تهدیدات صورت نمیدهد و باعث شده تا بیاعتمادی در بین جامعه افغانستان افزایش پیدا کند.
عموم مردم افغانستان و بسیاری از خواص معتدند که پاکستان برای آنکه از زیر فشار آمریکا در مساله طالبان خارج شود، دست به تقویت داعش در افغانستان زده است و دستهای دیگر معتقدند که ایالات متحده علاوه بر منافع خود درصدد است تا از طریق افزایش تهدید داعش در افغانستان، چین و روسیه را خطاب قرار دهد. به هر حال افغانستان امروز، جغرافیایی است که اکثر سرویسهای اطلاعاتی بنابر منافع کشور خود در آن فعال هستند و همین موضوع باعث میشود تا شاهد عملیاتهای متفاوت از جنسهای گوناگون باشیم. در این بین باید توجه داشت که سیاست آمریکا در افغانستان نامشخص نیست؛ آنها آگاهانه میخواهند تا جنگ در این کشور تمام نشود و به دنبال مدیریت این روند هستند.
آمریکا در صدد است تا از این شرایط بحرانی استفاده کند و نگذارد تا طالبان مجدداً ارگ را فتح کند و در امتداد آن به دنبال کنترل جنگ و بحران در همین سطح است تا علاوه بر تامین منافع خود کشورهایی مانند هند، ترکیه، چین و روسیه را از سر و سامان بخشیدن به مذاکرات صلح دلسرد کند. در اینجا باید به این نکته اشاره شود که وضعین فعلی افغانستان تنها به ضعف نیروهای امنیتی این کشور برنمیگردد، بلکه تغییر راهبرد طالبان و تحریک آن توسط پاکستان هم در این راستا تاثیرگذار است.
در روزهای اخیر طالبان از شروع عملیاتهای جدید خود تحت نام «غزوه خندق» خبر داده است. درست است که نام خندق از جنگ پیامبر با مشرکان استخراج شده و یک وجهه اسلامی و ایدئولوژیک دارد و وجهه رفتاری و تفکرات طالبان را نمایان میکند، اما باید دانست که طالبان در تغییر راهبرد جدید خود به دنبال نجات افغانها است. از این منظر است که میبینیم آنها در بدنه نیروهای امنیتی نفوذ کرده و توانستهاند نیروهای دولتی را به سمت خود بکشند. معنی این تغییر استراتژی نشان میدهد که طالبان به دنبال خروج از زیر چتر پاکستان بوده و حتی به دنبال خلق مدلی از ترکیب افغانی – اسلامی است؛ به عبارت دیگر طالبان به دنبال خلق ملیگرایی اسلامی در افغانستان است. از این جهت به نظر میآید که در بهار و تابستان شاهد تشدید عملیاتهای طالبان خواهیم بود تا پس از آن بتوانند با دست پر پای میز مذاکره با دولت وحدت ملی بنشینند.
موضوع دیگر بحث درگیری در ارگ است؛ یکی از چالشهای امروز افغانستان «گلبدین حکمتیار» است. او روابط نزدیکی با عربستان سعودی دارد و حتی گفته میشود که نزدیک به سه هزار نفر از نیروهای خود را برای اعزام به یمن در اختیار ریاض قرار داده است؛ در جایی دیگر اعلام کرده بود که دولت باید چند ولایت پشتوننشین را به طالبان تحویل دهد که نشان میدهد وی به دنبال فعال شدن در افغانستان برای انتخابات آینده این کشور است. در مقابل، عبدالله عبدالله به دنبال آن است تا با احیاء و بالابردن جریان مجاهدین افغانستان خود را به نحوی دیگر برجسته کند و حتی به مقابله با حکمتیار بپردازد. لذا اختلافنظر در ارگ تا حد زیادی بر ناامنی تاثیر گذاشته است.