تاجیک در گفتوگوی تفصیلی با ایلنا مطرح کرد:
اختلافات اعراب منطقه تشکیل ارتش عربی را ناممکن میکند/ سیاست ترامپ در سوریه استفاده از وحشت بر پایه صرفه اقتصادی است
ارتش عربی به دلیل اختلاف دیدگاه کشورهای عربی تشکیل نخواهد شد و هدف رئیسجمهوری آمریکا از طرح آن کسب منافع اقتصادی و دور کردن هزینههای جنگ از اقتصاد آمریکا است.
«نصرتالله تاجیک» سفیر سابق ایران در اردن در تشریح ابعاد و پیامدهای تشکیل ارتش عربی در سوریه در گفتوگو با خبرنگار ایلنا عنوان کرد: در شکلگیری «ارتش عربی» همچنان که دادهها نشان میدهد شبهات زیادی وجود دارد؛ باید به این اصل اشاره کنم که این مدل از ارتشها را که از چند کشور تشکیل میشود، «ارتشهای متفرق» مینامند و از این جهت قابلیت اجرایی و عملیاتی شدن آنها بسیار پایین است. بیشترین هدف تشکیل ارتش عربی با محوریت عربستان، امارات، قطر، اردن و حتی مصر جنگ تبلیغاتی و روانی علیه ایران است. به گونهای که مشابه این موضوع را در پرونده یمن مشاهد کردیم و قرار بود که ائتلاف عربی در این کشور به رهبری عربستان سعودی به مقابله با کمیته مردمی، ارتش و انصارالله یمن بپردازند که عملاً چنین اتفاقی رخ نداد؛ شاهد هستیم که ریاض تمام بار عملیات در یمن را به دوش میکشد و هر از چند گاهی امارات هم به صورت ناپیوسته او را همراهی میکند. از این منظر تشکیل چنین ارتشی به صورت قطعی آن هم در زمین بازی سوریه دور از ذهن به نظر میرسد.
وی ادامه داد: نگاهی به سابقه چنین امری در ۷۰ سال گذشته که رژیم صهیونیستی شکل گرفته است و درگیریهای متعددی بین کشورهای عربی و این رژیم صورت گرفته این مبحث مطرح شده ولی هرگز عملیاتی نشده است. حتی بهرغم تلاشهای فراوان عربستان و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس در قالب شورای همکاری و برگزاری رزمایشهای سالانه هرگز چنین ارتشی عملیاتی نشده است؛ زیرا ارتش عربی نیاز به فرماندهی واحد دارد و هیچ کشور عربی حاضر نیست فرماندهی کشور دیگر را بپذیرد. نکته مهمتر این است که چرا این کشورهای عربی در مبارزه با داعش که پشت دروازه کشورهایشان ایستاده بودند تا آن کشورها را فتح شود و هیچ ارتشی تشکیل ندادند؟ همین نکات کمی در جدی بودن این ایده تردید ایجاد میکند. قبل از پرداختن به ابعاد دیگر این موضوع لازم است اشاره شود که هدف این ایده نه تنها شفاف نیست بلکه با ابهام زیادی روبهرو است. معلوم نیست این ارتش فرضی با چه نیروئی قرار است بجنگد؟ ارتش سوریه؟ مخالفان بشار اسد؟ ارتش روسیه یا نیروهای مقاومت حامی اسد؟ همین مشخص نبودن هدف این ارتش فرضی، باعث میشود هر کشوری که از آن به عنوان عضو تشکیل دهنده یاد میشود دیدگاه سیاسی خاص خود را داشته باشد. لذا مجموعه این نقاط ضعف باعث میشود این ایده فرضی، جنبه عملیاتی نداشته باشد و بیشتر بازی روانی سعودی است در مقابل ایران.
این تحلیلگر مسائل منطقه تصریح کرد: ممکن است سرمایهگذاریهایی در بخش آموزش و تسلیحات و همچنین ایجاد یک اتاق مشترک و یا ستاد مشخص از سوی این کشورها رقم بخورد که این موضوع یک بحث طولانی مدت است و عملیاتی شدن آن در چنین شرایطی که سرعت تحولات زیاد است بعید میباشد. اگر تمامی متغیرها را کنار بگذاریم به این نکته اساسی میرسیم که تمامی کشورهایی که قرار است این ارتش را تشکیل بدهند دارای سیاستهای جداگانه و اختلاف سلیقههای عمیق با یکدیگر هستند؛ به عنوان مثال امارات، عربستان و مصر در تنش اخیر خود با قطر کاملاً سیاست جداگانهای را دنبال کردند. از سوی دیگر اردن که در همسایگی سوریه قرار دارد از رسوخ بحران در کشور خود نگران است و ملاحظاتی در زمینه دخالت مستقیم در مسائل سوریه دارد. اگر چه در حال حاضر کمکهای آموزشی ولجستیکی به برخی از مخالفان میدهد و در عوض بیشتر به کمکهای مالی آمریکا چشم دوخته است. حضور قطر در چنین ائتلافی در حالی که اختلافات زیادی با عربستان و بعضی از کشورهای دیگر دارد نیز جای تردید است. امارات هم چیزی بیش از نقشی که در یمن دارد و حتی بسیار کمتر نمیتواند بازی کند. عربستان هم همچنان درگیر جنگ نامشخص و بی پایان در یمن است که باز کردن جبهه دیگر راحت نخواهد بود. لذا بعید میدانم که ارتش عربی بتواند به این راحتی که وزیر خارجه عربستان مطرح کرده یا ترامپ اشاره کرده است با توجه به عدم شفافیت اهداف و مشکلات فرا رو در سوریه تشکیل شود.
احتمال دارد شاهد شکلگیری یک ائتلاف نصف و نیمه در سوریه باشیم و حتی اگر بخواهند این ائتلاف را پررنگ کنند ممکن است چند حمله هوایی کاملاً مختصر به سوریه تدارک دیده شود اما شکلگیری چنین ارتشی لازمه چیدمان مثبت متغیرها در کنار یکدیگر است. چراکه در زمین بازی سوریه علاوه بر آمریکا و ترکیه سه متغیر اصلی یعنی ایران، روسیه و سوریه بعلاوه محور مقاومت وجود دارد که مجموع این مسائل نمیگذارد چنین ارتشی شکل بگیرد؛ و اگر اقداماتی هم داشته باشد، بعید به نظر میرسد به راحتی این اقدامات قرین به توفیق شود. ممکن است که اعراب احتمالاً در صحنه سوریه بتواند با روسیه معامله کنند اما این مناسبات به هیچ وجه با ایران محقق نخواهد شد. بلکه سعی آنها بیشتر در این زمینه، در جهت جداسازی ایران از روسیه و رویاروئی با ایران پیش خواهد رفت. زیرا اصلاً هدف از این ائتلاف و یا ایده ارتش عربی بیشتر ادامه رویاروئی با سیاست خارجی ایران و منافعی است که ما در خاورمیانه داریم. این یعنی ادامه جنگ نیابتی که سعودی، قطر و ترکیه از هفت سال پیش در سوریه شروع و هم اکنون تاکتیک خود را میخواهند عوض کنند.
تاجیک با اشاره به دلایل تصمیم ترامپ برای خروج از سوریه گفت: اینکه چرا ترامپ پس از حمله اخیر به سوریه مجدداً بحث خروج نظامیان خود از سوریه را مطرح میکند تا حدودی میتوان آن را در جهت اهداف و شعارهای انتخاباتیاش مخصوصاً دو شعار «آمریکا اول» و «تامین هزینه امنیت مناطق توسط کشورهای همان منطقه» دنبال کرد. به گونهای که او براساس نوع نگاه خود به سیاستی معتقد است که ادامه اینگونه جنگ، صرفه اقتصادی برای ایالات متحده ندارد و اگر آمریکا بخواهد با این روش در سوریه ادامه بدهد میتواند متحمل زیان اقتصادی کلان میشود. برای ترامپ مسائل اقتصادی آمریکا و از بین بردن رکود و رسیدن به رشدی معقول که پیش بینی میشود حدود چهار درصد برای سال جاری باشد مهمتر از مسائل دیگر است. تا جایی که شاهد بودیم در همین راستا ترامپ جنگ تعرفهای با چین و حتی اروپا را کلید زد. ترامپ معتقد است که بهبود اوضاع اقتصادی ایالات متحده نسبت به تمامی موضوعات جاری در نظام بینالملل ارجحیت دارد و هزینه هر جنگ در منطقه باید توسط کشورهای همان منطقه تامین شود و بر بودجههای آمریکا تحمیل نشود.
ترامپ به دنبال آن است که از طریق این راهبرد بتواند بار هزینههای جنگ و حضور نظامی نیروهای ارتش آمریکا در کشورهای خارجی را از دوش آمریکا بردارد که باید آن را نظریه معقولی دانست. از منظر دوم رییس جمهوری ایالات متحده معتقد است که تامین هزینه جنگ توسط کشورهای منطقه باعث بهبود وضعیت اقتصادی آمریکا خواهد شد؛ چرا که آمریکا میتواند با فروش سلاح به اعراب و به گردش درآمدن چرخ کمپانیهای تسلیحاتی غرب به طور عام و آمریکا به طور خاص اقتصاد خود را تقویت کند که این موضوع تنها با طرح مساله خروج نظامیان آمریکا از سوریه محقق میشود. یعنی ترامپ با اتخاذ چنین موضعی دو نفع همزمان برای بودجه های دولتی و اقتصاد آمریکا بوجود خواهد آورد.
وی عنوان کرد: اینکه جان بولتون در تماس با یکی از مقامات امنیتی مصر درخواست نظر وی در این زمینه را داشته است به این دلیل است که ارتش مصر از حیث گستردگی نیروی انسانی و آموزش، ارتش برتر جهان عرب به حساب میآید اما این ارتباط «جان بولتن» به عنوان مشاور امنیت ملی ترامپ با قاهره تنها بحث نظامی نیست. باید دانست که وجهه سیاسی مصر در میان کشورهای عربی و اسلامی همچنان دارای ارجحیت است و آنها دقیقاً به دنبال همراهی مصر در طرح تشکیل ارتش عربی هستند. اما من بعید میدانم مصریها به دلیل احتلافاتی که با سعودیها از یک طرف و با ترکیه از سوی دیگر در زمینه مسائل سوریه دارند به چنین امری تن بدهند. این قضیه ارتش عربی بیشتر از سوی عربستان و با هزینه سعودیها دنبال میشود که ادامه همان جنگهای نیابتی در سوریه است و سعودیها نیت و قصد سیاسی از طرح این موضوع دارند اما جایگاه و پرستیژ مصر در بین کشورهای اسلامی و عربی به گونهای است که نمیتواند به راحتی همانند عربستان وارد برخی بحرانها شود. حتی باید به این نکته توجه کرد که دست خود عربستان برای حضور در برخی از سناریوهای آشکار این چنینی به دلیل حساسیت مسلمانان و جهان اسلام تا حدود زیادی بسته است.
این کارشناس مسائل بینالملل در پایان خاطر نشان کرد: علاوه بر تمامی نکات منفی که زمینه اجرائی چنین ایده خامی را منتفی میکند، درست است که بعضی مانند آمریکا و همپیمانانش از جمله عربستان فکر میکنند دنیا جنگل است، اما نه اینقدر! تشکیل چنین ارتشی و انجام عملیات در یک کشور خارجی و مستقل نیازمند مصوبه سازمان ملل است که بعید میدانم در این زمینه اجماعی صورت بگیرد. سه کشور آمریکا، فرانسه و بریتانیا که عملیات محدودی بدون مصوبه انجام دادند، در حالت فعلی در سیستم داخلی خود دچار مشکل شدند و وجاهت اقدام بی اثرشان از منظر جهانی و افکار عمومی زیر سئوال رفته است.