تحلیلگر ایتالیایی در گفتوگو با ایلنا مطرح کرد:
تلاش برای حفظ فاصله با اوباما، از دلایل خصومت ترامپ با برجام/ بزرگترین چالش روسیه، انتقال آرام به دوران پساپوتین است
خصومت دولت آمریکا نسبت به برجام دلایل متفاوتی دارد: در سطح داخلی، رئیسجمهوری فعلی این کشور میخواهد فاصله خود با قول و قرارهای رئیسجمهوری پیشن را حفظ کند. در سطح منطقهای، رابطه جدید عربستان سعودی و «قدرتهای سیاسی» در صحنه خاورمیانه حائز اهمیت است. در سطح جهانی، نیز وی بهتندی مدعی شده است که برجام نمیتواند مانع افزایش سلاحهای هستهای شود.
«مارکو کلمنتی»، تاریخدان، تحلیلگر سیاسی و استاد دانشگاه پاویا، در گفتوگو با خبرنگار ایلنا، با اشاره به تنشهای اخیر میان روسیه و غرب بر سر قضیه جاسوس دوجانبه ساکن انگلستان گفت: در تاریخ چهارم مارس، «سرگئی اسکریپال» جاسوس دوجانبه پیشین روس، دخترش «یولیا» و همچنین مامور پلیسی که به کمکشان رفته بود با عامل گاز «نوویچک» در سالیزبوری انگلستان مسموم شدند. با توجه به وجود ردی از این عامل گازی در محوطه عمومی که اسکریپال به آنجا رفته بود، احتمال این وجود داشت که عابران نیز در معرض خطر قرار داشته باشند. «ترزا می» نخستوزیر بریتانیا، در سخنرانی در پارلمان این کشور در تاریخ ۱۲ مارس اعلام کرد که «دولت به این نتیجه رسیده که به احتمال زیاد روسیه پشت این حملهها قرار دارد» و اعلام کرد که بریتانیا ۲۳ دیپلمات روس را در واکنش به این حمله از کشور اخراج خواهد کرد.
در تاریخ ۱۹ مارس، شورای امور خارجه اتحادیه اروپا این حمله شیمیایی را محکوم و اعلام کرد که اتحادیه اروپا «بهطور جدی ارزیابی دولت بریتانیا را مبنی بر اینکه به احتمال زیاد فدراسیون روسیه این حمله را برنامهریزی و اجرا کرده مدنظر قرار میدهد». در ۲۷ مارس، دبیر کل سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) اعلام کرد که این سازمان تعداد نمایندگان دائم روس خود را از ۳۰ به ۲۰ نفر کاهش میدهد و آن را «پاسخی آشکار و قدرتمند به اقدامهای شرورانه روسیه» دانست. دست آخر، بسیاری از متحدان ناتو از جمله استرالیا، فنلاند، مقدونیه، سوئد و اوکراین به بریتانیا پیوستند و بیش از ۱۰۰ دیپلمات روس را از کشورهای خود اخراج کردند.
این جدول زمانی حاکی از آن است که متحدان غربی بریتانیا آماده حمایت از موضع بریتانیا در برابر دخالت روسیه در قضیه اسکریپال بودند، حتی اگر مقامهای بریتانیا توضیه واضحی درباره این وقایع نمیدادند. متحدان بریتانیا از لندن در برابر «احتمال» دست داشتن روسیه در این حمله کاملا حمایت کردند. در حقیقت، در سوم آوریل، آزمایشگاه علوم دفاعی و فناوری بریتانیا گزارش داد که امکان تعیین دقیق منبع عامل گاز بهکار رفته در حمله سالیزبوری وجود ندارد.
این تحلیلگر سیاسی در ادامه گفت: از یک سو، اینگونه بهنظر میرسد که مسئله اسکریپال مربوط به امنیت غرب است و متحدان غربی بریتانیا حمایت بیقیدوشرط خود را در این زمینه نشان دادهاند، حتی اگر تهدید روسیه قطعی نبود. با این حال، از سوی دیگر، قضیه اسکریپال میتواند بیشتر درباره ارتباط و اتحاد کشورهای غربی با یکدیگر باشد. تا جاییکه به «اعمال شرورانه روسیه» در حیطه حدس و گمان مربوط میشود، واکنش کشورهای غربی میتواند نتیجه پویاییهای مبتنی بر اتحاد درونی باشد تا چالشهای خارجی. در این رابطه، این اطلاعات غلط درباره مسموم شدن جاسوس روس مانع ائتلاف گسترده و سفتوسخت میان کشورهایی نشده است که در باقی مسائل با یکدیگر اختلاف دارند. ما نمیتوانیم این امکان را نادیده بگیریم که در ماههای آینده چهبسا دخالت روسیه در این حمله اثبات شود. با این حال، تاکنون، قضیه اسکریپال فرصتی کمهزینه برای نشان دادن اتحاد سیاسی در دوران خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا (برگزیت) و شکایتهای آمریکا درباره همکاری اروپا با ناتو فراهم آورده است.
این تاریخدان ایتالیایی درباره سلامت انتخابات اخیر ریاستجمهوری روسیه و تمدید شدن دوره ریاستجمهوری «ولادیمیر پوتین»، رئیس دولت فعلی کرملین، گفت: در ۱۸ مارس، ولادیمیر پوتین برنده انتخابات ریاستجمهوری روسیه شد. تعداد کل آرا بزرگترین پیروزی را برای پوتین از سال ۲۰۰۰ به ارمغان آورد؛ بنا به اعلام هیئت مرکزی انتخابات روسیه، پوتین ۷۶ و هفت دهم درصد از آرا را به خود اختصاص داد. این در حالی است که «پاول گرودینین» موفقترین رقیب پوتین از حزب کمونیست این کشور، تنها توانست ۱۱ و هشت دهم درصد از آرا را بهدست آورد. درصد مشارکت در انتخابات ۶۷ و پنج دهم درصد بود؛ اندکی کمتر از مشارکت ۷۰ درصدی که پوتین انتظار داشت در این انتخابات صورت گیرد و بیشترین حمایت مردم را از او رقم بزند. با این حال، درصد مشارکت فعلی در حد و اندازهای بود که نشان از شرکت گسترده مردم در انتخابات داشته باشد.
بهنظر واضح میرسد که پوتین از حمایت داخلی گستردهای برخوردار است و هیچ چالش سیاسی هم در برابر ندارد. این میتواند به منزله ثبات سیاسی در روسیه در چند سال آینده باشد. با این حال، دو عامل نشان از این دارد که چشمانداز بینالمللی روسیه پیچیدهتر از آنی است که بهنظر میآید و دورنمای وضعیت و تاثیر این کشور بسیار متزلزل است.
نخست آنکه نگرانیهای بینالمللی درباره سلامت فرآیند انتخاباتی در روسیه وجود دارد. در این رابطه باید تا پایان ماه می و اتمام گزارش پایانی هیئت بینالمللی نظارت بر انتخابات (ایاوام) دفتر سازمان امنیت و همکاری اروپا (اواسسیای) برای موسسات دموکراتیک و حقوق بشر و هیئت پارلمانی اواسسیای صبر کرد. با این حال، در ۱۹ مارس، سخنگوی ایاوام در بیانیهای ابتدایی اعلام کرد که براساس شواهد «انتخابات تحت سرپرستی موثر و بیپرده هیئت مرکزی انتخابات پیش رفت و بهشکلی منظم به پایان رسید، با وجود کاستیهای مربوط به صیانت از آرا و شفافیت شمارششان».
با این حال، ایاوام همچنین اشاره کرد که انتخابات «بهطور کلی تحت شرایط کنترلشده قانونی و سیاسی برگزار شد که حاکی از فشار مداوم بر صداهای مخالف است» و «نشان از محدودیت در آزادی تجمع، بیان و مشارکت سیاسی دارد، همچنین محدودیت در ثبتنام برای نامزدی ریاستجمهوری که فضای مشارکت سیاسی را محدود میکند و به نبود رقابت واقعی ختم میشود». در این رابطه، باید توجه داشت که « الکسی ناوالنی»، مهمترین رقیب سیاسی پوتین، از شرکت در انتخابات منع شده بود.
مسئله دوم مدت طولانی در قدرت بودن پوتین است. پوتین از سال ۲۰۰۰ تا پایان چهارمین دور ریاستجمهوریاش در سال ۲۰۲۴، بهطور پیوسته بر روسیه حکمرانی کرده است، بهجز دوره کوتاه ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ که «دیمیتری مدودف»، شریک نزدیک پوتین و نخستوزیر فعلی این کشور، ریاست دولت این کشور را بر عهده داشت. این امر بدین معناست که روسیه یکچهارم قرن ۲۱ را بدون هیچگونه تغییر سیاسی پشت سر میگذارد. با این حال، تا جایی که به ادغام نظام سیاسی روسیه و رهبری پوتین (با احکام گوناگون) با یکدیگر مربوط میشود، ثبات و زیستپذیری اولی به سرنوشت دومی بستگی دارد. این قضیه بهخصوص از آنجا ناشی میشود که روسیه نظامی است چندتباری که در آن منازعات بنیادین بر سر مدلهای سیاسی و اجتماعیاقتصادی هنوز حلوفصل نشده است. بنابراین اینگونه بهنظر میرسد که بزرگترین چالشی که پوتین در برابر خود دارد، نه حکمرانی تا سال ۲۰۲۴ بلکه ایجاد شرایطی است که انتقال آرام و موثر به روسیه بعد از پوتین را هموار کند.
استاد دانشگاه پاویا، درباره احتمال تصمیم «دونالد ترامپ»، رئیسجمهوری آمریکا، مبنی بر خروج از توافق برجام و تاثیر آن بر روابط آمریکا و اتحادیه اروپا در چارچوب سازمان پیمان آتلانتیک شمالی گفت که در تاریخ پنج مارس دبیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی، در برابر شورای حکام، گفت که «ایران تمام تعهدات هستهای خود را در زمینه برجام انجام داده است» و این توافق «دستاوردی بزرگ محسوب میشود و شکست آن خسارتی بزرگ برای تایید هستهای و چندجانبهگرایی است». این برآورد مثبت از اجرای برجام در تضاد با راهحل دونالد ترامپ برای خروج از این برنامه قرار دارد. «مایک پومپئو»، وزیر خارجه پیشنهادی ایالات متحده، میتواند در این زمینه تاثیر زیادی، چراکه او نسبت به ایران و توافق هستهای موضعی بسیار انتقادی دارد.
خصومت دولت ترامپ نسبت به برجام دلایل متفاوتی دارد. در سطح داخلی، ترامپ میخواهد فاصله خود با قول و قرارهای «باراک اوباما»، رئیسجمهوری پیشین آمریکا، را حفظ کند. در سطح منطقهای، رابطه جدید عربستان سعودی و «قدرتهای سیاسی» در صحنه خاورمیانه حائز اهمیت است. در سطح جهانی، ترامپ بهتندی مدعی شده است که برجام نمیتواند مانع افزایش سلاحهای هستهای شود.
با این وجود، انکار نمیتوان کرد چنانچه ترامپ ناگهان از این توافق خارج شود اوضاع بهمراتب بدتر خواهد شد.
اگر آمریکا به طور یکجانبه از یک توافقنامه بین المللی خارج شود که آن را امضا کرده و احزاب دیگر آن را رعایت کردهاند، اعتبار ایالات متحده بهطور قابلملاحظهای کاهش مییابد و چشماندازهایی منفی برای توافقنامههای عدم گسترش بیشتر در آینده با ایران و همچنین کره شمالی در پی خواهد داشت. امنیت بینالمللی به همین شکل آسیب خواهد دید و خاورمیانه بیثباتتر از پیش میشود و درنتیجه امنیت اروپا نیز بیشتر از پیش تهدید میشود. بنابراین، بعید به نظر میرسد که تصمیم احتمالی آمریکا مبتنی بر خروج از برجام روابط آنسوی دریای آتلانتیک را تحتالشعاع قرار دهد. در نهایت، چندجانبهگرایی محور ارزشمند و عملی امنیت جامعه غربی است. امنیت گروهی، هدف اصلی مشارکت سیاسی و نظامی غرب است.
گفتوگو: کامران برادران