به بهانه چهارمین سالگرد الحاق جزیره کریمه:
ناکامی اروپا از کییف تا مسکو/ اوکراین، خیزش سیاست خارجی پوتین/ ناتو در فکر عضویت کشورهای چندپاره
در چهار سال گذشته اروپا نتوانسته روسیه را به بازگرداندن کریمه مجاب کند و از سوی دیگر، رئیسجمهوری روسیه چنین عملی را خیانت محض به حساب میآورد که نهایتا چشمانداز روشنی را به تصویر نمیکشد.
چهار سال از «انقلاب میدان» میگذرد اما خبری از نبرد تن به تن در کییف و شرق اوکراین یا مجادله سیاسی میان آمریکا و اروپا با مسکو دیده نمیشود؛ گویا این پرونده از منظر بسیاری از دولتهای درگیر به پایان رسیده است. تنها نشانههایی که هر از چندگاهی پدیدار میشود تمدید تحریمهای روسیه توسط اروپا و آمریکا است که آن هم به یک رویه سیستماتیک تبدیل شده است.
دیگر هیچ خبری از مناطق لوهانسک و دونتسک و مناطقی که نیروهای تحت حمایت مسکو در آنجا حضور داشتند و حتی در سال ۲۰۱۴ جسد چند افسر اطلاعاتی سازمان سیا را در آنجا پیدا کردند، در فضای رسانهای منتشر نمیشود و آنچه در خروجی رسانهها پدیدار میشود روابط اوکراین و آمریکا و هر از گاهی اخباری در خصوص جلسات گروه نرماندی (متشکل از فرانسه، آلمان، اوکران و روسیه) است که آن هم حاصلی نداشته است.
چهارمین سالگرد الحاق کریمه امسال در حالی در مسکو برگزار خواهد شد که پوتین این منطقه را بخشی جداییناپذیر از کشورش اعلام میکند و قرار است چند روز دیگر انتخابات ریاستجمهوری را شاهد باشد. اینکه اقدام روسیه در سال ۲۰۱۴ مبنی بر اشغال کریمه از منظر عرف بینالملل غیر قانونی بوده مسالهای است که اگرچه تا به امروز ابعاد گستردهای از آن به اثبات رسیده است اما مسکو تا جایی پیش رفته است که پروژههای عمرانی مختلف را در آنجا کلید زده که نشان میدهد قرار نیست این جغرافیا به آغوش اوکراین بازگردد.
از این رو برای بررسی ابعاد گوناگون این پرونده در چهارمین سالگرد آن، به گفتوگو با تحلیلگران حوزه روسیه و اروپا پرداختیم که مشروح آن از نظر میگذرد:
گروه نرماندی بازنده پرونده کریمه
عبدالرضا فرجیراد (سفیر سابق در نروژ – استاد ژئوپلیتیک دانشگاه)
گروه نرماندی برای عقبنشینی روسیه در پرونده اوکراین تشکیل شد اما مسکو نه تنها عقبنشینی نکرد، بلکه معتقدم روسیه با ورود به پرونده سوریه جواب این گروه را به صورت علنی مخابره کرد. به عبارت دیگر کرملین این پیام را به گروه نرماندی که متشکل از فرانسه، آلمان و اوکراین است مخابره کرد که نه تنها از اوکراین و شبه جزیره کریمه عقبنشینی نخواهد کرد بلکه وارد پرونده دیگری به نام «سوریه» خواهد شد.
در تحلیل دیگر باید بگویم که مسکو از پوسته اصلی خود که اوراسیا و جمهوریهای جدا شده از خود بوده خارج و وارد خاورمیانه شده است. البته فشارهای اقتصادی از سوی اتحادیه اروپا و سایر کشورها به خصوص ایالات متحده همچنان پابرجاست اما در حوزه سیاسی هیچ اتفاق خاصی صورت نگرفته است. در وضعیت فعلی معتقدم که اروپا و اوکراین در مورد تحریمها موفق عمل نکردند؛ آنها نه تنها جزیره کریمه را به اوکراین باز نگرداندند بلکه شاهد یک سکوت در روند سیاسی این پرونده هستیم. از این جهت به نظرم اتفاق خاصی از سال ۲۰۱۴ تاکنون در مورد تحت الشعاع قرار دادن روسیه صورت نگرفته است، جز تحریمهای اقتصادی.
اظهارات اخیری که پوتین در مورد شبه جزیره کریمه صورت داده و عملاً اعلام کرده که به هیچ وجه این جزیره را به اوکراین پس نخواهد داد دقیقاً در زمانی اتفاق افتاد که آرام آرام به چهارمین سالگرد الحاق این جزیره به خاک روسیه نزدیک میشویم و از سوی دیگر در هفته آینده انتخابات ریاست جمهوری روسیه را پیش رو داریم؛ به این جهت پوتین در صدد بوده تا بتواند با این سخنرانی ملیگرایان روسیه را برای آمدن به پای صندوقهای رای تحریک کند تا بتواند حجم آرای خود را افزایش دهد.
اگر فرض را بر این بگذاریم که پوتین پیروز انتخابات هفته آینده خواهد بود باید بگویم که در شش سال آینده هم اتفاق خاصی در پرونده اوکراین اتفاق نخواهد افتاد؛ در مقابل این وضعیت، بحث ایالات متحده به میان میآید و بحث نزدیک شدن ترامپ به پوتین مطرح میشود. اما مساله این است که قدرت مهمی در ایالات متحده وجود دارد که همان کنگره است و نمیگذارد دو رئیس جمهور به یکدیگر نزدیک شوند. از این منظر تنش در پرونده اوکراین میان اروپا و آمریکا با روسیه همچنان ادامه خواهد داشت.
فشارهای ایالات متحده به چین باعث میشود تا پکن به سمت مسکو سوق داده شود؛ از سوی دیگر اعمال فشار واشنگتن بر اتحادیه اروپا موجب میشود تا بروکسل مدل مواجهه خود با روسیه را تغییر دهد. از این جهت یارکشی در عرصه بینالملل کاملاً مشخص و محسوس است. واقعهای که بعد از بحران اوکراین در سال ۲۰۱۴ صورت باعث شده تا کشورهای اروپای شرقی نسبت به گذشته به روسیه نزدیک شوند که میتوان به رومانی، مجارستان، اسلواکی، جمهوری چک و غیره اشاره کرد. این موضوع باعث شده تا اختلافاتی در اتحادیه اروپا با محوریت روسیه و مدل مواجهه با آن صورت بگیرد. از این جهت نمیتوان آینده روشنی برای اعمال فشار بر مسکو متصور بود. آنچه مسلم است این خواهد بود که اروپاییها به صورت مستقیم بر علیه مسکو اقدام نخواهند کرد و به نظر میآید که همین روند ادامه پیدا میکند و حتی تداوم حضور روسها در سوریه را شاهد خواهیم بود.
عضویت اوکراین، تنها کارت ناتو علیه مسکو
بهرام امیراحمدیان (استاد دانشگاه – تحلیلگر مسائل روسیه)
بزرگترین اشتباه پوتین اشغال شبهجزیره کریمه در سال ۲۰۱۴ بود؛ چراکه روسیه میتوانست بندر سواستوپول را در اجاره خود داشته باشد و دست به چنین تقابل سختی نزند. بسیاری از روستبارهای ناسیونالیست در داخل روسیه دائما به دولت این کشور و پوتین اعلام میکردند که چرا مسکو در خصوص پایگاههای نظامی که در اوکراین دارد هزینه پرداخت میکند از این منظر اعتراضهایی از سوی چهرهها و جریانهای داخلی به پوتین صورت گرفته بود که بخشی از اشغال کریمه و پرونده اوکراین را باید متوجه آن دانست. روسیه پس از آنکه در سال ۱۹۹۱ به عنوان جایگزین فدراسیون روسیه به تمامیت ارضی اوکراین رای داد، متعهد شده است که حقوق همسایههای خود را به رسمیت بشناسد اما وضعیت فعلی نشان میدهد که مسکو از خط خود عدول کرده و خلاف قوانین بینالمللی گام برداشته است.
عدهای به بحث برگزاری رفراندوم در شبه جزیره کریمه اشاره میکنند و اظهار میکنند که مردم این منطقه به صورت خودمختار خواستهاند تا به دولت روسیه ملحق شوند اما زمانی که یک جغرافیا مورد اشغال کشور دیگر یا وابستگان آن قرار میگیرد نمیتوان صحت آن انتخابات را تضمین کرد؛ از این منظر نباید عرف بینالملل به رویه تبدیل شود. چراکه اگر چنین بحثی تثبیت شود چین ادعای تاریخی خود در خصوص تایوان را اجرایی میکند و پس از آن ایران، بحرین را جزئی از خاک خود میداند.
روسیه در سال ۲۰۰۸ بحث گرجستان را مطرح کرد و پس از آن پروندههای آبخازیا و اوستیای جنوبی نمایان شد و در وضعیت فعلی هم شاهد هستیم که برای برون رفت از بحران اوکراین وارد خاک سوریه شده است. از این منظر جای تعجب نیست که چرا اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن تا به این حد روسیه را تحت فشار قرار میدهند. به گونهای که شورای اروپا شش ماه دیگر روسیه را تحریم کرده و مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا ادامه حمایتهای کشورهای عضو اتحادیه از اوکراین را رسماً خواستار شده است. نکتهای که در اینجا باید مورد اشاره قرار گیرد این است که ناتو برای مقابله با روسیه احتمال دارد کشورهایی مانند اوکراین که در حالت فعلی چند پاره شدهاند را به عضویت خود قبول کند که این موضوع دقیقا میتواند بحث تقابل با مسکو را به تصویر بکشد.
باید توجه داشته باشیم که روسها بعد از فروپاشی شوروی دچار یک خلاء قدرت و کنشگری در سطح بینالمللی شدهاند از این جهت پوتین معتقد است فروپاشی شوروی بزرگترین خلاء ژئوپلیتیکی دنیا را به وجود آورده که باید مجدداً احیا شود. عملیاتهای عمرانی که در جزیره کریمه طراحی و اجرا شده نشان میدهد که مسکو به دنبال توسعه این منطقه است و قرار نیست کریمه به خاک اوکراین بازگردد. متغیر دیگر یعنی ایالات متحده به دنبال آن است تا بتواند فدراسیون روسیه را به مسابقه تسلیحاتی دعوت کند و معتقدند که این موضوع تنها راهی است که میتواند روسیه را تسلیم کند.
خروج از انزوا: پوتین، از کییف تا کریمه
احمد وخشیته (سردبیر دیدبان روسیه)
بدون شک ۱۶ مارس تاریخ مهمی در تاریخ اوکراین به حساب میآید؛ روزی که از چهار سال پیش (۲۰۱۴) به تقویم این کشور اضافه شده است؛ رخدادی که برای دولت اوکراین و مردم نیمه غربی این کشور یک واقعه تلخ و برای دولت و مردم روسیه یک افتخار به شمار میآید.
۲۱ نوامبر ۲۰۱۳ بود که به دنبال تصمیم دولت یانوکوویچ برای تعلیق گفتوگوها با اتحادیه اروپا، به یکباره خیابانهای «کییف» مملو از مردمی شد که نسبت به سیاستهای همگرایانه یانوکوویچ با روسیه معترض بودند. معترضان معتقد بودند که تلویزیون دولتی اوکراین که ماههای منتهی به نوامبر را به تبلیغ بازرگانی و مزایای پیوستن به اتحادیه اروپا اختصاص داده بود؛ به یکباره و تحت فشار روسیه، پیوستن به اتحادیه گمرکی را به نفع کشور اوکراین قلمداد کرده و روابط با روسیه را مثبت خوانده و به امضای توافقنامه و افزایش همکاریهای استراتژیک و اقتصادی با مسکو روی آورده است. در این میان «آرسنی یاتسنیوک» رهبر حزب سرزمین پدری، «ویتالی کلیچیکو» رهبر حزب اودار و «اولگ تیانبوک» از حزب آزادی طی بیانیهای از مردم دعوت کردند که به خیابانها بیایند و به سیاستهای دولت اعتراض کنند.
برآیند این اتفاقها سبب شد تا پانصد هزار نفر از مردم معترض به خیابانهای کییف بیایند؛ جمعیتی که پیش از این در جریان انقلاب نارنجی به چشم میخورد. اما این تنها یک روی ماجرا نبود؛ فشارها زمانی شدت بیشتری پیدا کرد که مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و وزرای خارجه برخی کشورهای این اتحادیه از معترضان دفاع کردند و از سوی دیگر «جان کری» وزیر خارجه وقت ایالات متحده طی دیداری با معترضین و مخالفین دولت تاکید کرد که کاخ سفید در کنار آنهاست و از آنها حمایت میکند. شدت اعتراضها هر روز بالاتر میرفت و نهایتاً ۲۲ فوریه ۲۰۱۴ ساختمان ریاست جمهوری توسط مخالفین اشغال شد و یانوکویچ به خارکف گریخت و پس از آن دولت غربگرای «پترو پروشنکو» روی کار آمد.
آیا بحران اوکراین عامل خروج روسیه از استراتژی انزواطلبی بود؟
سیفزاده در کتاب مبانی مدلهای تصمیمگیری در سیاست خارجی معتقد است که معمولاً عقل ایجاب میکند که در دوران تحکیم استقلال یک کشور تازه تاسیس و یا کشوری که با انقلاب تغییرات شگرفی در اصول سیاسی خود ایجاد کرده است، از لحاظ خارجی به استراتژی انزواطلبی روی آورد. بدین دلیل که بازیگری که تازه تاسیس شده و یا به لحاظ بروز انقلاب خط مشی و مبانی جدیدی را پی ریخته است، توان لازم برای فعالیت همزمان در دو صحنه داخلی و خارجی را ندارد.
به نظر می رسد که با روی کار آمدن پوتین پس از فروپاشی شوروی و بحرانهای دوران یلتسین، کرملین تمرکز خود را در حد توان به سیاستهای داخلی خود متمرکز کرده و بینالمللیترین رویکردهایش در جمهوریهای خودمختار خود و بحرانهای آسیای میانه که بازمانده دوران شورویایی بود، معطوف شده بود.
روسها که به واسطه بحران سوریه بیم از دست دادن پایگاه نظامی خود در طرطوس را داشتند، حتی در رابطه با بحران سوریه نیز در ابتدا ملایم گونه رفتار میکردند و در این میان سرگرم تامین امنیت و برگزاری پرهزینهترین المپیک زمستانی جهان تا آن دوران در شهر سوچی بودند که به یکباره بحران اوکراین شوک بزرگی به آنها وارد کرد. موضوعی که میتوان گفت روسیه به واسطه فرایند تصمیمگیری در آن به طور کامل از استراتژی انزواطلبی خارج شد و این رویکرد در رابطه با بحران سوریه و دیگر مسائل خاورمیانه همچون موضوع یمن به خوبی خود را نشان داد.
الحاق کریمه؛ استعمار در روز روشن
شاید معدود حقوقدانهایی در کره زمین یافت شوند که الحاق کریمه را فرآیندی مطابق با حقوق بینالملل بخوانند و به آن مشروعیت بدهند. همواره این پرسش برای من وجود داشت که چه عواملی سبب میشود روسیه پوتین چنین اقدامی را انجام دهد و همه عواقب آن را در عرصه بینالملل بپذیرد؛ عواقبی که کمترین آن، افکار عمومی دیگر ملتها در رابطه با این برخورد به دور از دموکراسی روسیه میتواند باشد و بیشترینِ آن تحریمهای اقتصادی که به موجب این اقدام روسها اقتصاد این کشور را با چالش روبرو کرده است.
چندی پیش فیلمی به نام کریمه در روسیه اکران شد که طی آن داستان عشق پسری از سواستوپول به دختری از کییف را به تصویر میکشید که بحران اوکراین عشق آنها را تحت تاثیر قرار داده بود؛ چراکه یکی به روسیه گرایش داشت و دیگری به غرب؛ جالبترین نکته این فیلم آنجا بود که روسها پیاده کردن نیروی نظامی خود در کریمه را نیز نشان میدهند و آن را در راستای منافع ملی خود و تلاش برای کمک به روسهای شرق اوکراین نمایش میدهند و مخاطب روس نیز با تمام وجود آن را باور دارد. هنگامی که حس غرور و حتی اشک ریختن با صحنههایی از فیلم توسط تماشاگران روس را در سالن سینمایی در مسکو نظارهگر بودم، بیشتر چرایی این موضوع را فهم میکردم که چگونه پس از الحاق کریمه، محبوبیت پوتین در کشورش افزایش مییابد؟
تقابل میان روسها و اوکراینیها داستان امروز و دیروز نیست و ریشه در تاریخ این کشور دارد؛ به گونهای که هر کدام از طرفین، خود را اصیلتر میداند و به نوعی رقابتی فرهنگی- تمدنی میان ملتهای آنها وجود دارد که به نظر میرسد فراتر از مشکلات سیاسی است. موضوعی که در فیلم تبلیغاتی ولادیمیر پوتین برای انتخابات ریاست جمهوری نیز به آن توجه شده بود. پوتین که در جایی از این فیلم به بخشندگی خودش اشاره میکند، در ادامه تاکید میکند که در رابطه با همه چیز بخشندگی ندارد و به عنوان مثال خیانت را نمیبخشد. این کاندیدای ریاست جمهوری که بدون شک بار دیگر سکان کرملین را به دست خواهد گرفت در ادامه در پاسخ به پرسش خبرنگار که از او میپرسد آیا شرایطی وجود دارد که از موضوع کریمه دست بکشیم، با جدیت تاکید میکند که شما عقلتان را از دست دادهاید؛ چنین شرایطی وجود ندارد و نخواهد داشت.
به این واکنش پوتین از دو منظر میتوان نگاه کرد؛ نخست آنکه وی با توجه به اینکه حس میهنی مردم کشورش را میداند، تعمداً این موضوع را مطرح میکند تا تاکیدی باشد بر شعار انتخاباتیاش یعنی: رئیس جمهور نیرومند؛ روسیه نیرومند. از این منظر میتوان گفت که سیاست اعلانی پوتین جنبه داخلی دارد و عطف به نظرسنجیهایی که پیشتر متوجه آن بوده، تلاش دارد این موضوع را بار دیگر به مخاطب خود یادآوری کند و محبوبیت خود را با استفاده از این موضوعات بالا نگاه دارد و کمتر به موضوع مشکلات اقتصادی بپردازد.
اما از منظر دیگر این گفته وی در واقع یک سیاست اعلانی خارجی نیز به شمار میآید و در واقع به قدرتهای غربی تاکید دارد که روسیه از خارج نزدیک خود چشمپوشی نخواهد کرد و پایگاه نظامیاش در کریمه اوکراین همچون طرطوس سوریه از اهمیت ویژهای برای او برخوردار است و تصمیمی برای معامله ندارد. اگرچه این سیاست اعلانی میتواند پیام اعمالی دیگری نیز داشته باشد. کرملین امسال نیز همچون سه سال گذشته با برگزاری جشنهایی در سرتاسر روسیه و از جمله مسکو، الحاق کریمه به روسیه را جشن میگیرد؛ برنامههای شادی که مردم نیز در آن حضور پیدا میکنند تا در تاریخ این کشور ۱۶ مارس به عنوان رخدادی افتخارانگیز تثبیت شود.
گفتوگو: فرشاد گلزاری